23 کاری که متفکران عمیق همیشه انجام می دهند (اما هرگز درباره آن صحبت نمی کنند)

Irene Robinson 04-06-2023
Irene Robinson

به نظر می‌رسد که متفکران عمیق در برابر غلات جامعه مدرن هستند. آنها گاهی اوقات به عنوان گوشه گیر یا عجیب یا دست و پا چلفتی دیده می شوند...کسی که کاملاً با دنیا هماهنگ نیست.

اما دقیقاً به همین دلیل است که آنها عالی هستند. از آنجایی که آنها ترجیح می‌دهند خودشان فکر کنند، اغلب افکار و خلاقیت‌های منحصربه‌فردی به ذهنشان خطور می‌کند.

شما احتمالاً چند متفکر عمیق را در زندگی خود ملاقات کرده‌اید یا شاید خودتان هم یکی از آنها باشید.

در این مقاله به شما کمک می‌کنم ویژگی‌های متفکران عمیق را بشناسید و بفهمید چرا آنها اینگونه هستند:

1) آنها درونگرا هستند

متفکران عمیق زمان زیادی را صرف خود می‌کنند. سرها از افکار خود عبور می کنند که حتی وقتی با شما هستند، احتمالاً اصلاً این کار را انجام نمی دهند.

این را به این معنا نگیرید که آنها شما را نادیده می گیرند یا شما را دوست ندارند. حضور.

بخشی از یک متفکر عمیق این است که آنها ترجیح می دهند فضا و انرژی برای پردازش افکار خود داشته باشند و این اغلب به این معنی است که تحریکات اجتماعی بیش از حد آنها را تحت تأثیر قرار می دهد و آنها را تحت فشار قرار می دهد.

در نتیجه، درونگرایی.

از طرف دیگر، درونگرا بودن به معنای داشتن زمان زیادی است که در آن هیچ کس دیگری جز خود و سر خود ندارید.

بنابراین، نباید تعجب آور باشد. که درونگراها تمایل به تفکر عمیق دارند و بالعکس. همپوشانی های زیادی بین این دو وجود دارد.

2) آنها نظرات خود را بیان می کنند

این را به این معنا نگیرید که متفکران عمیق همیشه می روندتخیل.

کسی که دوست دارد عمیق فکر کند، از خیال پردازی و خیال پردازی درباره چیزهایی که آموخته یا در حال حاضر در حال یادگیری است لذت می برد.

اگر دایناسورها منقرض نمی شدند چه می شد؟ (هشدار اسپویلر: این کار را نکرده اند!). چه می شد اگر قطب جنوب جایی گرمتر بود؟ اگر مردم بیشتر تلاش می‌کردند آلودگی در اقیانوس‌ها را پاک کنند چه می‌شد؟

ذهن آنها با افکاری از این دست به شهر می‌رفت.

ابزار مورد نیاز را به آنها بدهید و ممکن است در نهایت به نوشتن بپردازند. یک کتاب!

21) آنها مستقل هستند

از آنجایی که متفکران عمیق تمایل به درون گرایی و سوء تفاهم دارند، اکثر آنها در اوایل یاد می گیرند که به خودشان تکیه کنند. آنها از گذراندن وقت به تنهایی و حرکت با سرعت خود لذت می برند.

به همین ترتیب، وقتی مجبور می شوند سریعتر یا آهسته تر از آنچه می خواهند حرکت کنند یا مردم دائماً از آن قدردانی نمی کنند و احساس ناراحتی می کنند. در زندگی آنها نفوذ کنید.

اگر مردم به اندازه کافی زورمند نسبت به آنها رفتار کنند، آنها حتی به طور غیر ضروری گنگ و لجباز به نظر می رسند. تا به آنها فضا و زمان داده شود. این حق آنهاست!

و وقتی تصمیم می گیرند وقت خود را با شما بگذرانند، به این معنی است که هر دوی شما اوقات خوبی را سپری می کنید و آنها این کار را صرفاً از روی گناه انجام نمی دهند. و آیا اینطور نیست؟

22) آنها حساس هستند

اگر شما اصلاً آنقدر عمیق فکر نمی کنید، می تواند آسان باشدشما باید از خیلی چیزهای کوچک شانه خالی کنید، چه به این دلیل که به سادگی اهمیت نمی دهید یا به این دلیل که در وهله اول به آنها توجه نکرده اید.

اما متفکران عمیق در یافتن و چسبیدن به آنها مهارت دارند. این چیزهای کوچک است.

این می تواند آنها را تقریباً روانی کند که چگونه به نظر می رسد می توانند احساسات دیگران را قبل از دیگران پیش بینی کنند. فراموشش کن! آن‌ها خیلی سریع آن را احساس می‌کنند و قبل از اینکه خیلی دور شوید، آنجا را ترک می‌کنند.

23) آنها همراهی با متفکران دیگر را ترجیح می‌دهند

متفکران عمیق، همراهی با افرادی پیدا می‌کنند که چیز زیادی نمی‌دهند. کمی به چیزهایی فکر کنید... خسته کننده و فاقد انگیزه. حتی ناامید کننده است.

از سوی دیگر، متفکران دیگر ذهن آنها را تحریک می کنند و فنر را در گام خود قرار می دهند.

گاهی اوقات آنها به بحث و جدل ختم می شوند، به خصوص زمانی که دو متفکر به شدت متفاوت هستند. نتیجه گیری در مورد یک ایده، اما داشتن کسی که با او صحبت کند که "در سطح آنها" باشد، آنها را خوشحال می کند و به همین دلیل و بیشتر است که آنها تمایل دارند یکدیگر را جستجو کنند.

در نتیجه

اگر حتی نیمی از موارد موجود در این لیست را علامت زده اید، پس شما یا عزیزتان واقعاً متفکران عمیق آبی واقعی هستید.

بله، ممکن است سنگین باشد. به همین دلیل است که آنها می گویند "جهل سعادت است."

اما پاداش های زیادی به همراه دارد.

این به ما امکان می دهد تا این زندگی ارزشمند را در این سیاره گرانبها تجربه و مشاهده کنیم.روش بسیار خاص خود است و آیا این چیزی نیست که زندگی را ارزش زندگی کردن دارد؟

بر خلاف نظر اکثریت به خاطر آن. به این می گویند مخالف بودن و این چیزی نیست.

در عوض، متفکران عمیق به سادگی نمی گویند یا به روش خاصی فکر نمی کنند، زیرا شخص دیگری چنین گفته است.

خواه نظر آنها باشد. در توافق با دیگران یا نه، یک متفکر عمیق می تواند بدون نیاز به گفتن "چون کسی این را گفته است" توضیح دهد. وقتی از آنها خواسته می شود.

متفکران عمیق نظرات خود را بر اساس چیزهایی که کشف کرده اند و بر اساس دانش، خرد و شهود خود بیان می کنند.

3) آنها تشنه اطلاعات هستند

همه ما این را می دانیم. متفکران عمیق عطش عمیقی برای دانش دارند. آنها میل دارند که مطلع بمانند.

جایی که دیگران خواندن را خسته کننده و خسته کننده می دانند، متفکران عمیق چیزی جز شادی در آن پیدا نمی کنند. هرچه اطلاعات بیشتری دریافت و پردازش کنند، چشم انداز ذهنی آنها رنگارنگ تر می شود.

آنها اغلب به کتاب ها و روزنامه ها چسبیده اند، خود را به روز نگه می دارند یا در غیر این صورت فقط خود را در دنیای دیگران غوطه ور می کنند.

در اوقات فراغت خود از آنها انتظار داشته باشید که به پادکست گوش کنند، اخبار تماشا کنند، کتاب بخوانند، مستند تماشا کنند، به بحث گوش دهند و با دیگرانی که چیزهای زیادی برای به اشتراک گذاشتن دارند صحبت کنند.

4 آنها وقت خود را صرف می کنند

به کسی که عمیقا متفکر نیست، رمانی با کلمات بزرگ و سرعت بسیار آهسته بدهید، به احتمال زیاد او این رمان را رد می کند. از پنجره در نیمه راه رزرو کنیدو بگویید کسل کننده است یا خیلی کند است.

اگر در نهایت آن را بخوانند، احتمالاً کل مطلب را مرور خواهند کرد.

همان رمان را به یک متفکر عمیق بدهید، و آن ها یک دیکشنری بردارید و ساعت‌ها در آنجا بنشینید و کتاب را بخوانید تا کار تمام شود. در تمام این مدت، آن‌ها تمام جزئیات کوچکی را که دیگران از قلم انداخته بودند، در نظر می‌گرفتند.

این نباید شوکه کننده باشد. متفکران عمیق قبلاً عادت کرده اند که کل کارها را «آهسته و پیوسته» در ذهن خود انجام دهند، و این نگرش به نحوه رفتار آنها با دنیای اطرافشان سرایت می کند.

در واقع، بی حوصلگی نقطه مقابل یک بودن است. متفکر عمیق.

اگر بی حوصله هستید، برای پردازش افکارتان به این عمق اذیت نخواهید شد. بعید به نظر می رسد که شما چیزی جز درک سطحی از چیزها داشته باشید—شما بیش از حد درگیر عجله خواهید بود.

اگر آنها برای هفته ها و ماه ها بر روی چیزی که شما پیش پا افتاده می دانید وسواس داشته باشند خیلی تعجب نکنید. زیرا آنها دقیقاً اینگونه هستند—بسیار کنجکاو و وسواسی هستند، و وقت لعنتی خود را صرف می کنند.

5) آنها متوجه چیزهایی می شوند که اکثر مردم در مورد آنها اذیت نمی شوند

ما قبلاً به این عمق پی برده ایم. متفکران صبور هستند و کارها را آهسته و پیوسته پیش می برند. به همین دلیل، آنها چیزهایی را انتخاب می کنند که به سادگی از کنار دیگران می گذرد.

آنها متوجه جزئیات کوچک و نکات ظریفی می شوند که دیگران به سادگی متوجه نمی شوند، مانند اینکه چگونه آن یک دوست که دیگران دوست دارند به نظر می رسد لبخند می زندکمی بیش از حد تند و کمی با صدای بلند بخندند.

آنها می توانند بین خطوط بخوانند و نکات ظریف را راحت تر درک کنند، به این معنی که اغلب ایده خوبی است که به آنچه آنها می گویند گوش کنید.

6) آنها کاملاً دقیق هستند

یک متفکر عمیق تنها با یک مرور کلی و خلاصه قانع نمی شود.

در عوض، آنها به طور کامل به موضوع می پردازند و به عنوان جمع آوری می شوند. قبل از اینکه به نتیجه برسند و نظر خود را بسازند یا قضاوت کنند وقت خود را صرف تجزیه و تحلیل آنها از هر زاویه ممکن می کنند.

در نتیجه مدتی طول می کشد و این می تواند مردم را ناامید کند. که می خواهند اکنون افکار خود را بیان کنند.

اما به این معنی است که وقتی یک متفکر عمیق تصمیمی می گیرد، از نظرات خود مطمئن است و نمی تواند به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار گیرد.

7) آنها کاملاً فراموشکار هستند

این ممکن است متناقض به نظر برسد، با توجه به اینکه ما این واقعیت را ثابت کرده ایم که متفکران عمیق مراقب و دقیق هستند.

اما اگر در مورد آن فکر کنید، بسیار مفید است. از حس تنها اطلاعات بسیار زیادی وجود دارد که یک فرد می تواند به طور هم زمان در اختیار بگیرد و نگه دارد، و یک متفکر عمیق آنقدر مشغول بررسی برخی چیزها خواهد بود که اطلاعاتی که مستقیماً به چیزی که در مورد آن فکر می کند مربوط نیست، در نهایت دور ریخته و فراموش می شود.

آنها به قدری درگیر می شوند و فکر می کنند فراموش می کنند غذا بخورند یا یک ساعت دیگر با پزشک قرار ملاقات داشته اند.

8) آنها دوست دارند کهبرنامه ریزی

حتی اگر در نهایت چیزی نباشد، متفکران عمیق دوست دارند برنامه ریزی کنند.

آنها می توانند برای پروژه ای که مدتی به آن فکر می کردند نقشه راه تهیه کنند یا به سادگی نحوه سازماندهی خود را سازماندهی کنند. می‌خواهند سالشان برود.

این برنامه‌ها نیز تمایل دارند تا حدودی دقیق شوند، تقریباً بیش از حد. یا به سادگی گم می شوند، مگر اینکه مراقب باشند.

9) آنها یادداشت های زیادی می نویسند

خواه برای کمک به آنها برای مقابله با فراموشی یا فراموشی شان باشد. به آنها کمک کنید تا ایده های خود را سازماندهی کنند، متفکران عمیق در نهایت یادداشت های زیادی می نویسند.

آنها اغلب هر جا که می روند یک دفترچه یادداشت یا تلفن همراه خود دارند و آنها را برمی دارند و چیزهایی را روی آنها می نویسند.

اگر به اطراف کامپیوتر آن‌ها نگاه می‌کنید - نه این که باید جاسوسی کنید، توجه داشته باشید! — احتمالاً تعداد زیادی پست، صفحات گسترده، و اسناد و یادداشت‌ها را خواهید دید که در انواع مکان‌های تصادفی ذخیره شده‌اند.

ذهن آنها آنقدر فعال است که مجبورند ایده‌ها و دیدگاه‌های خود را در جایی دور بریزند.

همچنین ببینید: 10 دلیل آزاردهنده بودن جوجه پهلو (و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید)

10) آنها خجالتی هستند

متفکران عمیق همیشه به دنبال چیزهای جدید برای درک و تجزیه و تحلیل هستند، و در نتیجه در نهایت در مورد انواع موضوعات، چه علم، اطلاعات زیادی دارند. ، زبان شناسی، تاریخ، ادبیات – شما نام ببرید، به احتمال زیاد آنها چیزی در مورد آن می دانند!

آنها می خواهند بدانند چرا کارها در یکبه روشی خاص، یا چیزی که باعث می‌شود مردم تیک بزنند، و گاهی اوقات ممکن است کمی در مورد آن ناراحت شوند.

آنها به طور طبیعی کنجکاو هستند و در نهایت به این دلیل به آنها ادم می‌گویند.

11) آنها به صحبت های کوچک علاقه ندارند

در حالی که متفکران عمیق معمولاً صبور هستند، آنها به سرعت از صحبت بدون هیچ گونه محتوای واقعی خسته می شوند - یعنی صحبت های کوچک. آنها باید بتوانند چیز جالبی از مکالمه به دست بیاورند، چیزی که ذهنشان را تحریک کند.

بنابراین، هنگامی که آنها هیچ چیز کاملاً جالبی در هنگام تنظیم به دست نمی آورند، احساس می کنند وقتشان تلف می شود و دیگر چیزی نمی خواهند. به جای اینکه از آنجا خارج شوید و به دنبال چیزی بگردید که واقعاً ارزش وقت آنها را داشته باشد.

برای آنها، چرا در مورد آب و هوا یا رنگ ناخن هایتان صحبت کنید، در حالی که می توانید در عوض در مورد این واقعیت صحبت کنید که پرندگان واقعاً هستند. دایناسورها یا درباره آخرین اخبار به طور عمیق بحث می کنند.

12) آنها از نظر اجتماعی بی دست و پا هستند

گاهی اوقات دانستن بیش از حد و در عین حال اهمیت کمی به مکالمه ای که اطلاعات یا ایده های جدیدی ارائه نمی دهد، کار را دشوار می کند. با دیگران ارتباط برقرار کنید.

داستان های مرتبط از Hackspirit:

    به آن بیزاری از پیروی از گله را اضافه کنید و می توانید درک کنید که چرا متفکران عمیق فقط هوس نمی کنند با افراد دیگر.

    همچنین ببینید: 10 چیز مهمی که هر شریک باید در یک رابطه به همراه داشته باشد

    افراد، به طور کلی، دوست دارند روندها را دنبال کنند و با گفتگوهایی که عموماً متفکران عمیق دوست ندارند، در تماس باشند.

    این بدان معناست که با وجود ارائهچیزهایی که خیلی فکر می‌کنند، در نهایت در برقراری ارتباط با افراد دیگر دچار مشکل می‌شوند.

    13) آنها به سختی به خواب می‌روند

    به‌طور جدی به خواب رفتن زمانی که مغز شما فعال است سخت است. بیش از حد. متأسفانه، متفکران عمیق اغلب مغز خود را تقریباً همیشه در حال پرتاب می‌دانند.

    آنها ممکن است در هر لحظه از بی‌خوابی رنج نبرند - هنوز هم می‌توانند به اندازه کافی خوب بخوابند - اما به اندازه کافی به سختی به خواب می‌روند. اگر مراقب نباشند به راحتی از هم می پاشند.

    اگر آنها یک کتاب یا تلفن خود را در نزدیکی تخت خود داشته باشند، ممکن است بدتر شود زیرا آنها بلند می شوند و شروع به خواندن در مورد چیزهایی می کنند که وسواس دارند. بیش از.

    14) آنها ممکن است کمی درهم و برهم باشند

    این غیرمعمول نیست که متفکران عمیق کمی آشفته تر از افراد دیگر باشند.

    این بدان معنا نیست که متفکران عمیق می توانند مرتب نباشند یا از عمد نامرتب باشند، فقط با همه چیزهایی که در سرشان می گذرد، اغلب چیزهای زندگی مانند شستن بشقاب ها و قرار دادن چیزها را در جایی که باید باشند فراموش می کنند.

    گاهی اوقات آنها نیاز به یادآوری کوچکی دارند که دنیایی بیرون از سر آنها وجود دارد!

    15) آنها (معمولاً) ساکت و نامرئی هستند

    A اگر هنوز به طور کامل در مورد چیزی تصمیم نگرفته باشد، برای افراد عمیق فکر نمی شود که به راحتی در مورد چیزی فکر کنند.

    آنها ترجیح می دهند نامرئی باشند. برای آنها بهتر است دهان خود را باز نکنندآنها می خواهند بگویند مفید یا معقول نیست.

    علاوه بر این، مکالمات خیلی سریع اتفاق می افتد که نمی توانند واقعاً به آن ادامه دهند.

    به این دلیل متوجه خواهید شد که متفکران عمیق ساکت خواهند بود و بیشتر اوقات بی ادعا... حداقل تا زمانی که از آنها در مورد چیزی بپرسید که در مورد آن چیزهای زیادی می دانند.

    لحظه ای که موضوعی را مطرح می کنید که آنها در مورد آن چیزهای زیادی می دانند، آنها گوش های شما را به گونه ای مطرح می کنند. فردا نه.

    16) آنها از بسیاری از مردم ذهن بازتری دارند

    ممکن است با این که متفکران عمیق به تفنگ خود می چسبند، تقریباً متناقض به نظر می رسد، اما نه.

    متفکران عمیق به دلیل اینکه چگونه پس از فکر کردن زیاد به آنها می رسند، روی نتیجه گیری های خود می ایستند و افراد دیگر اغلب به سادگی نمی توانند چیزی را که قبلاً در نظر نگرفته بودند یا قانع کننده ندیده اند به آنها ارائه دهند.

    اما این چیز به شرطی که بتوانید به آنها اطلاعات کافی برای تجدید نظر در موضع خود بدهید، به احتمال زیاد می توانید آنها را وادار کنید نظر خود را تغییر دهند.

    و گذشته از این، متفکران عمیق اغلب پذیرای ایده های جدید هستند و آنچه را که دیگران به عنوان واقعیت پذیرفته اند زیر سوال می برند. .

    17) آنها تمایل دارند بیش از حد فکر کنند

    بعضی از افراد مرزی بین بیش از حد متفکران و متفکران عمیق قائل می شوند و می گویند که این دو چیز کاملاً متفاوت هستند.

    واقعیت این است که اگرچه اینطور نیست. هرکسی که بیش از حد فکر می کند متفکری عمیق است، متفکران عمیق اغلب چنان در افکار خود غرق می شوند که در نهایت بیش از حد فکر می کنند.

    برخی از متفکران عمیقیاد بگیرند که چگونه جلوی خود را بگیرند و افکارشان را از هدر رفتن دور نگه دارند، اما بیشتر آنها در تمام طول زندگی خود با آن دست و پنجه نرم می کنند. و حتی زمانی که آنها فکر می کنند "تحت کنترل" دارند، این امکان وجود دارد که آنها در واقع این کار را نکنند.

    18) آنها احساسات شدیدی از هیچ جا دارند

    فکر کردن زیاد به این معنی است که ژرف اندیشان گاهی اوقات در نهایت با ایده ها یا خاطراتی مواجه می شوند که آنها را عصبانی، خوشحال، غمگین یا مستقیماً به وجد می آورد.

    به ارشمیدس فکر کنید که در حمام خود یک قیامت دارد و در خیابان ها می دود و فریاد می زند "اورکا! Eureka!»

    ممکن است دیدن لبخند یا خنده ناگهانی فردی که نمی توانید به چیزی فکر کنید که باعث شود او چنین واکنشی نشان دهد، وحشتناک باشد.

    اما افراد عمیق اندیش این کار را نمی کنند. لازم نیست منتظر بمانید تا دنیای بیرون به آنها دلیلی برای خندیدن یا گریه بدهد. افکار خودشان کافی است.

    19) آنها با خودشان صحبت می کنند

    در سرشان چیزهای زیادی می گذرد و گاهی اوقات با صدای بلند گفتن آن ها به آنها کمک می کند تا آن را بهتر پردازش کنند. آنها گاهی اوقات نمی توانند کمک کنند.

    اما اگر نمی دانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، ممکن است وسوسه شوید که آنها را دیوانه خطاب کنید.

    در حالی که برخی ممکن است آنقدر احساس راحتی کنند که با خودشان صحبت کنند. با اطرافیان، بیشتر آنها آنقدر می ترسند که دیوانه تصور شوند که فقط زمانی این کار را انجام می دهند که فکر می کنند تنها هستند.

    20) آنها زیاد رویاپردازی می کنند

    یک ذهن فعال دست به دست هم می دهد

    Irene Robinson

    ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.