فهرست مطالب
بعضی از افراد هستند که به نظر میرسد هرگز راضی نیستند - از پولی که به دست میآورند، افرادی که دارند یا کارهایی که انجام میدهند.
شما ممکن است تعجب کنید که ریشه نارضایتی آنها چیست؟ مخصوصاً وقتی احساس میشود که آنها در حال حاضر بیش از اندازه کافی دارند.
برای کمک به درک اینکه چرا آنها همان چیزی هستند که هستند، در اینجا 10 دلیل وجود دارد که چرا کسی هرگز از چیزی راضی نمیشود. 1) آنها به دنبال چیزهای اشتباه هستند
یک دلیل بزرگ برای اینکه کسی هرگز از چیزی که به دست می آورد راضی نمی شود این است که دنبال چیز اشتباهی می رود.
متاسفانه پیدا کردن آن بسیار آسان است. خود را با چیزهایی مانند انتظارات دیگران در این تله می اندازد.
زنی را در نظر بگیرید که به او گفته شده باید شاهزاده خود را جذاب بیابد، بنابراین او از تاریخ به امروز می پرد تا هرگز راضی نشود، زیرا او فقط جذب نمی شود. به مردان در ظاهر، به نظر می رسد که او بیش از حد ضربه زننده است، اما این به این دلیل است که او آشکارا در مسیر اشتباهی قرار گرفته است.
این را می توان تقریباً در مورد هر چیزی به کار برد - از دستمزد خود راضی نباشید، زیرا واقعاً شغلی نیست که شما با آن کار کنید. مانند، از خانه خود راضی نیستید زیرا واقعاً محله ای نیست که شما می خواهید در آن زندگی کنید.
کسی که دنبال کار اشتباهی است نمی داند که این کار را انجام می دهد بنابراین سعی می کند موارد بیشتری را اضافه کند و بیشتر به فنجان آنها امیدوار است که پر شود. اما مشکل این است که آنها اشتباه می کنندبه آنها پیشنهاد دهید که درک کنند، نباید به این امید که بالاخره راضی شوند، آنها را خفه کنید. ممکن است در نهایت یا آنها را آزار دهید، یا آنها را برای اعتبارسنجی به خود وابسته کنید.
همچنین باید به آنها فضایی بدهید تا اگر در یک مارپیچ منفی گیر کردند، شما را پایین نکشند.
آنها باید احساسات خود را پردازش کنند و در حالی که راه هایی وجود دارد که می توانید به آنها کمک کنید - مانند دادن کتاب خودیاری به آنها یا دعوت از آنها به یک خلوت درباره شادی - این کاری است که آنها باید خودشان انجام دهند.
آنها را تحت تاثیر قرار دهید
وقتی نوبت به کمک به کسی می رسد که هرگز راضی نیست، هر چه رویکرد محتاطانه تر باشد، بهتر است. در غیر این صورت، آنها فقط حالت تدافعی خواهند داشت.
شما نمی توانید به آنها در مورد اینکه چگونه باید زندگی کنند، سخنرانی کنید، اما همیشه می توانید آنها را تحت تأثیر قرار دهید. اگر مادرتان از هیچ چیز راضی نیست، با خوشحالی واقعی و قدردان زندگی خود نمونه خوبی باشید.
اگر شریک زندگی شما مدام در مورد اینکه چگونه هرگز در بالای نردبان شغلی قرار نخواهد گرفت، ناله می کند. او را به تماشای فیلمی با شما دعوت کنید که مضامین رضایت و تعادل بین کار و زندگی را دارد.
کلمات آخر
بودن در کنار کسی که به نظر نمی رسد راضی باشد می تواند ناامید کننده باشد. . شما ممکن است به آنها هر چیزی را که می خواهند بدهید، یا به آنچه که دارند حسادت می کنید، اما با این حال آنها آرزوی بیشتری دارند!
بیشتر اوقات، ما آنها را سطحی قضاوت می کنیم، اما آنچه می بینیم فقط نکته ای استکوه یخ.
مهم است ذهنی باز داشته باشید و آنها را خیلی سخت قضاوت نکنید. به هر حال، این احتمال وجود دارد که آنها بیشتر از شما از آن رنج می برند.
فنجان!اگر فکر میکنید این شما هستید، وقت بگذارید و از خود بپرسید که آیا واقعاً در خط اشتباهی هستید یا فنجان اشتباهی را در دست گرفتهاید. سعی کنید به جای اینکه هر قطره آب را روی چیزی بچکانید که هنوز آن لذتی را که به دنبالش هستید به شما نداده است.
2) آنها با مسائل بزرگتری روبرو هستند که دیگران نمی بینند
به کسی فکر کنید که با پول یا قرار گرفتن مشکلی ندارد. شما می گویید "اگر من جای آنها بودم، خوشحال می شدم". ممکن است فکر کنید که آنها به سادگی ناسپاس یا نابینا هستند.
به آن کمدین فکر کنید که به نظر می رسد همیشه لبخند می زند، ظاهراً همه چیزهایی را دارد که می توانستند در مورد آنها آرزو کنند، فقط یک روز می میرند زیرا با افسردگی واقعی دست و پنجه نرم می کردند. هیچ کس نبود که آنها را درک کند.
بسیاری از مردم با شیاطین بزرگتری مبارزه می کنند که نمی توانند از آنچه در مقابلشان است لذت ببرند. دوستانی که دارند، هرگز کافی نخواهد بود مگر اینکه برای مشکلاتی که دیگران نمی بینند کمک بگیرند.
به یک سطل با سوراخ فکر کنید. تا زمانی که سوراخ درست نشود، سطل هر چقدر هم که آب در آن بریزید تا لبه پر نمی شود.
3) آنها از خوشحالی بی حس شده اند
دان دراپر گفت "اما خوشبختی چیست؟ لحظه ای است که شما به شادی بیشتری نیاز دارید."
بیایید مغز خود را به خاطر آن سرزنش کنیم. زمانی که اکسی توسین از بین می رود، «بالا» و «خوشحال» نمی شود.
فراموش کردن آن بسیار آسان است.چقدر داریم و شروع می کنیم به این که وضعیت خود را بدیهی بدانیم. به این فکر کنید که چگونه ممکن است سالها پیش فکر میکردید "من میخواهم به تنهایی زندگی کنم" و فکر میکردید که این برای شما معنی دارد که آزاد باشید تا زندگی خود را همانطور که میخواهید زندگی کنید.
بهسرعت به جلو بروید تا اکنون و اکنون شما یک آپارتمان برای خود دارید. شاید حتی یک عمارت! اما شما هر روز را به این فکر نمیکنید که «عزیز، خیلی خوب است که من جایی دارم که میتوانم آن را جای خودم بدانم. من سالها پیش رویای این را میدیدم."
همچنین ببینید: 12 خصلت یک فرد زورگو (و نحوه برخورد با آنها)انسانها اینگونه طراحی نشدهاند.
مگر اینکه عادت کنید آنچه را دارید تحسین کنید، همه چیز بسیار عادی میشود. و شما شروع به خواستن بیشتر خواهید کرد. اکنون ممکن است ببینید آپارتمان همسایگانتان چگونه بزرگتر است. یا اینکه چگونه به دو ماشین یا خانه دیگر در حومه شهر نیاز دارید.
برخی ممکن است این واقعیت را بدیهی بدانند که همسری دوست داشتنی دارند و تعجب کنند که چرا نمی توانند عشق پیدا کنند، و دیگران ممکن است این واقعیت را بدیهی بدانند. که آنها می توانند هر روز شامپاین اصلی بنوشند.
اما اصل همچنان باقی است. هر چیزی که ما داریم این تمایل دارد که خیلی معمولی و خسته کننده شود. اگر اغلب این را تجربه می کنید، هر روز قدردانی را تمرین کنید و آن را به یک عادت تبدیل کنید.
4) آنها به دام افتاده اند
به کارگر شرکتی فکر کنید که درآمد دارد. صدها دلار در ساعت، اما نمیتوانم آرام بگیرم، زیرا اگر این کار را انجام دهند، ممکن است باعث شوند شرکتشان به هیچ وجه از بین برود. آنها ممکن است اخراج شوند و همه چیزهایی را که ساخته اند از دست بدهند!
روشنظاهراً، ممکن است فکر کنیم آنها فقط معتاد به کار ناراضی هستند، اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، آنها در واقع در دام افتادهاند - چه به خاطر شرایط واقعی یا نگرانیهایشان.
آنها میگویند بهترین کارگران کسانی هستند که در کاری که انجام می دهند خوب هستند اما بچه هایی برای تغذیه دارند. آنها در دام مسئولیتهای خود گیر کردهاند، بنابراین تمام تلاش خود را میکنند، حتی اگر مجبور باشند اوقات فراغت خود را فدا کنند.
دفعه بعد تعجب میکنید که «چرا نمیتوانند شاد باشند»، به تلههایی فکر کنید که آنها دارند. وارد شدهاند.
شاید آنها شریکی سمی داشته باشند که میخواهد خانه رویاییشان را به دست آورد وگرنه احساس میکنند مورد بی مهری قرار میگیرند، شاید والدینی دارند که بیمار هستند، شاید وامهایی برای پرداخت کردن دارند!
آنقدرها هم که فکر می کنید ساده نیست. افراد معتاد به کار ممکن است در نظر شما بیش از حد جاه طلب به نظر برسند، اما آنها صرفاً به این دلیل که دوست دارند بهتر کار کنند ناراضی نیستند، به این دلیل است که احساس می کنند باید بهتر عمل کنند.
5) آنها توسط آنها متوقف می شوند. زخم های قدیمی
به این فکر کنید که چقدر سخت است که از قدم زدن در شهر با زانوی رگ به رگ شدن لذت ببرید. مطمئناً، مناظر ممکن است زیبا و پیادهروی در غیر این صورت دلپذیر باشد، اما هر قدمی که برمیداری آسیب میزند.
زخمهای فیزیکی واقعی در این که چگونه روز به روز مانع ما میشوند آشکار است. چیزی که بسیاری از مردم نمیدانند این است که زخمهای ذهن به همان اندازه بد هستند که چگونه ما را از لذت بردن از زندگیمان باز میدارند.
شخصی ممکن است در صورت بزرگ شدن از فکر آرامش و صرف وقت برای خود احساس گناه کند.باعث شده که احساس کنند هرگز به اندازه کافی خوب نخواهند بود. بنابراین به جای استراحت، تعطیلات آخر هفته خود را به کار می گذرانند.
به همین ترتیب، یک هنرمند ممکن است زخم های عمیقی داشته باشد، زیرا زمانی کسی گفته بود که نقاشی او بسیار متوسط است، بنابراین تا زمانی که به او ثابت نکند که اشتباه می کند، استراحت نمی کند.
این مهم نیست که آنها در حال حاضر بیش از سهم خود انجام می دهند، یا اینکه واقعاً مجبور نیستند وضعیت خود را به کسی ثابت کنند، زیرا اگر به درستی بهبود نیابد این زخم ها همچنان دردناک خواهند بود.
6) تبلیغات به آنها می گویند که به اندازه کافی ندارند
مطالعاتی وجود دارد که نشان می دهد قرار گرفتن در معرض تبلیغات منجر به نارضایتی بیشتر در میان توده ها می شود. و این نباید تعجب آور باشد - این دقیقاً دلیل وجود تبلیغات است!
ممکن است زشت به نظر برسد، اما قرار است تبلیغات به شما این احساس را بدهد که چیزی را از دست داده اید و سپس شما را متقاعد کنند که محصول موجود است پیشنهاد تنها چیزی است که میتواند این حفره را پر کند.
اگر به آن فکر کنید، چگونه میتوان کسی راضی بود که تقریباً هر بار که اینستاگرام را چک میکنید یا تلویزیون تماشا میکنید، همیشه چیزی وجود دارد که به شما یادآوری کند که شما زندگی چیزی کم دارد؟
چرا وقتی میتوانید جدیدترین و بهترین مدل را با تمام ویژگیهای جدید و پرطرفدار دریافت کنید، آیفون سهسالهتان را نگه دارید؟
داستانهای مرتبط از Hackspirit:
چرا وقتی وجود دارد از ظاهر خود راضی باشیدچیزی که میتوان آن را بهبود بخشید؟
به همین دلیل است که بهتر است یاد بگیرید که چگونه تبلیغات را در صورت امکان تنظیم کنید. حداقل، اگر میخواهید از چیزهایی که دارید راضی باشید.
و دفعه بعد که کسی را دیدید که هرگز راضی نیست، سریعاً او را سطحی یا احمقانه قضاوت نکنید، از خود بپرسید «چه چیزی او را تحت تأثیر قرار داده است. اینگونه باشد؟»
7) آنها برای خودشان زندگی نمی کنند
یکی از دلایل بزرگی که چرا مردم هرگز رضایت نخواهند یافت این است که آنها بر روی دیگران تمرکز کرده اند.
همچنین ببینید: قرار ملاقات با کسی با بچه ها: آیا ارزشش را دارد؟ 17 چیزی که باید بدانیدنمونه ای از این می تواند پیانیستی باشد که روی صحنه اجرا می کند نه به این دلیل که از آن لذت می برد، بلکه به این دلیل که می خواهد تأیید همسالان یا عزیزان خود را جلب کند. دیگری مردی است که به سادگی در محل کار خود را تحت فشار قرار می دهد تا بتواند همسرش را با هدایایی تجلیل کند.
وقتی کسی زندگی می کند تا بتواند دیگران را راضی کند، یا وقتی ارزش خود را بر اساس نظرات دیگران می سنجد. آنها هرگز رضایت نخواهند یافت.
شاید فکر کنید که موسیقی ای که پیانیست می نوازد خارج از این دنیاست، اما آنها فقط نگران این هستند که چگونه قبلاً در چشمان آنها به هم ریخته اند. کسانی که سعی می کنند راضی کنند.
و دوستانش ممکن است آن مرد را یک شوهر وظیفه شناس ببینند، اما چه اتفاقی می افتد اگر او هدیه ای به او بدهد که قدرش را نمی داند یا قدر نمی داند. سلیقه او این همه تلاش او برای چه بوده است؟
غم انگیز این است که بسیاری از مردم اینگونه فکر می کنند. زندگی می کنند تابه دیگران خدمت کنند و وقتی نمی توانند خدمت کنند احساس گناه می کنند، زیرا تنها از این طریق می توانند ارزش خود را بدانند.
به جای تلاش برای یافتن اعتبار از دیگران، باید یاد بگیرند که آن را به خودشان بدهند. .
8) آنها خیلی سخت به رضایت می چسبند
رضایت چیزی نیست که ماندگار شود. این احساسی است که برای چند لحظه طولانی دوام می آورد و سپس به آرامی شروع به محو شدن می کند.
در حالی که در ابتدا ممکن است مطمئناً چیز بدی به نظر برسد، اما واقعاً اینطور نیست. همه ما بر اساس نیاز خود به دنبال رضایت هستیم و این در واقع می تواند چیز خوبی باشد. اگر انیشتین راضی بود، اکتشافات و اختراعات متعدد خود را انجام نمی داد.
اما بسیاری از مردم این ایده را دریافت می کنند که رضایت چیزی است که به آن دست می یابند و وقتی طعم آن را می چشند، به آن دست می زنند. تا آنجا که می توانند سخت است جامعه نیز نقش خود را در تقویت این ایده ایفا می کند، با ایده رمانتیک "همیشه شاد". اما پس از آن، رضایت از بین میرود و برای حفظ این احساس رضایت، سال به سال به خرید ماشین پشت سر هم ادامه میدهند.
طنز اینجاست که تلاش بسیار زیاد برای چسبیدن به رضایت فقط باعث میشود آنها ناراضی هستند.
هیچکسی که شاهزاده خانم دیزنی نباشد، همیشه خوشبختی ندارد. شادی ورضایت همراه با درد و رنج می آید و می رود، و تنها با چشیدن رضایت زمانی که می آید و رها کردن با رفتن آن است که واقعاً از زندگی راضی می شود.
9) آنها توقعات خود را خیلی زیاد می کنند
گاهی اوقات ما آنقدر در مورد چیزهایی که دوست داریم خیال پردازی می کنیم که نمی توانیم به طور تصادفی انتظارات خود را کمی بالا ببریم.
موفقیت شغلی، مسافرت، شهرت، تحسین، عشق و رابطه جنسی از جمله چیزهایی هستند که مردم آنقدر دوست دارند به آنها توجه کنند که تقریباً افسانه ای به نظر می رسند. همین ایده به چیزی رمانتیک تبدیل می شود. اما متأسفانه، چیزها اغلب بسیار پیش پا افتاده تر از آن چیزی هستند که ما تصور می کنیم.
شما ممکن است متوجه شوید که آن مقاصد توریستی محبوبی که رویای آنها را دیده اید، در واقع کاملاً معمولی هستند. و موفقیت شغلی؟ انگار هیچی نیست همیشه میتوانید کارهای بیشتری انجام دهید تا بفهمید آیا واقعاً در اوج بودن خوب است یا نه.
و اگر چیزی به همان اندازه که انتظار داشتید خوب شد، جادو نیز به سرعت محو میشود.
به همین دلیل مهم است که هر از چند گاهی از این کار خودداری کنیم و به خود یادآوری کنیم که انتظارات خود را به طور معقولی پایین نگه داریم. به این ترتیب، زمانی که چیزی کمی بهتر از آنچه ما انتظار داشتیم به پایان برسد، راضی شدن برای ما آسان است.
10) آنها بیش از حد روی چیزهایی که ندارند تمرکز می کنند
یکی از راههای ناراضی نگه داشتن دائمی خود این است که به چیزهایی که ندارند فکر کنیم. این بیشتر از شما اتفاق می افتدممکن است فکر کند.
این زمانی اتفاق میافتد که فردی جاهطلب باشد و برای چیزی بسیار فراتر از توانش تیراندازی کند. به خواننده آماتوری فکر کنید که ستارههای راک نسل خود را بت میکند و وسواس زیادی برای رسیدن به ستاره شدن دارد.
آنها ممکن است در مهارتهای خود پیشرفت کنند و ممکن است سبک و پایگاه طرفداران خود را توسعه دهند، اما اینطور هستند. وسواس زیادی نسبت به بت های خود دارند که به سادگی نمی توانند ببینند که در حال حاضر چقدر خوب هستند. آنها حتی ممکن است به سبک شخصی خود شک کنند و آن را نقص خود بدانند.
شما می توانید سعی کنید به آنها بگویید که آنها از قبل به اندازه کافی خوب هستند، اما احتمالاً به جای آن دچار سندرم شیاد خواهند شد، یا شاید فقط به شما بگویم که دیگران می توانند کارهای مشابهی را انجام دهند... و بهتر است.
چه کاری می توانید انجام دهید
با آنها درک داشته باشید
شما نمی توانید فقط به مردم بگویید که راضی باشند. با چیزهایی که دارند و انتظار دارند که ناگهان از آن بیرون بروند و قدر زندگی خود را بدانند. در هر صورت، شما فقط به عنوان حامی ظاهر خواهید شد.
چه آنها یک دوست باشند یا یک آشنا، یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که به سادگی در کنار آنها باشید و اجازه ندهید ناامیدی شما را تحت تأثیر قرار می دهد.
برای برخی از آنها یک عمر طول می کشد تا یاد بگیرند که راضی شوند. می دانم که ممکن است برای شما غیرممکن به نظر برسد، اما آنها هستند که رنج می برند، نه شما. سعی کنید کمتر قضاوت کننده باشید و در عوض مهربانی و شفقت نشان دهید.
به آنها فضا بدهید
در حالی که باید