10 دلیل برای اینکه دوست دخترتان به طور غیر منتظره از شما جدا شد

Irene Robinson 30-09-2023
Irene Robinson

آخرین جدایی من چیزی جز غم انگیز نبود. درد دور انداخته شدن شبیه هیچ چیز دیگری نیست.

این ترکیبی بیمارگونه از غم و اندوه، از دست دادن، درک درک و امید بود که بتوانم چیزها را اصلاح کنم تا او را برگردانم.

و برای من، آن را کاملا از ناکجاآباد آمد. بنابراین، پس از آن، با افکار بی وقفه در مورد چرا، خودم را دیوانه کردم.

"چه اشتباهی انجام دادم؟" «چرا یک نفر ناگهان از شما جدا می‌شود؟»

اگر می‌توانید ارتباط برقرار کنید، پس مطمئن باشید که من کارآگاهی را برای شما انجام داده‌ام.

این مقاله همه چیزهایی را که شما نیاز دارید پوشش می‌دهد. در مورد دلایل احتمالی که دوست دختر شما تصمیم به پایان دادن به رابطه گرفت (و چه کاری باید انجام دهد) بدانید.

10 دلیلی که دوست دختر شما به طور غیر منتظره از شما جدا شد

1) احساسات او تغییر کرد

متأسفم که ما را با پاسخی که احتمالاً کمی مبهم به نظر می‌رسد، شروع می‌کنم. اما حدس می‌زنم شما هم حقیقت را می‌خواهید، درست است؟

عشق پیچیده است. و واقعیت ناامیدکننده این است که گاهی اوقات ما به طور کامل نمی‌فهمیم که چرا عاشق کسی می‌شویم و برای دیگری نه.

ما همیشه نمی‌دانیم که چرا احساساتمان محو یا تغییر می‌کنند، فقط می‌دانند.

آهسته با گذشت زمان، یا حتی کاملاً ناگهانی، ممکن است احساس متفاوتی نسبت به شما و رابطه شما داشته باشد.

این تازه به مرحله ای رسیده است که او دیگر نمی تواند شک و تردیدهایی را که داشت نادیده بگیرد. .

اغلب، واضح نیست. ما می توانیم در نهایت احساس کنیماین فقط ازدواج است بسیاری از روابط عاشقانه معمولی در نهایت از هم می پاشند.

چرا دقیقاً چنین ترکیبی از دلایل پیچیده است که ما هرگز به پاسخ های مشخصی دست پیدا نمی کنیم.

شاید ما انتظارات غیر واقعی از عشق داشته باشیم. ، شاید ما در حال پرورش یک فرهنگ رو به رشد در دنیای عاشقانه هستیم، و شاید تک همسری یک ساختار اجتماعی است که بیش از حد درخواست از انسان است.

چه کسی می داند؟!

داستان های مرتبط از Hackspirit:

    بعضی از افراد این کار را انجام می دهند. اما کار احتمالا کلمه مناسبی است. هر دوی شما باید واقعاً آن را بخواهید و در طول سال‌ها تلاش مستمری انجام دهید.

    اما در بسیاری از موارد، یک رابطه می‌تواند مسیر خود را طی کند. مردم تغییر می کنند و شرایط زندگی تغییر می کند.

    پایان ها غم و اندوه زیادی ایجاد می کنند، اما این فقط بخشی از عشق و از دست دادن است. پایان یک رابطه لزوماً به معنای "شکست" آن نیست.

    هر ارتباطی که داریم چیزهایی را به زندگی ما می آورد که ارزشمند هستند. اما گاهی اوقات یک پایان طبیعی وجود دارد که ما فقط باید رها کنیم.

    حقیقت در مورد بسته شدن

    شاید وقتی دوست دخترتان شما را ترک کرد، توضیح زیادی ارائه نداد. یا شاید او چند کلمه مبهم و مبهم ارائه کرده است، اما برای شما معنی واقعی نداشت.

    گاهی اوقات در طول جدایی، ما پاسخ هایی در مورد دلیل آن دریافت می کنیم، اما واقعاً نمی خواهیم بشنویم. یا نمی توانیم آن را بپذیریم. مواقع دیگرصحبت های جدایی ما را بیشتر از همیشه گیج می کند.

    اما مسئله این است که حقیقت بسیار پیچیده است. همچنین بیش از یک طرف برای خود دارد. حقیقت شما و حقیقت او ممکن است به تفسیرهای بسیار متفاوتی ختم شود.

    اما بزرگترین عامل این است:

    دانستن "چرا" در واقع کار را آسانتر نمی کند.

    بله، می‌خواهم به شما بگویم که این موضوع که اغلب در مورد ایده «بسته شدن» پس از جدایی مطرح می‌شود، آن چیزی نیست که باید باشد.

    راستش را بخواهید، آیا واقعاً پاسخی وجود دارد. آیا می توانید چیزی را دریافت کنید که واقعاً احساس بهتری در شما ایجاد کند؟

    توضیحات و درک درد را از بین نمی برد. بعلاوه در طول شوک غم و اندوهی که تجربه می کنید، جذب واقعی این اطلاعات برای مغز شما سخت است.

    به طور خلاصه، جستجوی دلایل "چرا" می تواند شاه ماهی قرمز بزرگی باشد.

    0>شاید فکر کنید که همه چیز در حالت غمگین شما تفاوت ایجاد می کند، اما در واقعیت، حتی اگر راهی برای درک 100٪ وجود داشته باشد، چیزی را تغییر نمی دهد.

    وسواس در مورد چرایی آن اتفاق افتاده است فقط سر شما را به چرخش در می آورد.

    علاوه بر این، احتمالاً شما را گیر می کند. وقتی می‌توانی در حال بهبودی باشی.

    داستان من: تلاش برای پذیرش شاید هرگز نفهمم چرا

    من بدیهی است که در مقدمه مقاله در مورد جدایی خودم صحبت کردم. اما من چیز بیشتری در مورد آن نگفته ام.

    بنابراین من می خواهم کمی از داستان خودم را به اشتراک بگذارم به امید اینکه منتجربیات می توانند بینش هایی را در مورد موقعیت خود به شما ارائه دهند.

    وقتی دوست دختر سابقم همه چیز را قطع کرد، برای من ناگهانی احساس شد. ما در مورد آن صحبت کردیم، اما من واقعاً چیزی نشنیدم که به من کمک کند همه چیز را حل کنم.

    او دیگر همان احساس را نداشت و نمی دانست چرا. وقتی او درباره آینده ای با هم فکر می کرد، چیزی درست به نظر نمی رسید.

    این واقعاً چیز مشخصی نبود که بتوانم آن را درک کنم.

    من فکر کردم، "مطمئنا، احساسات نمی توانند یک شبه تغییر کنند. باید چیزهای بیشتری برای آن وجود داشته باشد.»

    اما علیرغم تمام صحبت هایی که در چند هفته آینده داشتیم، این به بهبودی من کمک نکرد. و من به تعطیلی یا صلح با اتفاقی که افتاده بود نزدیکتر نشدم.

    برای من، این اتفاق بیخودی رخ داد، اما برای او، اینطور نبود. که منطقی است، هیچ چیز واقعاً از جایی به دست نمی آید. این تصمیم برای مدتی در وجود او ایجاد شده بود.

    من متوجه شدم که هر چه بیشتر و بیشتر به دنبال پاسخ از او می گشتم، در واقع بدبختی بیشتری به خودم می ریختم.

    من متوجه شدم. در جستجوی چیزی هستم که نتوانستم پیدا کنم. و تمام صحبت‌های دنیا این واقعیت وحشیانه و خردکننده را تغییر نداد که به هر دلیلی او دیگر من را نمی‌خواست.

    به محض اینکه پذیرفتم که کلید احساس بهتر در درون من نهفته بود، به جای هر توضیحی که او می توانست ارائه دهد.

    اگر دختری از او جدا شد چه باید کرد.شما؟

    1) کمی به آن زمان بدهید

    می دانید که در حال حاضر تمام کلیشه "زمان شفا دهنده است" را به شما می زنم، نه؟

    اما واقعاً درست است.

    زمان و مکان معمولاً بهترین چیز برای هر دوی شما پس از جدایی است. و اگر قرار است دوباره دور هم جمع شوید، یا اینکه برای همیشه تمام شده است. مشکلاتی که در رابطه تان داشتید

    همچنین با شکنجه کردن خودم با سوالاتی در مورد اینکه چرا بعد از جدایی، عادت آزاردهنده ای پیدا کردم که تمام رابطه مان را به رنگ گل رز در می آوردم.

    نمی توانستم جلوی خود را بگیرم. به مواقعی فکر می کنیم که می خندیدیم، لبخند می زدیم، در آغوش می گرفتیم و احساس می کردیم با هم ارتباط داریم. اما این یک تصویر کاملاً صادقانه نبود.

    من به همه چیزهای خوب فکر می‌کردم و بدی‌ها را نادیده می‌گرفتم.

    اما وقتی از هم جدا می‌شوید، زمان دقیقی است که باید به خود یادآوری کنید. که آنقدرها هم عالی نبود.

    تمرکز بر زمان های بد واقعاً می تواند شما را از آن مراحل اولیه عبور دهد. بحث تلخ شدن نیست فقط به این است که بدانید هیچ رابطه ای همه چیز خوب نیست.

    فقط فکر کردن به زمان های خوب و نادیده گرفتن همه بخش های بد فقط روند درمان را کند می کند.

    3) به مرزها احترام بگذارید

    من در مورد احترام به مرزهای خود و او صحبت می کنم.

    به عنوان مثال، شما ممکن است پاسخ بخواهید اما او نمی خواهد صحبت کند. اگر او نمی خواهدصحبت کنید یا ملاقات کنید، باید آن را بپذیرید.

    به طور مشابه، ممکن است در حال حاضر حد و مرزهای خود را داشته باشید که فکر می کنید به شما کمک می کند تا با مسائل کنار بیایید.

    همسر سابق من می خواست دوست بماند. فوراً، اما دیدن او به من خیلی آزار داد. بنابراین من گفتم که برای من کار نمی کند، نه در حال حاضر. من نیز به همین دلیل تصمیم گرفتم او را از تمام حساب های رسانه های اجتماعی خود حذف کنم.

    این به خاطر کوچک بودن نبود. این در مورد آنچه در آن زمان برای من بهترین بود بود. بنابراین توصیه من به شما این است که به مرزهای خود احترام بگذارید.

    4) به خود کمک کنید تا بهبود پیدا کنید

    فرآیند جدایی اساساً یک فرآیند غم انگیز است.

    ما نه تنها باید اجازه دهیم از آن شخص خاص برویم، همچنین از ما خواسته می شود تصویری از آینده ای که فکر می کردیم ممکن است داشته باشیم را رها کنیم.

    و این می تواند ترسناک و همچنین غم انگیز باشد.

    بسته به چیزهایی مانند عمق احساسات شما نسبت به او و مدت زمانی که با هم بودید، مدت زمانی که طول می کشد تا در این روند سوگواری حرکت کنید، متفاوت است.

    نور در انتهای تونل این است که شما می تواند کارهایی برای کمک به خود انجام دهد. پس بیایید به برخی از موثرترین کارهایی که در حال حاضر انجام می شود شیرجه بزنیم.

    بهترین راه ها برای مقابله با جدایی

    • سعی کنید جایی که در حال حاضر هستید را بپذیرید

    برای من، شروع به درمان و غلبه بر همسرم با یک عمل ساده شروع شد.

    ساده به این معنا نیست که آسان باشد.

    وقتی اتفاقی می افتد، من فهمیدم که اولین قدم همیشه پذیرش است.بدون پذیرش جایی که در حال حاضر هستید، هیچ راهی برای حرکت به جلو وجود ندارد.

    پذیرش به این معناست که بپذیرید که احساس غمگینی، عصبانیت، سردرگمی و غیره دارید.

    هیچ فایده ای برای تظاهر وجود ندارد. من خوبم» وقتی شما خوب نیستید، شما آسیب می بینید.

    اگر می توانید این را تصدیق کنید، می توانید قدم هایی را به سمت جلو بردارید.

    این همچنین به معنای اجازه دادن به آن است. در این که از هم جدا شده اید غرق شوید. قبلاً اتفاق افتاده است. تمام آرزوهای دنیا که همه چیز متفاوت بود، آن را تغییر نمی‌دهد.

    • راه‌های سالمی برای پردازش درد پیدا کنید

    نگهداری مطالب قفل در داخل هیچ لطفی به شما نمی کند. من می دانم که مردان می توانند شهرت بدی داشته باشند که همیشه احساسات خود را به اشتراک نمی گذارند. اما من همچنین امیدوارم که این تغییر کند.

    همه ما به حمایت نیاز داریم. و جدایی ها شما را به هم می ریزد. پس به دوستان تکیه کنید. با اعضای خانواده صحبت کنید (شما هرگز آنقدر پیر نیستید که بتوانید مادرتان را در آغوش بگیرید، مطمئناً).

    اگر مشکل دارید یا می‌خواهید یک شخص سوم بی‌طرفانه در مورد مسائل نظر داشته باشد، می‌توانید تصمیم بگیرید که با یک درمانگر یا یک مربی روابط صحبت کنید (من واقعاً Relationship Hero را برای مربیگری روابط توصیه می کنم).

    صحبت کردن همیشه یک راه خوب برای پردازش درد است.

    من شخصاً متوجه شدم که ورزش یک روش است. نجات دهنده واقعی برای من این به من کمک کرد تا تمام ناامیدی ها و انرژی جمع شده ام را فقط با عرق ریختن از بین ببرم.

    نوشتن نیز راهی عالی برای پردازش افکار در ذهن شماست. گیج نشویدیادداشت روزانه با داشتن دفترچه خاطرات، کاملاً متفاوت است.

    ژورنال نویسی از نظر علمی ثابت شده است که اضطراب و استرس را کاهش می دهد و به عنوان ابزاری برای تأمل در خود. اساساً، همه چیزهایی که بعد از جدایی نیاز دارید.

    • مراقب خودت باش

    در خطر این که شبیه مادرت به نظر برسی، انجام نده فراموش نکنید که از خودتان مراقبت کنید.

    یعنی به اندازه کافی بخوابید، خوب غذا بخورید، خوب لباس بپوشید و همین الان با خودتان خوب رفتار کنید.

    ممکن است چیزهای بی اهمیتی به نظر برسند، اما باور کنید من آنها تأثیر زیادی بر سلامت روان کلی شما دارند. و بنابراین وقتی احساس ضعف می کنید، اهمیت آنها بیشتر می شود.

    • به دنبال حواس پرتی های مثبت باشید

    هیچ راهی برای دور زدن کامل وجود ندارد. درد ناشی از جدایی، و شما نیز نباید. زیرا این بخشی از پردازش ضرر است.

    اما این بدان معنا نیست که شما باید در درد خود غوطه ور شوید یا موارد بیشتری را انباشته کنید. بنابراین معمولاً ایده خوبی است که به دنبال مواردی باشید که می توانند به شما کمک کنند دوباره احساس طبیعی داشته باشید.

    با دوستان بیرون بروید، سرگرمی ها را انجام دهید، به سفر فکر کنید (حتی اگر فقط یک شب را در جای دیگری بگذرانید) و چیزهای جدیدی را امتحان کنید.

    بعد از جدایی در گذشته، کلاس های بوکس را شروع کردم، دروس اسب سواری و کلاس های ایتالیایی را شروع کردم.

    در واقع، تعداد دفعاتی که من من از بین رفته ام، تا الان باید یک نابغه باشم!

    حتی اگر در ابتدا تمایلی به آن ندارید، مطمئن شوید که وقت خود را با دیگران پر می کنیدچیزها می توانند پشتیبانی لازم را برای شما فراهم کنند. شما باید همین الان روی خودتان تمرکز کنید. و این به معنای یافتن چیزهایی است که باعث می شود احساس بهتری داشته باشید.

    آموزش دروس

    من از گفتن این جمله کمی عصبانی می شوم، زیرا احساس می کنم سعی می کنم اینجا خیلی اپرا باشم. اما باید بدانید:

    پایان یک رابطه یک شکست نیست، فقط یک فصل جدید است.

    گاهی اوقات ما در زندگی به مسیرهای جداگانه ای می رویم. اما این باعث نمی شود زمانی که به اشتراک گذاشته اید.

    وقتی آماده باشید، می توانید به خوبی ها نگاه کنید و مثبت بودن را از زمان هایی که به اشتراک گذاشته اید را از بین ببرید.

    اگرچه نکته اصلی من این است که سعی نکنید خیلی زود این کار را انجام دهید. این فقط به شما صدمه می زند و شما را وسوسه می کند که رنگ رابطه را افزایش دهید.

    وقتی چیزی به هر دلیلی درست نمی شود، در نهایت می توانید درس های مهمی بیاموزید، و همچنان، برای لحظاتی که گذرانده اید سپاسگزار باشید.

    به عنوان مثال، برخی از درس‌هایی که از پایان آخرین رابطه‌ام گرفتم این بود:

    • من قطعاً نیازها و خواسته‌هایم را آنطور که باید بیان نکردم. در عوض، من مسائل را برای خودم نگه داشتم تا سعی کنم از درام اجتناب کنم. مشکل این است که این چیزها عادت دارند که در نهایت دوباره ظاهر شوند. درس آموخته شده: بازتر باشید و در مورد آنچه فکر می کنم و احساس می کنم ارتباط برقرار کنید، حتی زمانی که ناراحت کننده است.
    • به تلاش خود ادامه دهید. من مطمئناً از او نخواستم که کیت بدنسازی کثیف من را بشوید، اما اگر صادق باشم، اجازه دادم همه چیز کمی از بین برود. عاشقانه واقعاً نبودبرای من یک اولویت اما متوجه شدم که در یک رابطه واقعاً مهم است. درس آموخته شده: به وقت گذاشتن برای برقراری ارتباط و تلاش برای انجام کارهای سرگرم کننده با هم ادامه دهید.

    وقتی گرد و غبار به خوبی و واقعاً فروکش کرد، صادقانه فکر می کنم که به روابط گذشته خود برگردید و از خود بپرسید که چگونه ممکن است انجام کارها به گونه ای متفاوت در آینده می تواند کاملاً ارزشمند باشد.

    چگونه بهترین رابطه زندگی خود را ایجاد کنید

    من سعی خواهم کرد این بخش بعدی را بدون اینکه خیلی جذاب بنویسم.

    اما اگر چند کلیشه را بیرون بیاورم باید مرا ببخشید. از آنجا که کلیشه ها به دلایل خوبی کلیشه هستند - آنها حقایق اساسی هستند.

    همچنین ببینید: "چرا من بی کفایتم؟" - 12 دلیل که این احساس را دارید و چگونه به جلو بروید

    و مادر تمام حقایق اساسی این است که رابطه عاشقانه ای که با خودتان دارید، مهمترین رابطه در جهان است.

    حالا صدای من را بشنوید.

    چون منظورم به نوعی ترسناک "تو باید خودت را دوست داشته باشی مرد" نیست. (اگرچه این نیز درست است). اما در یک راه واقعاً عملی نیز.

    اگر شما رابطه سالمی با خود نداشته باشید، همیشه برای داشتن رابطه با دیگری تلاش خواهید کرد.

    حتی زمانی که فکر می کنیم رابطه خوبی داریم. ارتباط با خود، اکثر ما اینطور نیستیم.

    درباره آن فکر کنید...

    آیا تا به حال:

    • توقعات خود را از شریک زندگی خود فرافکنی کرده اید؟
    • به شریک زندگی‌تان نگاه کرده‌اید تا شما را خوشحال کند؟

    من حاضرم حدس بزنم که پاسخ مثبت است زیرا همه ما چنین کرده‌ایم.

    بی‌شماری موارد ظریف وجود داردروش هایی که ما یک وابستگی مشترک عجیب و غریب در روابط ایجاد می کنیم. ما انتظار داریم که بسیاری از نیازهایمان خارج از خودمان برآورده شود.

    سپس وقتی به ناچار کار نمی کند به ما لگد می زنند.

    به من اعتماد کنید، رابطه شما بهتر است با خودتان، راحت‌تر می‌توانید به طور طبیعی روابط قوی و عالی را با افراد دیگر جذب کنید.

    من این درس را به سختی یاد گرفتم تا زمانی که ویدیوی کوتاهی از شمن مشهور جهانی رودا اینده را تماشا کردم.

    در آن، او با شما از طریق 3 کلید برای زندگی یک رابطه شاد و پربار صحبت می کند. اینها بینش هایی بود که داشتم: الف) قبلاً هرگز نشنیده بودم ب) واقعاً مرا غافلگیر کرد و دیدگاهم را تغییر داد.

    به جای تمرکز بر اصلاح روابطم، متوجه شدم که فقط نیاز به ایجاد تغییرات ساده و در عین حال عمیق در درون دارم. خودم… و بقیه دنبال می‌شوند.

    من به تماشای مسترکلاس رایگان او رفتم. در آن، رودا توضیح می‌دهد که چگونه بسیاری از ما عشق را به روشی سمی تعقیب می‌کنیم که در نهایت از پشت به ما خنجر می‌زند.

    احساس می‌کردم که او مستقیماً با من صحبت می‌کند.

    می‌دانم که اوه خیلی وسوسه انگیز است که در مورد اینکه چرا ممکن است یک رابطه به نتیجه نرسیده وسواس داشته باشید.

    اما لطفاً وقتی می گویم بهترین کار این است که به او توجه نکنید و دوباره آن چراغ را روشن کنید باور کنید. خودتان.

    نمی توانم به اندازه کافی نکات روداس را توصیه کنم.

    آنها وقتی می رفتم برای من چراغ راهنمایی از تاریکی بودند.انگار همه چیز درست نیست، بدون اینکه بتوانیم انگشت خود را روی دلیل دقیق آن بگذاریم.

    به همین دلیل است که او توضیح بسیار کمی برای تصمیم خود ارائه می دهد یا پاسخ های گیج کننده ای می دهد. او ممکن است خودش را نشناسد.

    این مورد خشمگین است. اما من همچنین گمان می کنم که شما می توانید زمانی را در نظر بگیرید که چنین احساسی نسبت به کسی داشته باشید.

    بی شک شنیدن آن مانند پتکی به سینه خواهد بود، اما شاید او دیگر مطمئن نباشد که دوست دارد یا نه. شما به اندازه کافی برای داشتن یک رابطه عاشقانه با شما.

    احساسات تغییر می کنند. ما آن را میدانیم. مشکل این است که مال شما برای او نیست، در حالی که مال او برای شما است.

    2) او نیازهای عاطفی خود را برآورده نمی کرد

    وقتی وارد یک رابطه می شویم، چیزهای زیادی وجود دارد. که در نهایت ما را به هم گره می زند. یکی از آن عناصر، ارتباط عاطفی است که ایجاد می کنیم و به ما کمک می کند که پیوند برقرار کنیم.

    عوامل زیادی در ایجاد یک ارتباط عاطفی در یک رابطه نقش دارند، به طوری که احساس می کنیم نیازهای عاطفی خود را برآورده می کنیم.

    ما در مورد موارد زیر صحبت می کنیم:

    • عاطفه (از جمله لمس فیزیکی، رابطه جنسی، کلمات محبت آمیز، و حرکات)
    • احساس درک و پذیرش
    • دریافت اعتبار
    • داشتن استقلال کافی
    • امنیت
    • اعتماد
    • همدلی
    • احساس اولویت
    • داشتن کافی فضا

    هنگامی که نیازهای عاطفی خاصی تحت فشار قرار می گیرند، می توانند آن را سرنگون کننداز طریق جدایی خودم.

    همچنین ببینید: 26 نشانه واضح که همسرتان شما را آشکار می کند

    برای تماشای ویدیوی رایگان اینجا را کلیک کنید.

    آیا یک مربی روابط هم می تواند به شما کمک کند؟

    اگر توصیه خاصی در مورد وضعیت خود می خواهید، می تواند صحبت کردن با یک مربی روابط بسیار مفید است.

    من این را از تجربه شخصی می دانم…

    چند ماه پیش، زمانی که در حال گذراندن یک وصله سخت در زندگی ام بودم، با قهرمان رابطه تماس گرفتم. ارتباط. پس از مدت‌ها غرق شدن در افکارم، آنها بینشی منحصر به فرد از پویایی رابطه‌ام و چگونگی برگرداندن آن به مسیر اصلی به من دادند.

    اگر قبلاً نام Relationship Hero را نشنیده‌اید، این یک موضوع است. سایتی که در آن مربیان روابط بسیار آموزش دیده به افراد کمک می کنند تا در موقعیت های عاشقانه پیچیده و دشوار بگذرانند.

    فقط در چند دقیقه می توانید با یک مربی رابطه معتبر ارتباط برقرار کنید و توصیه های متناسب با شرایط خود دریافت کنید.

    من از اینکه مربی من چقدر مهربان، همدل و واقعاً کمک کننده بود شگفت زده شدم.

    در مسابقه رایگان اینجا شرکت کنید تا با مربی مناسب شما مطابقت داشته باشد.

    کل رابطه این باعث ایجاد فاصله ای بین یک زوج می شود که همچنان در حال رشد است.

    اگر او احساس می کرد که در رابطه شما صمیمیت، ارتباط، حمایت، امنیت، استقلال یا توجه کافی وجود ندارد، ممکن است تصمیم بگیرد که آن را قطع کند.

    گاهی اوقات ما حتی نمی توانیم دقیقاً بفهمیم که مشکل کجاست. ما فقط احساس قطع ارتباط می کنیم، حتی زمانی که روزی روزگاری احساس نزدیکی می کردیم.

    در زیر سطح چیزی که اغلب در حال وقوع است این است که نیازهای عاطفی برآورده نمی شوند.

    3) او نمی تواند راهی برای عبور از مشکلات شما ببیند

    اگر درگیری های زیادی در رابطه شما وجود داشت، ممکن بود همه چیز خیلی زیاد شود.

    شاید او از بحث و جدل خسته شده باشد یا همان مشکلاتی که مدام بروز می‌کردند.

    حتی اگر در مورد مشکلاتی که داشتید نجنگید، این اتفاق می‌افتد. ممکن است آنها هنوز برای او وجود داشته باشند، و او به طور خصوصی در تلاش برای یافتن راه هایی برای دور زدن آنها بود.

    شاید او نمی خواست با گفتن احساس واقعی خود به شما صدمه بزند. شاید او می خواست از شما محافظت کند که بدانید چقدر اوضاع برای او بد شده است. یا شاید اصلاً نمی‌خواست با درگیری برخورد کند.

    به هر حال، اگر نمی‌توانست راهی برای حل این مسائل بیابد، ممکن است تصمیم به ترک گرفته باشد.

    اگر هنوز نسبت به کسی احساسی داریم، اما فکر نمی‌کنیم که این کار درست شود، پس با قلبی سنگین شاید او دیگر نمی‌توانست به همان شکلی که بود ادامه دهد.

    به این فکر کنید.آیا سرنخی در مورد نارضایتی او وجود داشته است. شاید این چیزی بود که او گفت یا رفتاری که داشت.

    بعد از جدایی من واقعاً فکر نمی‌کردم مشکلات زیادی داشته باشیم، فکر می‌کردم که او بسیار خوشحال است. اما آینده نگری چیز قابل توجهی است.

    بعدها متوجه شدم که احتمالاً نشانه هایی در مورد احساس او وجود دارد، اما شاید در آن زمان نمی خواستم آنها را ببینم.

    4 ) واقعیت رابطه انتظارات او را برآورده نکرد

    این دلیل کمتر مربوط به یک مشکل خاص در رابطه شما است و در واقع بیشتر بازتاب یک مشکل رایج در بسیاری از روابط است.

    هالیوود از بسیاری جهات به ما آسیب بزرگی زده است. همین امر در مورد افسانه های بی شمار شاهزاده جذاب و شاهزاده خانم کامل نیز صدق می کند. حتی فرهنگ برنامه‌های دوستیابی امروزی از عاشقانه‌های یکبار مصرف مطمئناً کمکی نمی‌کند.

    ما از روابط عاشقانه‌مان چیزهای زیادی می‌خواهیم. گاهی اوقات ما بیش از حد تقاضا داریم. من قصد دارم در ادامه مقاله بیشتر به این موضوع بپردازم زیرا در واقع یکی از کلیدهای ایجاد روابط شاد و رضایت بخش است که دوام دارند.

    اما اگر او به دنبال یک افسانه وارد رابطه شده باشد، پس واقعی است. زندگی همیشه به طرز غم انگیزی ناکافی خواهد بود.

    بدون اینکه حتی متوجه آن باشیم، انتظارات خاموش به وجود می آیند. ما رابطه Rom-Com را می خواهیم. ما اغلب واقعیتی نه چندان جذاب را نمی خواهیم.

    وقتی با واقعیت مواجه می شویم، می تواندبرای برخی افراد زیاد باشد. به خصوص اگر آنها از نظر عاطفی برای روابط بزرگسالان آماده نباشند.

    متأسفانه، شما نمی توانید در مورد انتظارات غیرواقعی دیگران انجام دهید.

    5) جذابیت از بین رفته است

    مشکل دیگر در روابط بلندمدت زمانی است که جذابیت شروع به محو شدن می کند.

    به نوعی، این به نوعی به نکته بالا مربوط می شود. زیرا در ابتدا، همه چیز به طور طبیعی هیجان انگیز است.

    ما غرق در هورمون های احساس خوب می شویم که باعث می شود شهوت را احساس کنیم، که در نهایت می تواند به عشق تبدیل شود.

    همانطور که دانشگاه هاروارد مقاله اشاره می‌کند که این جاذبه قوی از طریق شیمیایی هدایت می‌شود:

    «سطوح بالای دوپامین و یک هورمون مرتبط، نوراپی نفرین، در طول جذب آزاد می‌شود. این مواد شیمیایی ما را گیج، پرانرژی و سرخوش می کند، حتی منجر به کاهش اشتها و بی خوابی می شود - به این معنی که در واقع می توانید آنقدر "عاشق" باشید که نتوانید غذا بخورید و نتوانید بخوابید."

    نقطه ی چسبناک؟ دوام نمی‌آورد.

    که معمولاً «دوره ماه عسل» نامیده می‌شود، اغلب زوج‌ها متوجه می‌شوند که این کشش جنسی قوی در نهایت شروع به فروکش می‌کند.

    مدت طول مدت آن به چند عامل بستگی دارد. اما معمولاً بین شش ماه تا دو سال است.

    حقیقت غم انگیز این است که بسیاری از زوج ها وقتی این احساس شروع به محو شدن می کند، آن را ترک می کند. او ممکن است دیگر همان جذابیت را احساس نکند، و بنابراین تصمیم گرفته است که بهترین کار را ترک کندبالا.

    اگر این اتفاق افتاد و تصمیم گرفتید که دوست سابق خود را به عقب برگردانید، در این شرایط، تنها یک کار وجود دارد:

    و آن این است که دوباره علاقه عاشقانه او را برانگیزد. در شما.

    من در مورد این موضوع از برد براونینگ، که به هزاران نفر کمک کرده است تا پیشینیان خود را بازگردانند، یاد گرفتم.

    اگر این ریشه ای است که شما تصمیم گرفتید به پایین بروید، در این ویدیوی رایگان، او دقیقاً به شما نشان خواهم داد که چه کاری می توانید انجام دهید تا همسر سابقتان دوباره شما را بخواهد.

    چیزی که در مورد توصیه او دوست دارم این است که او نکات مفیدی را به شما می دهد که می توانید بلافاصله آنها را اعمال کنید.

    در اینجا یک مطلب وجود دارد. دوباره به ویدیوی رایگان او پیوند دهید.

    6) شما سازگار نبودید

    من برای بسیاری از مردم می‌دانم که شنیدن این سخنان پس از جدایی بسیار آزاردهنده است:

    “ واضح است که قرار نبود اینطور باشد.

    شخصاً آن را آزاردهنده می‌دانستم. اما بعد در واقع متوجه شدم که این می‌تواند راهی عالی برای ساده‌سازی یک حقیقت پیچیده‌تر باشد:

    گاهی اوقات روابط به نتیجه نمی‌رسند، زیرا شما اساساً به اندازه کافی سازگار نیستید (مثلاً، شما قرار نیست باشید با هم).

    ممکن است برای او ارزش‌ها، شخصیت‌ها، خواسته‌ها و اهداف شما در زندگی با هم مطابقت نداشته باشند.

    جذب اولیه برای حفظ یک فرد کافی نیست. وقتی عناصر عمیق‌تر وجود نداشته باشند.

    ما همیشه متوجه نمی‌شویم که در ابتدا مناسب نیستیم، زیرا بیش از حد مشغول کور شدن با این همه شیمی و کشش جنسی هستیم.

    اما وقتی مابیشتر همدیگر را بشناسید، این تفاوت ها خودشان را نشان می دهند.

    شاید شما این را احساس نمی کردید، اما شاید او احساس می کرد.

    یک بار دختری به من گفت: «فکر می کنم مشکل این است که من بیشتر از اینکه شما با من کنار بیایید با شما ارتباط برقرار می کنم.

    و حق با او بود. ارتباطی که من با او احساس کردم به اندازه ارتباطی که او از سمت خود احساس می کرد قوی نبود.

    اما در نهایت، این بدان معنی بود که ما با هم سازگار نیستیم.

    7) شخص دیگری وجود دارد

    من واقعاً نمی‌خواهم افکار دردناک‌تری را در سر شما بیاندازم، اما این احتمال وجود دارد که شخص دیگری در تصویر وجود داشته باشد.

    به هر حال، تقلب اتفاق می افتد من در حال دریافت آن بودم و خوب نیست. به علاوه در مورد من، او دائماً آن را انکار می کرد تا اینکه شخص دیگری مجبور شد حقیقت را به من بگوید.

    شاید او به شما خیانت نکرده باشد، اما ممکن است با شخص دیگری ملاقات کرده باشد. ممکن است احساساتی در جای دیگری رشد کرده باشد که احساس او نسبت به شما را زیر سوال ببرد.

    اگرچه من این را به لیست دلایل اضافه کرده ام، بهترین توصیه من به شما این است:

    این کار را نکنید. روی این فکر تمرکز کنید.

    اینگونه به آن فکر کنید...

    احتمال زیادی وجود دارد که هرگز متوجه نشوید که آیا مرد دیگری بخشی از تصمیم او برای پایان دادن به همه چیز بوده است یا خیر.

    و اگر او خیانت کرده است، خوب است.

    این ممکن است باعث ایجاد درد بیشتر در جدایی شود، اما هیچ تفاوت عملی واقعی ایجاد نمی کند.

    اگر چیزی باشد، این فقط این دانش را تقویت می کند که همه چیز برای آن استبهترین.

    8) چیزهایی وجود داشت که او نمی توانست به شما بگوید

    ارتباطات عبارتند از:

    1) الف) یکی از مهمترین بخش های هر رابطه

    2) ب) کاری که اکثر ما برای انجام آن به خوبی تلاش می کنیم

    و می تواند مشکلاتی را ایجاد کند.

    گاهی اوقات سعی می کنیم مشکلات را زیر فرش جارو کنیم، گاهی اوقات برای پیدا کردن آن تلاش می کنیم حد وسطی بین سبک های مختلف ارتباطی است، و گاهی اوقات ما نمی دانیم چگونه به شیوه ای سالم ابراز وجود کنیم.

    اگر در برقراری ارتباط با او مشکل داشتید، ممکن است او برای برقراری ارتباط با مشکل مواجه شده باشد. .

    شاید او احساس می کرد تحت تأثیر احساسات خود قرار گرفته یا گیج شده بود.

    خواه به این دلیل باشد که احساس می کرد شما گوش نمی کنید یا اینکه نمی تواند کلمات مناسب را پیدا کند... دلیلش هر چه باشد. او ممکن است نتواند خود را به درستی بیان کند.

    تشویق ارتباط خوب و گوش دادن خوب در یک رابطه آسان نیست، و بسیاری از زوج ها در این زمینه دچار مشکل می شوند.

    9 ) او احساس نمی کرد که به اندازه کافی از رابطه خارج می شود

    این همیشه اتفاق می افتد. به محض اینکه راحت شویم، دیگر تلاش نمی کنیم.

    شب های قرار ملاقات به نشستن روی مبل تبدیل می شود و در تلفن هایمان پیمایش می کنیم. خواستن و تعقیب او تبدیل به این می شود که از او بخواهید لباس های کثیف ورزشگاه شما را بشوید.

    خوب، اغراق می کنم. و من نمی گویم همه پسرها در یک رابطه تنبل می شوند. اما هی، گاهی اوقات ماانجام دهید.

    و زمانی که این اتفاق می افتد، او ممکن است شروع به احساس بی توجهی کند.

    اینترنت پر از زنان است که می پرسند چگونه می توانند شوهر و دوست پسر خود را وادار کنند که بیشتر به آنها توجه کنند و بیشتر از آنها قدردانی کنند. .

    زنان اغلب محرک طلاق هستند. در واقع، آمار تخمین می‌زند که 70 درصد ازدواج‌ها توسط همسران انجام می‌شود.

    کارشناسان پیشنهاد می‌کنند که این ممکن است به این دلیل باشد که آنها هنوز هم اکثریت کار عاطفی در یک رابطه و هم کارهای خانه را انجام می‌دهند.

    مردی که وزن خود را به درستی می کشد، عاملی نیست که در دوام یک رابطه نادیده گرفته شود.

    تا آنجا که یک مطالعه نشان داد زمانی که شوهر از کارهای خانه غافل می شود احتمال طلاق دو برابر بیشتر است.

    وقتی زنی احساس می‌کند که بیشتر از شریک زندگی‌اش برای رابطه کار می‌کند، می‌تواند منجر به ناامیدی و رنجش شود. ?».

    10) رابطه مسیر خود را طی کرد

    به یاد داشته باشید که هیچ رابطه ای کامل نیست. حتی زمانی که هر دو شما تمام تلاش خود را کرده اید، گاهی اوقات همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.

    واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق روابط دارای تاریخ انقضا هستند.

    من هستم ببخشید اگر به نظر فوق العاده غیرعاشقانه به نظر می رسد. در حالی که برخی از روابط موفق می شوند مسافت را طی کنند، بسیاری از آنها این کار را نمی کنند.

    آمار نشان می دهد که حدود 50 درصد از ازدواج ها در ایالات متحده به طلاق یا جدایی ختم می شود. و

    Irene Robinson

    ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.