11 نشانه واضح یک فرد تلخ (و نحوه برخورد با آنها)

Irene Robinson 30-09-2023
Irene Robinson

چیزهای کمی بدتر از یک آدم تلخ وجود دارد.

در دنیایی که به اندازه کافی سخت است، آخرین چیزی که می خواهید خود را با آن همراه کنید کسی است که اصرار دارد خود را با افکار و انعکاس منفی احاطه کند. .

فقط باید از خود بپرسید – چرا افراد تلخ رفتار می کنند به همان صورتی که رفتار می کنند؟ قرار است زندگی کنند.

هنگامی که با یک فرد تلخ ملاقات می کنید، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که فقط از آنها دوری کنید و با دانستن علائم آشکاری که آنها را از بین می برند، از سر راه آنها دوری کنید.

0>در اینجا 11 نشانه افراد تلخ وجود دارد:

1) کینه بخشی از شخصیت آنهاست

افراد سالم می دانند که کینه ها سمی و از نظر احساسی سنگین هستند.

آنها وزن می کنند. به شدت بر قلب و روح شما سنگینی می کند، و نگه داشتن کینه آخرین کاری است که می خواهید انجام دهید. با شخص دیگری به خاطر فرصتی برای ایجاد و نگه داشتن کینه جدید اختلاف نظر دارند.

آنها از کینه به اندازه کافی سیر نمی شوند، تا جایی که به نظر می رسد متقاعد شده اند که کینه فقط بخشی عادی از زندگی روزمره است. .

و چیز خنده دار؟

همچنین ببینید: "آیا همسرم مرا دوست دارد؟" در اینجا 31 نشانه وجود دارد که او شما را دوست ندارد

آنها هم از تمایل خود به کینه توزی خجالت نمی کشند.

آنها بیشتر از اینکه به هر کسی که مایل است بگویند به تمام گوشت گاوهایی که دارند با هرکسی که می شناسند گوش بدهرنج می برند زیرا نمی توانند با مشکلات خود کنار بیایند.

از خود بپرسید: محدودیت های شما چیست؟ اگر آنها از این محدودیت ها عبور کردند، خود را از آنها جدا کنید و به آنها اجازه دهید با خودشان کنار بیایند.

آنها یا به آرامی متوجه می شوند که چگونه شما را از خود دور می کنند یا خیلی دور هستند که نمی توانید به آنها کمک کنید.

3. به گفتگوی درونی آنها بپردازید

افراد با یک قربانی و ذهنیت تلخ هرگز واقعاً درگیر درون نگری نمی شوند.

آنها هرگز گفتگوی داخلی را جلوتر نمی برند.

بعد از اینکه سرزنش می کنند و از مسئولیت دوری می کنند، سپس در دلسوزی خود غوطه ور می شوند.

با صحبت کردن با آنها به آنها کمک کنید.

اگر آنها می گویند که نمی توانند کاری برای کمک به وضعیت خود انجام دهند یا اگر می توانند انجام دهند. نمی توانند به اهداف خود برسند، سپس آن مکالمه را به جلو ببرند.

از آنها بپرسید: چرا نمی توانند کاری انجام دهند؟

چه چیزی لازم است تا به آنها اجازه انجام کاری را بدهیم؟

به آنها پلی بین شک و تردید خود و واقعیت بدهید و به آنها کمک کنید به تنهایی از این پل عبور کنند.

به یاد داشته باشید: وقتی با افرادی برخورد می کنید که دارای ذهنیت قربانی و تلخ هستند، شما با مردم سر و کار دارید. با بی ثباتی شدید عاطفی.

آنها اغلب با افسردگی و/یا PTSD دست و پنجه نرم می کنند، عزت نفس و اعتماد به نفس پایینی دارند، و از قبل احساس می کنند هیچ حمایتی ندارند.

مستقیم باشید. اما ملایم؛ بدون اجبار آنها را راهنمایی کنید.

که آنها را بیشتر دلسوز می کند.

2) آنها به ندرت چیزهای خوبی را می بینند

دو ضرب المثل قدیمی را می شناسید، "لیوان نیمه پر است" و "لیوان نیمه خالی است"؟

هر دو گفته در مورد یک لیوان صحبت می کنند - نیمه خالی و نیمه پر است - اما همه چیز به دیدگاه شما بستگی دارد و اینکه چگونه می خواهید چیزها را مثبت یا منفی ببینید.

بیشتر ما در نوسان هستیم. از یکی به دیگری، بسته به روحیه عمومی ما و آنچه در زندگی در حال حاضر با آن سر و کار داریم.

اما یک آدم تلخ هرگز خوبی چیزها را نمی بیند، و آنها هرگز "نخواهند بود" نیمه پر لیوان نوعی آدم است.

آنها همیشه لیوان را نیمه خالی می بینند – آنچه را که ندارند در مقابل آنچه که دارند می بینند و به جای جشن گرفتن و لذت بردن از پوچی و نبود شکایت می کنند. چیزی که هنوز دارند.

آنها برای ذهن خود سمی هستند زیرا اصرار دارند که فقط بدترین چیزها را در چیزها و افراد ببینند.

3) آنها هرگز سپاسگزار نیستند

مهم نیست که برای یک فرد تلخ چه کاری انجام می دهید.

شما می توانید در انجام تکالیف به آنها کمک کنید یا آنها را از زندان بیرون بیاورید، اما به هر طریقی، آنها هرگز برای کمک شما سپاسگزار نخواهند بود. آنها را.

چرا؟

چون یک آدم تلخ، یک فرد شایسته است: آنها خود را بسیار بزرگتر از آنچه هستند، می دانند، بنابراین کمک شما مهربانی نیست، یک انتظار است.

افراد تلخ تمایل دارند خود را قربانیان ابدی ببینندکه مکانیسم های جهان برای به دست آوردن آنها موفقیت و شانس آنها را از دست داده اند، بنابراین هر نوع کمکی که از راه می رسد واقعاً مانند کمک نیست. به نظر چیزی است که قرار بود داشته باشند، اما خیلی کم و خیلی دیر.

بالاخره، اگر متقاعد شده باشید که ذاتاً لیاقت خیلی بیشتر را دارید، چگونه می توانید برای چیزی سپاسگزار باشید؟

این سطحی از استحقاق است که هیچ کس دیگری ندارد و بخش عمده ای از پایه های یک فرد تلخ را تشکیل می دهد.

4) وقتی دیگران مثبت بودن را تجربه می کنند از آن متنفرند

در هسته آنها، یک آدم تلخ کسی است که از دیگران به خاطر داشتن چیزهایی که ندارند عمیقاً دلخور است.

افراد تلخ بر این باورند که دنیا خیلی بیشتر از آنچه به آنها داده شده است به آنها مدیون است و آنها تمایلی به گذاشتن ندارند. کار برای تبدیل رویاهایشان به واقعیت است.

بنابراین وقتی اطرافیانشان اتفاقات خوبی برایشان می افتد، مطلقاً نمی توانند ذره ای آن را تحمل کنند.

آنها خود را بهتر می بینند. از آن افراد، پس چرا آن افراد باید موفقیت و موفقیت را بسیار بیشتر از هر چیزی که فرد تلخ تجربه کرده است، تجربه کنند؟

آنها یک ناتوانی ذاتی برای سهیم شدن در شادی شخص دیگری دارند، زیرا به سادگی اهمیتی نمی دهند. در مورد افراد دیگر.

آنها فقط نمی خواهند دیگران موفق شوند.

آنها معتقدند که شادی باید متعلق به آنها باشد، حتی اگر کاری انجام نداده باشند که شایسته آن باشند.آن را.

5) آن‌ها طوری رفتار می‌کنند که مردم به آنها اهمیت می‌دهند

همه ما این را به یک شکل تجربه کرده‌ایم: وقتی در گروه بزرگی از دوستان یا آشنایان هستید، و شخصی شروع به صحبت در مورد اتفاق بزرگی می کند که برای او اتفاق افتاده است (ممکن است ارتقاء شغلی یا یک رابطه شگفت انگیز جدید).

همه ممکن است شروع به تشویق یا تبریک به آن شخص کنند و تمام توجه به آنها معطوف شود.

اگر یک فرد تلخ در اطراف وجود داشته باشد، بلافاصله آن را خواهید دید، زیرا آنها نمی توانند جلوی خود را بگیرند تا توجه را به خود جلب کنند.

افراد تلخ به سادگی می توانند' وقتی دیگران در مرکز توجه قرار می گیرند تحمل نکنید.

آنها باید توجه خود را به خود جلب کنند و هرگاه کسی چیزی ستودنی را ذکر کند، فرد تلخ دو کار را انجام می دهد، به ترتیب: اول اینکه به طور نامحسوس هر آنچه را که شخص تجربه کرده است، تضعیف می کند، و ثانیا، آنها در مورد چیزهای خود صحبت می کنند، حتی اگر در مورد چیز کاملاً متفاوتی باشد.

و اگر این کار موثر نبود؟

آدم تلخ موضوع را کاملاً تغییر خواهد داد، حتی اگر به معنای بیرون کشیدن یک درام تصادفی ناگهانی باشد.

6) آنها خود را مسئول نمی دانند

یکی از نشانه های اصلی بلوغ، توانایی خود را مسئول نگه دارید.

مسئول نگه داشتن دیگران آسان است، با یادآوری اینکه چگونه دیگران به نوعی درهم ریخته اند.

اما خود را مسئول نگه دارید –به خصوص زمانی که این گزینه وجود دارد که سعی کنید راه خود را برای خروج از آن توضیح دهید – کاری است که فقط افراد بالغ از نظر عاطفی می توانند انجام دهند (که برعکس افراد تلخ است).

یک فرد تلخ هرگز نمی تواند خود را مسئول بداند.

هر مشکلی که ممکن است در زندگی خود داشته باشند، هر منفی در موقعیت فعلی خود، همیشه می تواند به شخص دیگری ردیابی شود.

فردی دیگر باعث شده که آنها اینگونه باشند، به همین دلیل است که در حال حاضر آنطور که باید عالی نیستند.

آنها نمی توانند این واقعیت را تحمل کنند که در نهایت پتانسیل خود نیستند، اما هرگز خود را به خاطر نبودنشان سرزنش نخواهند کرد.

0>آنها قبل از اینکه بگویند، «شاید من این کار را با خودم کردم، میلیون‌ها دلیل پیدا می‌کنند تا دوباره به آن بازگردند. شاید من به اندازه کافی زور نزدم.»

7) آنها شایعه پراکنی می کنند

قطعاً شایعه پراکنی می تواند سرگرم کننده باشد. دانستن اینکه به شما اجازه داده می‌شود اسرار گروه را به دست آورید، جالب است، حتی اگر این کار به ضرر شخص دیگری باشد.

اما در مورد شایعات هیچ چیز سالمی وجود ندارد. این منجر به تفرقه و مسمومیت در گروه ها می شود، و تقریباً همیشه با صدمه زدن و آزرده شدن افراد ختم می شود.

پس چگونه شایعه سازی آغاز می شود، و اولین افرادی که شروع به انتشار این شایعات کردند چه کسانی هستند؟

0>تقریباً همیشه تلخ ترین افراد در گروه هستند که نمی توانند زمزمه های آرام خود را از گوش دیگران دور نگه دارند.

داستان های مرتبط از Hackspirit:

    As آنها نمی توانند برای دیگران خوشحال باشند،آنها همچنین نمی توانند با افراد دیگر همدردی کنند، بنابراین لحظه ای که نوعی ضعف را در فردی که می خواهند پایین بیاورند پیدا کنند، مطمئن خواهند شد که آن را تا جایی که می توانند گسترش می دهند.

    آنها دقیقاً طرز فکر منفی دارند که منجر به "ذهنیت خرچنگ" می شود، یا پدیده ای که در آن افراد هر زمان که کسی می خواهد چیزی از خود بسازد، یکدیگر را عقب می کشند.

    8) آنها فوق العاده بدبین هستند

    یک آدم تلخ، آدم بدبین است.

    آنها ایمان خود را به خوبی دنیا، جهان و مردم اطرافشان از دست داده اند.

    آنها فکر می کنند همه چیز و همه چیز به دنبال آن است. آنها را مستقیم و غیرمستقیم دریافت کنید، و آنها حتی دیگر به خاطر بدبینی منفی در قلبشان دیگر حوصله هیچ چیز را ندارند.

    چگونه می توانید تشخیص دهید که فردی غرق در بدبینی خودش است؟

    آسان: آنها هرگز مستقیم صحبت نمی کنند.

    آنها برای بیان افکار خود از طعنه و تمسخر استفاده می کنند و ترجیح می دهند به جای اینکه واقعاً به چیزی اهمیت دهند همه چیز را مسخره کنند.

    بدبینی آنها نیز وجود دارد. راه دیگری برای ایجاد احساس برتری در خود نسبت به اطرافیانشان، گویی ذهنیت بدبینانه آنها آنها را ذاتاً باهوش‌تر می‌کند تا صرفاً منفی بودن پشت هر چیزی را که دیگران تشخیص نمی‌دهند، بدانند.

    9) آنها هرگز دست از شکایت نمی‌برند

    به یاد می آورید که در بالا گفتیم که یک آدم تلخ هرگز یک آدم "نیمه پر لیوان" نیست؟ این در مورد تمام جنبه های آنها صدق می کندزندگی روزمره.

    وقتی با یک فرد تلخ هستید، با کسی هستید که هرگز دست از شکایت کردن بر نمی دارد، مهم نیست که او چه می کند یا کجاست.

    شما می توانید آن را قبول کنید. یک فرد تلخ در تعطیلات در سراسر جهان، و آنها هنوز هم هر روز هزاران چیز برای شکایت پیدا می کنند.

    غذا خوب نیست، اتاق هتل خیلی کوچک است، تخت خواب ناراحت کننده است، هوا خیلی گرم است؛ مهم نیست که چه باشد، آنها هرگز دست از شکایت نمی برند.

    اما نکته اینجاست: افراد تلخ حواس بالایی ندارند که به آنها توانایی درک احساسات را با حساسیت بیشتری نسبت به بقیه ما بدهد.

    ما هر چیزی را که افراد تلخ احساس می کنند، احساس می کنیم. تفاوت این است که ما ارزشی در شکایت منفی از همه چیز نمی‌دانیم.

    در حالی که بیشتر مردم همه چیز را رها می‌کنند، افراد تلخ حتی کوچک‌ترین ناراحتی‌ها را بزرگ‌نمایی می‌کنند.

    10) آنها هرگز راه حل های ممکن را تشخیص نمی دهند

    رویدادهای ناخواسته خاصی وجود دارد که غیرقابل کنترل هستند - بلایای طبیعی، مرگ طبیعی عزیزان، و بدشانسی ساده کور.

    اما در بسیاری از موارد، ما شانس خود را کنترل می کنیم و تلاشی که برای کارهایی که انجام می دهیم می تواند بر نتایجی که تجربه می کنیم تأثیر بگذارد.

    کسانی که عقده قربانی و شخصیت تلخی دارند نمی توانند آن را اینگونه ببینند.

    0>وقتی فردی شیفته نقش قربانی شدن خود می شود، حتی سعی نمی کند امکان پذیری را تشخیص دهد.راه حل هایی برای بهبود شرایطشان.

    حتی زمانی که دیگران کمک یا راه حل های روشنی را ارائه می دهند، یک قربانی و یک فرد تلخ ترجیح می دهد به جای پذیرش کمک و تلاش برای تغییر در دلسوزی خود غوطه ور شود.

    در موارد نادری که آنها هر کمکی را می پذیرند، این کار را با نیمه جان انجام می دهند، گویی فقط برای اینکه به خود ثابت کنند که حتی وقتی تلاش می کنند، هیچ چیز به هیچ وجه قابل بهبود نیست.

    همانطور که در بالا گفته شد، افراد دارای عقده های قربانی و شخصیت های تلخ اغلب بدترین دشمنان خود هستند.

    11) آنها همیشه احساس ناتوانی می کنند

    قربانی و تلخی اغلب به این دلیل شروع می شود که فرد در دل خود پذیرفته است که ابزار یا قدرتی برای تغییر یا اجتناب از موقعیت هایی که دوست ندارد ندارد.

    ممکن است قبلاً سعی در تغییر شرایط نامطلوب خود داشته باشند و شکست خورده باشند و اکنون فاقد اراده هستند. سعی کنید دوباره تلاش کنید.

    این منجر به احساس عمیق ناتوانی می شود و به عنوان نوعی مکانیسم دفاعی برای فرد عمل می کند.

    به جای اینکه باور کنند تلاش آنها برای تغییر شرایط کافی نبوده است. ، آنها به سادگی تصمیم می گیرند که باور کنند که شرایط به هیچ وجه نمی تواند تغییر کند، بنابراین دلیلی برای تلاش مجدد وجود ندارد.

    در حالی که پذیرش این ایده که شما در بهبود شرایط خود ناتوان هستید می تواند دردناک باشد. ، این اغلب مانند انتخاب شر کوچکتر است، در مقابل پذیرش آنتصور کنید که به اندازه کافی تلاش نکرده اید یا هنوز به اندازه کافی خوب نیستید که این کار را انجام دهید.

    این وسیله ای برای اجتناب از مسئولیت پذیری و مسئولیت است.

    3 تکنیک برای مقابله با افراد تلخ

    زندگی با کسی که مرتباً به تلخی عادت می کند می تواند بسیار چالش برانگیز باشد، به خصوص اگر آن شخص بخش بزرگ یا فعال زندگی شما باشد.

    اولین سوال شما باید از خود بپرسید: چگونه می خواهید با آنها برخورد کنید؟ آیا می‌خواهید به آن‌ها کمک کنید تا از تلخی‌شان غلبه کنند، یا فقط می‌خواهید یاد بگیرید که چگونه آنها را تحمل کنید؟

    هر چه که انتخاب می‌کنید، مهم است که اجازه دهید پاسخ شما با همدلی و نه زور هدایت شود.

    برخورد با افراد تلخ با پذیرش خود آغاز می شود، و شما هرگز نمی توانید کسی را مجبور کنید که نقصی را بپذیرد که حاضر به تصدیق آن نیست.

    در اینجا چند راه وجود دارد که می توانید آنها را راهنمایی کنید:

    1. به آنها برچسب نزنید

    «تلخ» خطاب کردن یک فرد تلخ آخرین کاری است که می خواهید انجام دهید، و فقط آنها را مجبور می کند پاشنه های خود را عمیق تر کند.

    همچنین ببینید: "آیا او مرا دوست دارد؟" 19 نشانه برای دانستن احساسات واقعی او نسبت به شما

    در عوض، به آرامی سعی کنید با آنها در مورد مسائل شکایت، ناتوانی در پذیرش مسئولیت و سرزنش کردن صحبت کنید.

    مکالمه را شروع کنید. حتی اگر آن را نپذیرند، به جا انداختن افکار در ذهنشان کمک می کند.

    2. مرزهای شخصی خود را ترسیم کنید

    محدودیت های خود را در مواجهه با آنها درک کنید.

    مسائل آنها مال شما نیست و شما نباید

    Irene Robinson

    ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.