48 نقل قول شل سیلورستاین که شما را به لبخند زدن و تفکر وادار می کند

Irene Robinson 30-09-2023
Irene Robinson

زندگی شل سیلورستاین، به ویژه در سال‌های جوان‌تر، بسیار عالی است.

او در دوران رکود بزرگ در یک خانواده یهودی مهاجر در شیکاگو به دنیا آمد و در شرایط سخت بزرگ شد.

برای اینکه ذهنش را از مشکلات دور نگه دارد، شروع به طراحی کرد، اما جدای از آن، در تحصیلاتش مهارت خاصی نداشت.

او برای سازگاری در مدرسه تلاش کرد تا اینکه وارد دانشگاه روزولت شد، جایی که استعدادش شناسایی شد.

او با استعدادهای خلاق خود به یک کاریکاتوریست، نمایشنامه نویس، شاعر، مجری، هنرمند ضبط و برنده جایزه گرمی، ترانه سرای نامزد جایزه اسکار تبدیل شد.

شل سیلورستاین معروف ترین است. برای؟

نوشته های شل سیلورستاین نشان دهنده طنز جسورانه اوست، ترکیبی از حیله گر و جدی، و تخیل منحصر به فرد.

اگرچه او قصد نداشت نویسنده کودک شود، اما او بیشتر به خاطر کتاب‌های کودکانه‌اش مانند «درخت بخشنده» و «جایی که پیاده‌رو به پایان می‌رسد» شهرت دارد. کتاب اول یکی از بحث‌برانگیزترین کتاب‌های کودکان در تمام دوران است.

داستان‌های مرتبط از Hackspirit:

    داستان یک درخت و یک پسر را نشان می‌دهد. بر روی هر دو شخصیت در حال رشد تمرکز دارد. پسر زمان کمتر و کمتری برای درخت داشت، اما بیشتر و بیشتر به آنچه درخت می تواند به او بدهد نیاز داشت.

    دلخراش ترین قسمت داستان از خودگذشتگی درخت است و می توان آن را به عنوان پدر و مادر ترجمه کرد. /رابطه کودک، یکارزیابی وضعیت انسان یا به معنای واقعی کلمه زندگی یک درخت.

    کتاب های کودکان او به سی زبان ترجمه شده و بیش از 20 میلیون نسخه فروخته شده است. در واقع، همچنان بر فهرست پرفروش‌ترین‌ها تسلط دارد.

    در اینجا برخی از الهام‌بخش‌ترین نقل‌قول‌های او برای دانشجویان، کارگران و همه کسانی که با مبارزات زندگی سروکار دارند، آورده شده است.

    نقل قول‌های شل سیلورستاین

    مهارت شل سیلورستاین در آثار او به تصویر کشیده شده است. از داستان های اشک آور گرفته تا نقل قول ها، او توانست درس های زندگی را در آثارش ببافد که همه ما می توانیم از آن بیاموزیم.

    در اینجا نقل قول های توصیفی، ریتم ها و قافیه هایی است که او برای ما به جا گذاشته است:

    به نبایدها گوش کن، فرزند، به نبایدها گوش کن.

    به نبایدها، غیرممکن‌ها، نبایدها گوش کن.

    به چیزهایی که هرگز وجود ندارد گوش کن، سپس گوش کن به من نزدیک است.

    هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد، فرزند، هر چیزی می تواند باشد.

    – جایی که پیاده رو به پایان می رسد

    چقدر در روز خوب است؟ بستگی داره چقدر خوب زندگی کنی چقدر عشق درون یک دوست؟ بستگی دارد چقدر به آنها بدهید.

    – نوری در اتاق زیر شیروانی

    هیچ پایان خوشی وجود ندارد.

    پایان ها غم انگیزترین قسمت هستند،

    پس فقط یک وسط شاد به من بدهید

    و شروعی بسیار شاد.

    – همه چیز در آن

    اگر کتابی وجود دارد شما می خواهید بخوانید اما هنوز نوشته نشده اید، آن را بنویسید. – راجر یک تیغ ماهی بود

    … فقط به این دلیل که کاری انجام نشده است

    به این معنا نیست که نمی توان آن را انجام داد…

    همچنین ببینید: آیا او من را دوست دارد؟ در اینجا 41 نشانه وجود دارد که او کاملاً شما را دوست دارد!

    – هرThing on It

    یک رقص بی روح و غمگین انجام دهید "از کف آشپزخانه عبور کنید، چیزی احمقانه را در جهان قرار دهید که قبلاً آنجا نبوده است."

    به من بگو من باهوشم، به من بگو مهربانم، بگو من با استعداد هستم، به من بگو که من ناز هستم، به من بگو که من حساس هستم، برازنده و عاقل هستم به من بگو که من کامل هستم . اما حقیقت را به من بگو - افتادن

    در زیر چهره بیرونی من، چهره ای وجود دارد که هیچ کس نمی تواند ببیند. کمی لبخند کمتر، کمی مطمئن تر، اما خیلی بیشتر شبیه من است. – همه چیز روی آن

    وقتی چراغ سبز شد، می روید. وقتی چراغ قرمز شد، می ایستید. اما وقتی نور با لکه های نارنجی و اسطوخودوس آبی می شود، چه می کنید؟ – نوری در اتاق زیر شیروانی

    آه، اگر پرنده هستید، زود پرنده باشید و کرم را برای بشقاب صبحانه خود بگیرید. اگر پرنده هستید، زود پرنده باشید – اما اگر کرم هستید، دیر بخوابید. – جایی که پیاده رو به پایان می رسد

    هر چیزی ممکن است. هر چیزی می تواند باشد.

    من راهی برای دوست ماندن برای همیشه می دانم، واقعاً چیزی برای آن وجود ندارد، من به شما می گویم چه کاری انجام دهید، و شما آن را انجام می دهید.

    بنابراین من تمام عشقی هستم که می تواند امروز به آن برسد. – جایی که پیاده رو به پایان می رسد

    و تمام رنگ هایی که من در آن هستم هنوز اختراع نشده اند. – جایی که پیاده‌رو به پایان می‌رسد

    همه چیز همه چیز نیست – لافکادیو

    پس اگر کسی نیامد چه می‌شود؟ من تمام بستنی و چای را خواهم خورد، و با خودم می خندم، و با خودم می رقصم، و می خوانم: "تولدت مبارک!

    اگر مسیر سخت و تپه ناهموار است، فکر می‌کنید که کافی نیستید! – جایی که پیاده رو به پایان می رسد

    آیا دوست دارید شبی را که من شجاعانه با آن جنگیدم بشنوید - نه؟ بسیار خوب

    و او واقعاً نمی‌دانست به کجا می‌رود، اما می‌دانست که به جایی می‌رود، زیرا شما واقعاً باید جایی بروید، اینطور نیست؟ – Lafcadio

    Talked my head. – همه چیز روی آن

    اگرچه نمی توانم صورتت را ببینم وقتی این شعرها را برای مدتی ورق می زنی، جایی از جایی دور می شنوم که می خندی – و لبخند می زنم.

    من قطعه گمشده خود را پیدا کردم پس زانوهایم را چرب کنید و زنبورهایم را پشم گوسفند کنید.

    ما نمی‌توانیم دست‌ها را بگیریم— ممکن است کسی ببیند. آیا لطفاً انگشتان پا را با من نگه ندارید؟ – هر چیزی که روی آن بود

    او از یک بطری به نام DRINK ME نوشید و آنقدر قد بلند شد، از بشقابی به نام Taste ME خورد و آنقدر کوچک شد. و بنابراین او تغییر کرد، در حالی که افراد دیگر هرگز چیزی را امتحان نکردند. – جایی که پیاده رو به پایان می رسد

    او آرزوهای خود را با آرزو کردن هدر داد. - جایی که پیاده‌رو به پایان می‌رسد

    اما تمام جادویی که می‌دانستم باید خودم را بسازم. – جایی که پیاده‌رو به پایان می‌رسد

    … فقط به این دلیل که کاری انجام نشده است، به این معنی نیست که نمی‌توان آن را انجام داد… – همه چیز در آن

    هرگز کاری را که انجام می‌دهید توضیح ندهید. برای خودش صحبت می کند. فقط توبا صحبت کردن در مورد آن، آن را به هم بزنید.

    برای من، آزادی به شما این حق را می دهد که کاری را انجام دهید، نه اینکه کاری را انجام ندهید.

    او نسبت به جامعه تعهدی دارد که هر انسانی دارد. فکر نمی‌کنم یک طنزپرداز نسبت به یک آجرپز یا هر کس دیگری تعهدی نسبت به جامعه داشته باشد.

    کمیک های استندآپ کمتر نشان دهنده طنز بصری و بیشتر تفسیر است.

    تفاوتی که کمی آسمان می تواند ایجاد کند شگفت انگیز است.

    هر چه که هستی مشکلی نیست. به هر حال من تو را دوست ندارم – همه چیز روی آن

    وقتی من رفتم چه می کنید؟ چه کسی برای شما خواهد نوشت و نقاشی خواهد کرد؟ یک نفر باهوش تر - یک نفر جدید؟ کسی بهتر-شاید شما!

    همه چیز برای صدف یکسان است. - نوری در اتاق زیر شیروانی

    نمی دانم کجا می رود اما می بیند کجا بوده است.

    جایی است که پیاده رو به پایان می رسد. – جایی که پیاده‌رو به پایان می‌رسد

    من همیشه با افراد مناسب در زمان‌های اشتباه ملاقات می‌کنم. – نوری در اتاق زیر شیروانی

    هیچ معلم، واعظ، والدین، دوست یا خردمندی نمی تواند تصمیم بگیرد که چه چیزی برای شما مناسب است – فقط به صدایی که از درون صحبت می کند گوش دهید. - سقوط

    من می توانم مال کسی باشم و همچنان مال خودم باشم.

    من معتقدم که اگر نمی‌خواهید کاری انجام دهید، آن‌جا بنشینید و آن را انجام ندهید، اما انتظار نداشته باشید که مردم یک ساندویچ کورن بیف به شما بدهند و جوراب‌هایتان را برایتان بشویید.

    برگهای زیادی از یک درخت

    چیزی احمقانه را در دنیا قرار دهید که قبلاً وجود نداشته است.

    آیا با عادات بد خوب هستید؟

    یا با عادات خوب بد هستید؟

    شام یکشنبه آفتابی نیست. جشن های عید پاک فقط بدشانسی است. وقتی آن را از دید مرغ یا اردک می بینید. آه که روزی چقدر سالاد تن ماهی را دوست داشتم گوشت خوک و خرچنگ، گوشت بره نیز تا زمانی که ایستادم و از دید شام به شام ​​نگاه کردم.

    هر بار که مرد وارونه را می بینم

    در آب ایستاده،

    همچنین ببینید: 10 نشانه که نشان می دهد شخصیت دلپذیری دارید و مردم دوست دارند با شما وقت بگذرانند

    به او نگاه می کنم و شروع به خندیدن می کنم،

    اگرچه باید نباید.

    شاید در دنیایی دیگر

    زمانی دیگر

    شهری دیگر،

    شاید او سمت راست باشد

    و من وارونه هستم

    هی، ما دو برابر بهتر موسیقی می سازیم

    با پخش آنچه داریم!

    از زمانی که دوستم مرا ترک کرد، کاری جز راه رفتن ندارم. راه می روم تا فراموش کنم راه می روم، فرار می کنم، جلوتر می روم. دوستم برنمی گردد، حالا من یک مرد ماراتن هستم.

    Irene Robinson

    ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.