فهرست مطالب
من حدود شش ماه پیش از دوست دخترم دنی جدا شدم.
ماه گذشته دوباره دور هم جمع شدیم.
وقتی روابطمان را قطع کردیم، هرگز تصور نمیکردم شانس دیگری داشته باشم، اما این اتفاق افتاد.
میخواهم کاری را که انجام دادم و گفتم او را برگردانم با شما به اشتراک میگذارم و امیدوارم این به شما کمک کند که سابق خود را نیز برگردانید.
1) "من به تو اهمیت می دهم."
اینکه به همسر سابق خود بفهمانید که به او اهمیت می دهید یک حرکت قدرتی است.
به این دلیل است که چیزی از شما نمی خواهد. آنها، به علاوه کوتاه و شیرین است. شما به آنها اهمیت می دهید، صاحب آن احساسات هستید و در کنار آن می ایستید.
آنها مجبور نیستند هرگز پاسخ دهند، اما شما این متن را روی آنها می اندازید یا به آنها می گویید و هر کلمه ای را معنی می کنید.
توجه به کسی اساس عشق است.
اجازه دادن به یک سابق که بداند هنوز برای شما اهمیت دارد، اساساً به آنها اجازه می دهد بدانند که پایه بالقوه عشق هنوز وجود دارد.
این وسواس نیست، درک و نیاز نیست. اما آنجاست
شما هنوز به آنها اهمیت می دهید و به آنها اطلاع می دهید. پیام خود را تحویل داده شده در نظر بگیرید.
2) "اگر به من نیاز داری پشتت می گیرم."
در مرحله بعدی این است که به همسر سابق خود اطلاع دهید که اگر به شما نیاز داشته باشد، پشت شماست و شما در کنار آنها هستید.
اکنون من تعداد زیادی از PUA ( هنرمندان پیکاپ ) و چیزهای مانوسفر آنلاین را دیده ام که می گویند مهربانی و حمایت بیش از حد به معنای "کودک زدن" یا پرستش زنان است.
سایت های دیگر از نوع "زنان خشن" ادعا می کنند که زنان باید چنین باشندهمین الان درباره جزئیات صحبت کنید، اما خواهید گفت که این چیزی است که آنها را شگفت زده می کند و قطعا چیزی است که می خواهند بشنوند.
آنها باید آن را بشنوند، و باید مستقیماً آن را از زبان شما بشنوند.
اما نه فورا.
آنها باید بیایند تا شما را ببینند و شما شخصاً به آنها خواهید گفت، البته اگر بخواهند...
چند روز یا حتی چند هفته دیگر این موضوع را کنار بگذارید. بگذار راز بسازد به پیامک ها پاسخ ندهید...
تا زمانی که تنش به اوج نرسید، مسخره کنید و مسخره کنید. هنگامی که آنها التماس می کنند که شما را شخصا ببینند، شما می روید در گوش آنها زمزمه کنید.
"راز این است که..."
اگر در عرض چند ثانیه تصمیم نمی گیرید و جبران نمی کنید، باید به شما بگویم که رابطه شما احتمالاً امیدی به بازگشت با هم ندارد. .
صحبت ارزان است
می دانید این ضرب المثل "صحبت ارزان است؟"
این درست است. من آن را قبول دارم. صحبت ارزان است اما همچنین میتواند واقعاً مؤثر باشد، بهویژه زمانی که سابقتان میبیند که با اقدامات سخت پشتیبانی میشود.
من و دنی اکنون دوباره با هم قرار می گذاریم. ما حتی در حال بررسی مهاجرت با هم هستیم.
هیچ یک از اینها تصادفی رخ نداده است.
این اتفاق افتاد چون می دانستم چه بگویم و چه نگویم تا دنی دوباره عاشق من شود و به من فرصت دیگری بدهد.
توصیه من اگر آن را دنبال کنید به شما کمک می کند.
هرگز هیچ فرمول تضمینی برای بازگرداندن سابق خود وجود ندارد، اما با پیروی از برخی از توصیه های بالا می توانید به طور گستردهشانس خود را افزایش دهید.
آیا یک مربی رابطه می تواند به شما نیز کمک کند؟
اگر توصیه خاصی در مورد وضعیت خود می خواهید، صحبت با یک مربی رابطه می تواند بسیار مفید باشد.
من این را از تجربه شخصی می دانم…
چند ماه پیش، زمانی که در حال گذراندن یک مشکل سخت در رابطه ام بودم، با قهرمان رابطه تماس گرفتم. پس از مدتها غرق شدن در افکارم، آنها بینشی منحصر به فرد از پویایی رابطهام و چگونگی برگرداندن آن به مسیر اصلی به من دادند.
همچنین ببینید: 11 راه برای متعهد ساختن یک فرد اجتنابی به یک رابطهاگر قبلاً نام Relationship Hero را نشنیدهاید، این یک موضوع است. سایتی که در آن مربیان روابط بسیار آموزش دیده به افراد کمک می کنند تا در موقعیت های عاشقانه پیچیده و دشوار بگذرانند.
فقط در چند دقیقه می توانید با یک مربی رابطه معتبر ارتباط برقرار کنید و توصیه های متناسب با شرایط خود دریافت کنید.
من از اینکه مربی من چقدر مهربان، همدل و واقعاً کمک کننده بود شگفت زده شدم.
در مسابقه رایگان اینجا شرکت کنید تا با مربی مناسب شما مطابقت داشته باشد.
دور، سابق خود را مسدود کنید و اگر میخواهند در رتبههای بالاتر بروند و یک بار دیگر مورد توجه قرار گیرند، اصلاً به آنها اهمیتی نمیدهید.با عرض پوزش…
این مزخرف است.
حالا، این درست است که هیچ زنی واقعاً عاشق یک «پسر خوب» معمولی نمیشود یا عاشق نمیشود، و مردها اغلب علاقه خود را به زنی که خیلی دوست داشتنی است همیشه از دست میدهند.
اما اینکه به شریک سابق خود بفهمانید که اگر به شما نیاز داشته باشد همچنان در کنار او هستید، برعکس سادهکردن یا کاهش ارزش شماست.
به این معنی است که شما هنوز به آنها اهمیت می دهید.
فقط از ادامه دادن و ادامه دادن در مورد آن خودداری کنید. بگویید در صورت نیاز در کنار آنها هستید و سپس آن را ترک کنید. اگر آنها هنوز هم احساساتی نسبت به شما داشته باشند، به شما فکر خواهند کرد.
3) اصلاً هیچ چیز (صبر کنید، چه چیزی؟)
وقتی صحبت از چیزهای عالی برای به دست آوردن است. سابق شما (که در واقع کار می کند)، این باید نزدیک به بالای لیست باشد.
هیچی.
همانطور که گفتم، توصیه نمیکنم همسر سابق خود را منجمد کنید یا سخت بازی کنید و با آنها سرد رفتار کنید.
اما این بدان معنا نیست که می خواهید آنها را با پیام ها یا مکالمات غرق کنید.
دو مورد اولی که اینجا گذاشتم، هر دو شامل سوال یا پاسخ نمیشوند، و دلیلی برای آن وجود دارد:
کلید: شما میخواهید همسر سابقتان بداند که به آن اهمیت میدهید. آنها را اما شما به آنها وابسته نیستید.
در آن مسیر، شما میخواهید پیام را تحویل دهید و همچنین در نقطهای به آنها فضا بدهید.
در این مدت روی آن کار میکنید.زندگی خود را، بر روی اهداف خود تمرکز کنید و از بدن و ذهن خود مراقبت کنید.
شما فضایی را در اختیار سابق خود قرار می دهید که دلتنگ شما شود.
5) از بهترین ها درس بگیرید
در گذشته سعی می کردم با افراد سابق و روابط آن را تقویت کنم. خیلی خوب پیش نرفت
بسیاری از مهمترین درسها چیزهایی هستند که از آزمون و خطا یاد میگیریم، اما من هنوز هم آرزو میکنم کسی را داشتم که واقعاً میدانست در مورد چه چیزی صحبت میکنند و از من حمایت میکرد.
بازگرداندن دنی تا حدی به دلیل پیروی از توصیه هایی بود که در واقع در مورد آنچه باید گفت مؤثر بود.
نکته اینجاست:
توصیه های کاملاً وحشتناک زیادی در مورد بازگرداندن سابق خود دیده ام.
اگر بیش از حد بالا بروید یا بیش از حد فشار بیاورید، تنها سابقی که قرار است برگردید در مکانهای بیشتری مسدود میشود.
چیزی که واقعاً برای من کارساز بود، یک برنامه کاملاً منطقی اما قدرتمند در مورد بازگرداندن سابق خود به نام «Ex Factor» توسط مربی روابط براد براونینگ بود.
براد به تعداد زیادی از زوجها کمک کرده است که دوباره با هم باشند و او همه چیز را در اختیار شما قرار می دهد که ابزارهایی را که برای بازگرداندن همسر سابق خود به طور مؤثر و با حداکثر نتایج لازم دارید، در اختیار شما قرار دهد.
من توصیه او را در مورد بازگرداندن سابق خود بسیار مفید و کاربردی یافتم، و فکر می کنم شما نیز همینطور خواهید بود.
این هم یک پیوند به ویدیوی رایگان او دوباره.
6) "حالم خوب است."
اگر و زمانی که با سابق خود صحبت می کنید، می خواهید آنها بدان که تو خوب کار می کنی
این در مورد نشان دادن چهره شجاع نیستیا هر کدام از آن چیزها
این به آنها نشان میدهد که به تنهایی خوب هستید و واقعاً به آن معنا میدهید.
اگر خوب نیستید، بگویید که خوب هستید. ببینید چه حسی از گفتن کلمات دارد. سپس این ماموریت خود را در نظر بگیرید که آن را در چند ماه آینده محقق کنید.
زندگی یک جاده صخره ای پر از پیچ و خم های واقعاً دیوانه کننده است.
اما اگر بتوانید صادقانه به چشمان سابق خود نگاه کنید یا به او پیامک بفرستید و بگویید که حال شما خوب است، احتمال اینکه دوباره توجه و علاقه او را جلب کنید بسیار بیشتر است.
همه ما میخواهیم طرفی باشیم که برنده است.
همه ما میخواهیم با کسی باشیم که زندگی را دوست دارد.
نقطه دادن به عملکرد خوب، ارسال یک سیگنال واضح است که زندگی شما به خوبی پیش میرود، و آنها میتوانند در صورت آمادگی و زمانی که آماده باشند به آن بپیوندند (اگر با شخص دیگری قرار ملاقات نمیگذارید. زمانی که تصمیم می گیرند...)
7) "اگر بگویم یکی دو بار به تو فکر نکردم، دروغ می گویم."
این واقعاً خوب است به سابق خود برای بازگرداندن آنها
به آنها اجازه می دهد بدون وسواس یا ترسناک بودن دلتنگ آنها شوند.
این یک اشاره به تمسخر دارد، اما صرفاً شوخی نیست. "یک یا دو زمان" چیزی است که همه ما می دانیم به معنای بیش از یک یا دو زمان است.
اما این نشان میدهد که شما روی غمگین بودن یا وادار کردن همسر سابق خود برای پاسخگویی تمرکز نکردهاید.
مطمئناً، شما دلتنگ آنها شده اید...
آیا آنها دلتنگ شما شده اند؟ این باعث می شود که آنها تصمیم بگیرند که پاسخ دهند یا نه.
اما بسازیدبدون شک شما اکنون بذر این را در ذهن آنها کاشته اید:
بله شما آنها را از دست داده اید. بله، شما هنوز آنها را دوست دارید.
اما در عین حال، شما وسواس ندارید، و مایلید که به آنها اجازه دهید در صورتی که همان احساس را ندارند، به سابق شما ادامه دهند...
8) "من" واقعاً وارد…”
انسانها موجودات تغییر هستند. ما جذب حرکت، پیشرفت و موفقیت هستیم.
ما دوست داریم کسانی را که کشف میکنند، یاد میگیرند، صعود میکنند، تسخیر میکنند و خلق میکنند، تماشا کنیم و درباره آنها بیاموزیم.
ما می خواهیم در مورد آن بشنویم و یاد بگیریم که چگونه آن اشتیاق و انگیزه را در خودمان پیدا کنیم.
اگر میخواهید یکی از دوستان سابق خود را بازگردانید، نکته کلیدی این است که با او در مورد آنچه که این روزها به شما انگیزه میدهد صحبت کنید.
به آنها بگویید روی چه چیزی کار میکنید.
بخشی از بازگرداندن همسر سابقتان این است که هدف و اشتیاق خود را دوباره کشف کنید، یا اگر قبلاً این کار را نکردهاید، برای اولین بار آن را کشف کنید.
دانستن اینکه به همسر سابق خود چه بگویید می تواند بسیار سخت باشد، اما اگر نمی توانید به چیز دیگری فکر کنید، همیشه می توانید به او بگویید که این روزها مشغول چه کاری هستید.
مطمئناً در مورد شغل شما صحبت میکنم، اما همچنین در مورد علایق، سرگرمیها و علایق شما نیز صحبت میکنم.
با دنی، گفتن او در مورد کارم و آنچه که داشتم در واقع بخش بزرگی از نحوه ارتباط مجدد و شروع دوباره پیوند ما بود.
داستان های مرتبط از Hackspirit:
یادگیری چیزهای زیادی از براد براونینگبه من کمک کرد تا بفهمم که بازگرداندن سابقم فقط یک "ترفند" نیست، بلکه یک تغییر کلی در طرز فکر است…
با دنی، من به طور متفاوتی این کار را انجام دادم، و به لطف توصیه های برد، توانستم راهی موثرتر (و سریعتر) برای بازگشت به قلب سابقم کشف کنید.
اگر میخواهید همین کار را انجام دهید، ویدیوی رایگان عالی او را در اینجا ببینید.
9) "میدانم که اشتباهاتی کردم و صاحب آن هستم."
هر اتفاقی که منجر به جدایی شما شد، حدس میزنم که زیبا نبود.
در رابطه من با دنی اتفاقی که افتاد این بود که من چسبنده شدم. به زبان ساده، من برای شادی و احساس خوب بودن به او وابسته شدم.
این برای او غیرجذاب و همچنین استرس زا بود، زیرا سعی می کرد یک کار تمام وقت دشوار را متوقف کند و در عین حال با من به عنوان دوست پسری که بیش از حد صاحب اختیار هستم برخورد می کرد.
همچنین ببینید: 16 روش غیرمعمول برای داشتن زندگی جالب تر و هیجان انگیزترجدایی باعث شد ببینم که چگونه بیش از حد به او تکیه کرده ام و همچنین باعث شد ببینم که چگونه از دوستان و زندگی او به اندازه کافی قدردانی نکرده ام.
عشقی که با هم داشتیم واقعی بود، و من به آن افتخار میکنم که ما را دوباره به هم نزدیک کرد.
اما به هم وابسته بود.
با ارسال پیامک مبنی بر اینکه متوجه شدم اشتباهاتی مرتکب شده ام و مالک آنها هستم، از هر تلاشی برای ایفای نقش قربانی یا ترحم کردن طفره رفتم.
من همچنین به او گفتم که من متفاوت هستم.
به هر حال، این در مورد وعده یا التماس نیست. بیشتر شبیه به بیان یک بهروزرسانی آبوهوا است:
سلام، آبوهوا تغییر کرده است. من هستمآمادهام که اشتباهی را که انجام دادهام تصاحب کنم و دوباره تلاش کنم، اما قرار نیست غر بزنم…
10) «کاری که شما انجام دادید از مرز گذشت.»
اگر رابطه شما شبیه رابطه من و دنی است، احتمالاً از هر دو طرف مشکل دارید.
فقط من سختگیر نبودم، بلکه دنی کارهایی را نیز انجام داد که احساس میکردم واقعاً از مرز خارج شدهاند.
وقتی تلاش میکنید با سابق خود به عقب برگردید، ممکن است وسوسهانگیز باشد. تا همه اینها را سفید کند و در سوراخ حافظه فرو کند.
توصیه میکنم برعکس این کار را انجام دهید: در به خاطر سپردن نحوه عبور قبلیتان از مرز قاطع باشید و به او بگویید که در حالی که میبخشید، ناگهان نمیخواهید آنها را به شدت برگردانید. همه چیز را به آنها پاس می دهم.
شما مایلید از نو شروع کنید، اما برای خود ارزش قائل هستید و به یاد می آورید که چگونه آنها از خط عبور کردند.
وقتی به کسی اهمیت زیادی میدهیم یا میخواهیم او را برگردانیم، ممکن است وسوسهانگیز باشد که فقط آنچه را که فکر میکنیم میخواهد بشنود بگوییم و بسیار خوب باشیم.
با هر چیزی که آنها می گویند موافق نباشید فقط به این دلیل که فکر می کنید باعث می شود آنها شما را دوست داشته باشند.خودت باش می خواهید به سابق خود بگویید
این یکی کمی معادله تخم مرغ است، زیرا آنچه شما می گویید این است که می دانید سابق خودخاص و چیزهایی که داشتید خاص بود...
اما شما با بازگشت به هم 100% فروخته نمی شوید.
این به یک شانس اشاره می کند، اما آن را نوید نمی دهد.
گفتن این حرف، توپ را در زمین سابق شما قرار می دهد و از او می خواهد که به جای شما، خودش را واجد شرایط کند.
واجد شرایط بودن زمانی است که درباره خود صحبت می کنیم و در مورد اینکه چرا به اندازه کافی خوب هستیم یا لیاقت چیزی را داریم صحبت می کنیم.
با گفتن اینکه دوست قبلی خود را دوست دارید اما همچنین مطمئن نیستید که او برای شما مناسب است، زمین های بالاتر را دوباره به دست می آورید.
حالا من نمی گویم که روابط فقط بازی های قدرت هستند، اما مطمئناً از برخی جهات قدرت را در بر می گیرند.
وقتی قدرت خود را کنار می گذارید یا برای بازگشت به همسر سابق خود تلاش می کنید، جذاب و کم ارزش می شوید.
پس... این کار را نکنید.
فرصتی برای برقراری ارتباط مجدد ارائه دهید، اما آن را مشروط به سطح خاصی از تردید یا ناامنی کنید. اگر آنها هنوز اصلاً علاقه مند هستند، شما را در این پیشنهاد قبول می کنند.
12) "من حاضرم دوباره صحبت کنم، اما بیایید آهسته پیش برویم."
وقتی می خواهید با همسر سابق خود خیلی بد صحبت کنید، ممکن است اشتباه کنید که ناامید شوید.
اگر نسبت به شما احساسی داشته باشند ممکن است هنوز هم تا حدودی به آن علاقه داشته باشند، اما شما همچنان با پریدن خیلی سریع به احترام خود آسیب میزنید.
در عوض، تمایل و علاقه خود را برای برقراری ارتباط مجدد نشان دهید، اما بخواهید این کار را آهسته انجام دهید.
این به همان اندازه که برای خود ارزش قائل هستید، برای بازگرداندن سابقتان، وبسیار مهم است که آن را به خاطر بسپارید.
شما سهامی کم ارزش نیستید که یک مرد سعی کند آن را رها کند و قبل از رسیدن به 0 آن را بفروشد.
شما مرد یا زنی با ارزش هستید که مایل به صبر هستید. برای عشق و معیارهایی که برای یافتن عشقی که می خواهید، نمی شکنید.
من واقعاً این را می گویم.
من فکر میکنم که درونی کردن این موضوع بسیار مهم است که شما ارزش دارید، شما لایق عشق هستید و عشقی که میدهید بسیار ارزشمند است.
هرگز خودتان را کوتاه نفروشید. هرگز عجله نکنید که با یک دوست قبلی دوباره کنار هم قرار بگیرید.
در را باز کنید و اجازه دهید وارد شوند، اما هرگز دستههای راهپیمایی را بلند نکنید و دستههای گل رز را بیرون نیندازید، فقط به این دلیل که کم کم به زندگی شما باز میگردند.
13) "من رازی دارم که به شما بگویم."
به همسر سابق خود بگویید رازی دارید که باید به او بگویید. چیزی که هرگز به کسی نگفتهاید.
حتی اگر آنها به سختی با شما صحبت کرده باشند یا حرف شما را قطع کرده باشند، اگر حتی کوچکترین احساسی نسبت به شما داشته باشند، از شما خواهند پرسید که چیست.
آنها ممکن است فکر کنند که شما دارید نوعی شوخی بازی می کنید یا فقط با آنها درگیر هستید.
اما آنها همچنان کنجکاو خواهند بود که ببینند دقیقاً چگونه این کار را انجام میدهید یا در اینجا چه کاری انجام میدهید.
چرا سابق آنها می گوید رازی دارد؟ چه خبر است؟
این جایی است که طعمه را پس می گیرید...
بله، شما رازی دارید و بله به آنها خواهید گفت.
شما واقعاً نمی توانید