فهرست مطالب
آیا درباره قانون جداشدگی شنیده اید؟
اگر نه، مایلم شما را با این مفهوم و نحوه استفاده از آن برای دستیابی به موفقیت و رضایت در زندگی خود آشنا کنم.
من در چندین سال گذشته شروع به استفاده از این قانون کرده ام و نتایج فوق العاده ای را تجربه کرده ام.
اما فقط حرف من را قبول نکنید، ادامه دهید و علت را پیدا کنید.
اجازه دهید با اصول اولیه شروع کنیم:
قانون جدا شدن چیست؟
قانون جدایی در مورد توانمندسازی خود با به کارگیری تمام تلاش خود برای اهدافتان است و در عین حال به طور کامل رفاه و انتظارات خود را از نتیجه جدا می کنید.
این قانون قدرتمند در مورد این است که اجازه دهید زندگی برای شما کار کند.
بهجای دنبال کردن نتایج، کار را انجام میدهید و آنچه را که به دست میآید را میپذیرید، از نتایج متفاوت یاد میگیرید و از موفقیت برای ایجاد پیشرفت قویتر استفاده میکنید.
قانون جداشدگی قدرتمند است، و اغلب بهعنوان انفعال یا صرفاً «همراه با جریان» درک میشود.
در واقع اصلاً اینطور نیست، که کمی بعداً توضیح خواهم داد.
همانطور که مربی رهبری ناتالی ویرم توضیح می دهد:
"قانون جدایی می گوید که ما باید خود را از نتیجه یا نتیجه جدا کنیم تا اجازه دهیم آنچه می خواهیم در جهان فیزیکی تحقق یابد."
10 روش کلیدی برای استفاده از قانون جداشدگی به نفع زندگی شما
قانون جداشدگی در مورد پذیرش واقعیت و قدرتمند شدن توسط آن به جای قربانی شدن است.
خیلی چیزهابه هر طریقی پایین بیاید
در واقع، شما مصممتر و الهامبخشتر از همیشه هستید و میدانید که هر گونه شکست موقتی فقط راههای جدیدی برای یادگیری و رشد است.
جدایی به این معنی نیست که همیشه خوشحال هستید یا از شما حمایت میکنید.
همچنین ببینید: 14 دلیلی که روابط دوقلو بسیار شدید هستند (فهرست کامل)به این معنی است که شما زندگی را همانطور که می آید، انجام می دهید، بهترین کار را انجام می دهید و ارزش خود را به جای چیزهای بیرونی (از جمله روابط) در درون خود نگه می دارید.
زندگی با حداکثر نتایج و حداقل نفس
قانون دلبستگی در مورد زندگی با حداکثر نتایج و حداقل نفس است.
این چیزی است که لاچلان براون، بنیانگذار تغییر زندگی، در کتاب اخیر خود رازهای پنهان بودیسم که زندگی من را برگرداند، درباره آن نوشته است.
من این کتاب را خواندهام و اجازه دهید به شما بگویم که آن پرزهای معمولی عصر جدید نیست.
لاچلان به جزئیات جدی جستجوی خود برای تحقق و چگونگی تبدیل شدنش از تخلیه جعبهها در انبار به ازدواج با عشق زندگیاش و راهاندازی یکی از محبوبترین وبسایتهای خودسازی در جهان میپردازد.
او ایدهها و تمرینهای عملی زیادی را به من معرفی کرد که به نظرم در زندگی روزمرهام بسیار مفید و پیشگام بودند.
کلید زندگی با حداکثر تأثیر و حداقل نفس این است که قانون جداشدگی را برای شما اجرا کنید.
این چیزی است که بودا در زندگی خود در مورد آن آموزش داد و این اصلی است که ما می توانیم هر روز در زندگی خود اعمال کنیم و نتایج شگفت انگیزی به همراه داشته باشد.
تاسیس قانونکار جدایی برای شما
اینکه قانون جداسازی برای شما کارساز باشد همه چیز در مورد رفتن به سطح بعدی است.
آنچه من پیشنهاد می کنم این است که از قانون جدایی جدا شوید.
این بدان معناست که فقط آن را انجام دهید.
توقعات صفر، باور صفر، تحلیل صفر.
فقط آن را امتحان کنید.
قانون جدایی به این بستگی دارد که شما چگونه زندگی می کنید، برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کنید و رابطه خود را با خودتان تجربه می کنید.
همانطور که از هر نتیجه خاصی جدا می شوید، صرفاً روی کاری که انجام می دهید سرمایه گذاری می کنید و شروع به دستیابی به نتایجی می کنید که حتی فکرش را هم نمی کردید.
این به این دلیل است که شما دیگر به آینده یا گذشته فکر نمی کنید.
احساس عزت نفس و هویت شما دیگر به نتیجه آینده یا "چه میشد" وابسته نیست.
شما در این لحظه اینجا هستید و کار میکنید، دوست دارید و زندگی میکنید تا بهترین توانایی شما، و این خیلی خوب است!
در زندگی آنگونه که ما امیدواریم یا تلاش می کنیم پیش نروید.اما با استفاده از این قانون میتوانید اطمینان حاصل کنید که بسیاری از چیزها در مسیر شما پیش میرود و آنهایی که مفید نیستند همچنان مفید هستند و به چیزی که واقعاً میخواهید منجر میشوند.
1) ناشناخته را در آغوش بگیرید
زندگی هیچ نتیجه ای تضمین شده ای جز مرگ فیزیکی ندارد.
با آن واقعیت وحشیانه شروع کنیم، اجازه دهید به جنبه روشن آن نگاه کنیم:
همه ما در یک مکان قرار می گیریم، حداقل از نظر فیزیکی، و همه ما کم و بیش با یکسان روبرو هستیم وضعیت نهایی
هرچقدر هم که سعی می کنیم از آن پنهان شویم، در نهایت در کنترل نیستیم و آنچه در زندگی اتفاق می افتد ناشناخته است جز اینکه یک روز متوقف خواهد شد.
ما اینجا روی این صخره چرخان هستیم و نمی دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد و گاهی اوقات این کمی ترسناک است!
آنجا بودم، تی شرت را گرفتم…
اما در ناشناخته بودن آنچه در زندگی شما اتفاق خواهد افتاد و مدت زمانی که ممکن است طول بکشد، شما نیز پتانسیل بسیار زیادی دارید.
این پتانسیل این است که آنچه را که می توانید کنترل کنید، که به طور بالقوه، خودتان هستید، در آغوش بگیرید. .
قانون جداشدگی به این معناست:
به جای ایجاد یک رابطه توقع، با خود و خود ارزشی و شیوه زندگی خود یک رابطه محکم ایجاد کنید. و تکیه بر رویدادهای بیرونی اتفاق می افتد.
قانون جدایی 100% در مورد گره گشایی احساس خود، شادی و معنای زندگی شما از آنچه در زندگی شما اتفاق می افتد است.
شماممکن است بسیار خوشحال، غمگین، گیج یا راضی باشید، اما احساس شما از اینکه چه کسی هستید و ارزش خودتان به هیچ وجه تغییر نمی کند.
شما همچنین شروع به رویکرد متفاوتی نسبت به زندگی در اطراف خود می کنید.
که مرا به نکته دوم می رساند:
2) فعال باشید نه واکنشی
بسیاری از مردم در زندگی بسیار تلاش می کنند و سعی می کنند نگرش مثبت داشته باشید.
این اغلب توسط جنبش های مذهبی و معنوی مختلف، از جمله آموزه های عصر جدید در مورد داشتن "ارتعاشات بالا" و چاکراها و همه اینها تشویق می شود.
مشکل این است که این دقیقاً نوعی دوگانگی سادهگرایانه خوب در مقابل بد را ایجاد میکند که اغلب ما را در دام گناه و تحلیل بیش از حد میاندازد.
شما باید خودتان باشید، و گاهی اوقات این بدان معناست که باید کمی به هم ریخته باشید.
به طور کلی، شما می خواهید به زندگی با نگرش قابل انجامی نزدیک شوید که به جای تحلیل و تفکر بیش از حد، بر احتمالات و عمل تمرکز دارد.
شما همچنین می خواهید فعال باشید و به جای داشتن یک ایده مشخص از اینکه اوضاع چگونه پیش می رود، در برابر احتمالات و پیشرفت ها باز باشید.
این بدان معناست که وقتی زندگی شما از کار به روابط و رفاه و اهداف خود می گذرد، یک پای خود را جلوی پای دیگر می گذارید و مسیر را هر طور که می آید تنظیم می کنید.
اما شما واکنشپذیر نیستید به این معنا که تکاندهنده باشید یا بهطور ناگهانی همه چیزهایی را که برنامهریزی کردهاید تغییر دهید.
در عوض، با تغییرات کار میکنید وناامیدی هایی که به جای انکار آنها یا واکنش فوری به آنها سر راه شما قرار می گیرد.
3) سخت کار کنید، اما هوشمندانه کار کنید
بخش بزرگی از قانون جدایی سخت کار کردن و همچنین هوشمندانه کار کردن است. .
شما باید در مورد اینکه چگونه اعمالتان بر دنیای اطرافتان تأثیر می گذارد و منعکس می کند و به عقب منحرف می شود، بسیار درک کنید.
چه چیزی موثر است و چه چیزی نه؟
گاهی اوقات یک تغییر کوچک در نحوه قرار، رژیم غذایی، کار یا زندگی شما می تواند تفاوت بسیار بزرگتری نسبت به تغییرات چشمگیر ایجاد کند.
همه چیز در ویژگی است.
به عنوان مثال، وقتی صحبت از اهداف کاری و حرفه ای می شود، ممکن است از هر 100 کاری 99 مورد را به طور بهینه انجام دهید، اما یک چیز کوچک را نادیده گرفته باشید. این تلاشهای شما را غرق میکند...
یا در عشق، ممکن است در واقع خیلی بهتر از آنچه تصور میکنید کار میکنید، اما از ناامیدیهای گذشته خسته شدهاید و متوجه نمیشوید که چقدر به ملاقات عشق زندگیتان نزدیک هستید.
جدا ماندن به این معنی است که شما از تلاش برای رسیدن به عشق زندگی خود دست بردارید یا به شغل رویایی خود دست پیدا کنید و شروع کنید به اجازه دادن به آن به هر حال که قرار است رخ دهد.
4) ارزش خود را در درون خود نگه دارید
قانون جدایی از شما میخواهد که ارزش خود را درونی نگه دارید نه اینکه آن را بر اساس چیزهای خارجی بنا کنید.
بسیاری از چیزها در زندگی خارج از کنترل ما هستند و وابستگی به آنها برای رضایت ما یا برای احساس خودمان بسیار خطرناک است.
با این وجود، بسیاری از ما این کار را انجام می دهیم، وحتی مطمئن ترین افراد هم گهگاه در این تله می افتند...
از چه تله ای صحبت می کنم؟
این تله جستجوی تایید بیرونی است:
از افراد دیگر، از افراد عاشقانه شرکا، از روسای کار، از اعضای جامعه، از گروه های ایدئولوژیک یا معنوی، از سلامت یا وضعیت خودمان...
این تله است که ارزش خود را بر اساس آنچه که شخص، سیستم یا موقعیت دیگری به ما می گوید ارزش ما را می گوید است.
زیرا حقیقت این است که این همیشه در جریان است.
علاوه بر این این است که می تواند برعکس نیز عمل کند:
تصور کنید که شخص پشت سر هم به شما می گوید شما شگفت انگیز و جذاب و شایسته هستید اما خودتان آن را باور نمی کنید؟
چه فایده ای برای شما دارد؟
5) همیشه از ایده های جدید یاد بگیرید
قانون جدایی همه چیز در مورد یادگیری است
همانطور که از نتیجه جدا میشوید، فرصتهای یادگیری زیادی را در اختیار خود قرار میدهید.
چه عشق باشد، چه کار، سلامتی شما یا سفر معنوی شما، زندگی فرصت های زیادی را به شما می دهد تا چیزها را از دیدگاه های جدید ببینید و به چالش کشیده شوید.
اگر سعی کنید دور این فرصتها را پایان دهید و نتایج را کنترل کنید یا فقط روی یک نتیجه تمرکز کنید، در نهایت چیزهای زیادی را که میتوانستید یاد بگیرید از دست خواهید داد.
یک مثال عالی وجود دارد که چگونه شکست واقعاً میتواند منجر به موفقیتبارها و بارها شکست بخورد تا اینکه یاد گرفت و پیشرفت کرد و بهتر شد.
در مورد قانون جداشدگی هم همینطور است. در پایان باید تمرکز خود را بر روی آنچه می خواهید متوقف کنید و شروع به تمرکز بر روی آنچه که اکنون - از جمله شکست های آن - می تواند به شما یاد دهد، کنید.
6) هرگز سعی نکنید فرآیند را در اختیار داشته باشید
برای اینکه آماده یادگیری باشید، مهم است که اجازه دهید فرآیند بر شما اولویت داشته باشد. منیت خود را.
بسیاری اوقات زمانی که ما چیزهای خاصی را می خواهیم یا به نتایج خاصی امیدواریم، نفس ما در آن گره می خورد:
"اگر من این مرد را نپذیرم، به این معنی است که من هستم به اندازه کافی خوب نیست..."
"اگر این شغل در نهایت از بین برود، ثابت می کند که من اساساً همیشه احمق بوده ام."
"رهبری من در این شرکت معیاری برای ارزش من است. به عنوان یک رهبر و الگو در زندگی.»
و به همین ترتیب…
داستان های مرتبط از Hackspirit:
ما ارزش و ارزش خود را مرتبط می کنیم با آنچه که در تعقیب اهداف ما اتفاق می افتد.
برای انجام این کار، ما خواستار مالکیت فرآیند هستیم.
اما مشکل این است که هیچ کس نمی تواند مالک آنچه اتفاق می افتد باشد زیرا متغیرهای بسیار زیادی خارج از کنترل ما هستند.
اجازه دهید همه چیز همانطور که میخواهد اتفاق بیفتد و در صورت لزوم بادبانهای خود را تنظیم کنید.
7) همکاری و همکاری
بخشی از عقبنشینی از تلاش برای مالکیت این فرآیند، همکاری است و در حال همکاری
بسیاری اوقات ما بسیار به یک نتیجه وابسته می شویم و می خواهیم همه چیز را کنترل کنیم، از جمله چه کسیدر تحقق رویاهای ما نقش دارد.
ما میخواهیم مادامالعمر مدیر انتخاب بازیگر باشیم و تصمیم بگیریم که چه کسی نقشی را بازی کند یا نه.
اما همه چیز به این صورت کار نمی کند.
بسیاری از مردم وارد عمل می شوند و مسیر رویاها و زندگی شما را به روشی که انتظار ندارید تحت تاثیر قرار می دهند، از جمله افرادی که گاهی اوقات از آنها خوشتان نمی آید یا آنها را دوست ندارید. باعث ایجاد مشکلات جدی در برنامه های شما شود.
قانون جدایی می گوید مقاومت خود را در برابر کسانی که می آیند به حداقل برسانید.
اگر آنها فعالانه علیه شما کار می کنند، کاملاً موضع گیری کنید.
اما اگر با شخص جالبی ملاقات کردید که ایده های جدیدی در مورد یک پروژه یا رابطه دارد، چرا آنها را نمی شنوید؟
این می تواند راه حلی باشد که شما در جستجوی آن بوده اید.
8) در مورد موفقیت ذهنی باز داشته باشید
موفقیت یعنی چه؟
آیا این به معنای شاد بودن، ثروتمند شدن، تحسین دیگران است؟
شاید در بخشی.
یا به این معنی است که به تنهایی از نظر جسمی و روان سالم و شاد باشید؟
این نیز در بسیاری از موارد معتبر به نظر می رسد!
موفقیت می تواند به اشکال مختلف باشد. برخی می گویند حضور مثبت حتی در زندگی یک فرد دیگر نوعی موفقیت است.
به همین دلیل، قانون جدایی از شما میخواهد که از هر تعریف آهنینی از موفقیت دست بردارید.
هر روز بهترین تلاش خود را بکنید، اما سعی نکنید موفقیت را برای همیشه و همیشه علامت گذاری کنید.
تعریف ممکن است متفاوت باشد و حتی با آن تغییر کندزمان!
همچنین ببینید: اگر شریک زندگی شما این 10 ویژگی را نشان می دهد، شما با یک پادشاه درام هستید9) اجازه دهید موانع جاده ها مسیرهای انحرافی باشند نه بن بست
مسدودها اغلب می توانند پایان راه به نظر برسند.
اما اگر بخواهید آنها را بهعنوان مسیرهای انحرافی در نظر بگیرید چه میشود؟
این دنیایی از احتمالات را باز میکند.
برای استفاده از یک مثال بازی ویدیویی، به تفاوت بین دنیای بسته و باز
در حالت اول، شما فقط میتوانید به جایی بروید که طراحان تصمیم گرفتهاند، و کات سینها هر چند دقیقه یکبار فعال میشوند.
در مورد دوم، بیشتر یک ماجراجویی است که خودتان انتخاب کنید و میتوانید هر طور که میخواهید در جهان پرسه بزنید، هر بار که به دنبال آن هستید، چیزهای جدیدی را کاوش و کشف کنید.
اجازه دهید در زندگی و با قانون جداشدگی اینگونه باشد:
برو جهان باز.
هنگامی که به سد راه رسیدید، به جای تسلیم شدن یا برگشتن به سمت راست، از مسیر انحرافی استفاده کنید. 10) «باید» را پشت سر بگذارید در گرد و غبار
زندگی باید چیزهای زیادی باشد. چیزهای بد نباید اتفاق بیفتد و دنیا باید جای بهتری باشد.
اما وقتی با زندگی خود این گونه رفتار می کنید و باید آن را بپذیرید، در نهایت خود را ناتوان و ناامید می کنید.
شما همچنین بارها و بارها قربانی می شوید.
زندگی روی آنچه باید باشد کار نمیکند، و حتی همیشه با چیزی که برای آن تلاش میکنید همخوانی ندارد.
قانون جداشدگی به جای چسبیدن به تعاریف سفت و سخت از آنچه باید باشند، این است که به اشیا اجازه دهیم آنچه هستند باشند.
شما اهداف و چشم انداز خود را دارید، اماشما آن را بر واقعیت موجود تحمیل نمی کنید.
شما همانطور که ون هالن می خواند، "با مشت ها غلت می زنید و به آنچه واقعی است می رسید."
قانون جدایی در مورد سازگاری و قوی بودن است، و شگفتی ها و ناامیدی های زندگی را به محض آمدن آنها قبول کنید. .
در پایان، این بهترین کاری است که هر یک از ما می توانیم انجام دهیم. و هر تلاشی برای چسبیدن به آن باید به هر حال درد و رنج شما را افزایش دهد، علاوه بر این احتمال تسلیم شدن را افزایش می دهد وقتی که برخی چیزها آنطور که انتظار داشتید پیش نمی روند.
در عوض، با در آغوش گرفتن با قدرت «بگذار»، به خود اجازه میدهید فرصتهای زیادی را که ممکن است قبلاً متوجه آن نشدهاید، بشناسید.
و بسیار کاملتر و قدرتمندتر میشوید.
جدایی بی تفاوتی نیست!
بی تفاوتی به این معنا نیست که شما بی تفاوت هستید.
به این معنی است که شما با نتیجه شناسایی نشده اید و بر روی آن سرمایه گذاری نمی کنید.
البته، شما می خواهید شغل را بدست آورید، ثروتمند شوید، دختر را بدست آورید و زندگی رویاهای خود را تجربه کنید.
اما شما صادقانه از اینکه مبارزه را نیز بپذیرید و احساس خوشبختی خود را در یک هدف یا نتیجه آینده تنظیم نکنید، راضی هستید.
شما آن را می خواهید اما به هیچ وجه به آن وابسته نیستید.
اگر در آخرین هدف خود موفق نشدید، بلافاصله پس از یک احساس کوتاهی از ناامیدی و ناامیدی، آن را می پذیرید و بلافاصله مسیر را تغییر می دهید.
به هیچ وجه از شما کم نمیشود و ارزش یا رضایت شما کاهش نمییابد