"من احساس می کنم به من تعلق ندارم" - 12 نکته صادقانه اگر احساس می کنید که این شما هستید

Irene Robinson 30-09-2023
Irene Robinson

فهرست مطالب

همه ما باید احساس کنیم که به آن تعلق داریم، در جایی هستیم که باید باشیم، با افرادی که قرار است با آنها باشیم.

همچنین ببینید: 10 کاری که باید انجام دهید وقتی همسرتان می گوید دوستتان دارد اما نشان نمی دهد

اما برای بسیاری از ما، احساس بسیار مهم تعلق واقعا وجود ندارد.

بعضی از ما ممکن است فقط این احساس را تحمیل کنیم یا وانمود کنیم که آن را احساس می کنیم. دیگران ممکن است از این احساس پنهان کنند که اصلاً به آنها تعلق ندارند.

وقتی احساس می کنید متعلق به خود هستید چه می کنید؟ چرا چنین احساسی دارید و آیا همیشه آن را احساس خواهید کرد؟

نگران نباشید. فکر می کنم بیشتر ما در موقعیتی بوده ایم که احساس می کنیم به آن تعلق نداریم.

من بارها آنجا بوده ام. و اجازه دهید این افکار مرا از آنچه می‌خواستم منصرف کنند و عقب‌نشینی کنند.

اما من در طول سال‌ها چیزهای زیادی یاد گرفتم که به من کمک می‌کند احساس تعلق نداشتم را متوقف کنم و این به من اجازه می‌دهد برای بهتر کردن اوضاع اقدام کنید.

در این مقاله قصد دارم به معنای تعلق داشتن و اینکه چرا برخی از ما آن را احساس نمی کنیم، توضیح دهم.

در نهایت، من در مورد اینکه چه کاری می توانید انجام دهید تا در نهایت مکانی را که به آن تعلق دارید، پیدا کنید، صحبت کنید، چه آن مکان در ذهن شما وجود داشته باشد یا در مرحله دیگری از زندگی شما.

تعلق به چه معناست؟

احساس تعلق چیزی است که همه ما برای آن تلاش می کنیم، چه بدانیم چه ندانیم.

احساس این که به جایی تعلق دارید (یا حتی به کسی) به همان اندازه برای شادی و رضایت شما مهم است که احساس موفقیت یا احساس نیاز ، یا احساسشما به طرز مضحکی خجالتی هستید

خیلی خوب است که احساس خجالت کنید. همه از بودن در کانون توجه بودن لذت نمی برند، اما چیزی به نام خجالتی بودن بیش از حد وجود دارد.

اگر متوجه شدید که خجالتی شما در واقع مانع از ایجاد مکالمه با غریبه ها می شود یا شما را از داشتن اوقاتی خوب در یک اجتماع اجتماعی باز می دارد. در رویداد، ممکن است بخواهید کاری انجام دهید تا خود را از پوسته خارج کنید.

برای شروع، می توانید به جای رفتن مستقیم به افراد غریبه، با دوستان و آشنایان تمرین کنید.

افراد آشنا این حس را به شما می دهند. امنیت است که می تواند شما را جرات کند که فقط دست دراز کنید و بیشتر درگیر شوید.

گام های کودکی بردارید تا اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. به هر حال، قدرت اجتماعی مانند ماهیچه است. هرچه بیشتر ورزش کنید و از آن استفاده کنید، یک ارتباط‌گر قوی‌تر خواهید بود.

9) شما واقعاً گوش نمی‌دهید

گفت‌وگو می‌شود و سپس بیش از حد صحبت می‌شود.

اگر احساس می‌کنید مشکلی نیست که با دیگران ارتباط برقرار کنید، در نظر بگیرید که ضعف شما ممکن است در حل کردن آن باشد.

بعضی از افراد سخنگوی قوی هستند اما شنونده‌های فوق‌العاده ضعیفی هستند.

بدون دانستن آن، ممکن است دوستان خود را از خود دور کنید، زیرا آنها هرگز واقعاً احساس نمی کنند که در مکالمه حرفی برای گفتن دارند.

دفعه بعدی که دوستی داستانی را تعریف می کند، سعی کنید به جای گفتن خود، فقط به آنها گوش دهید. خود. فقط گوش دادن یک راه عالی برای ایجاد ارتباط عمیق تر با دیگران است. این به دیگران نشان می دهد که شما برای آنها ارزش قائل هستیدشرکت و صدای آنها، باعث می شود از بودن در کنار شما لذت بیشتری ببرید.

10) شما بیش از حد تلاش می کنید

ساخت دوستی ها و روابط نیازمند تلاش است، اما همیشه خوب است که حد و مرزهای خود را درک کنید. هستند.

محبت بیش از حد به دوستان خود نشان دهید یا بیش از حد مشتاق رفتار کنید، ممکن است شما را سرسختانه نشان دهد، و شما را کمی ناامید کند.

وقتی تلاش شما برای جلب محبت دیگران نتیجه معکوس دارد، یک قدم به عقب بردارید و استراحت کنید.

به خاطر داشته باشید که هیچکس کسی را که خیلی تلاش می کند دوست ندارد زیرا ممکن است به عنوان نشانه ای از ناامنی از بین برود.

11) شما بیش از حد به آنچه مردم هستند علاقه دارید. فکر کردن

اهمیت بیش از حد به آنچه دیگران فکر می کنند می تواند شما را از بودن در کنار آنها باز دارد.

وقتی بیش از حد درگیر افکار خود هستید، نمی توانید باشید در لحظه و به طور طبیعی درگیر شوید.

برای جلوگیری از ظاهر ناخوشایند یا حتی متکبر، با پرسیدن سوال از افراد به جای صحبت کردن با حرف اول، خود را شل کنید.

گوش دادن به شما این فرصت را می دهد که یک قدم به عقب بردارید و در حالی که افکار خود را جمع می کنید و خود را جمع و جور می کنید، کمی استراحت کنید.

12) شما فقط به اندازه کافی تلاش نمی کنید

شاید دلیلی برای اینکه احساس می کنید به شما تعلق ندارید این باشد که فقط به اندازه کافی تلاش نمی کنید.

دوستان دائماً شما را به مهمانی دعوت می کنند و همکاران اداری از شما می خواهند یک دور نوشیدنی بنوشید، اما هنوز احساس می کنید که بی هدف در یک فضای خالی شناور هستید.جهان.

همانطور که گفتیم، احساس انزوا همیشه از منابع بیرونی ناشی نمی شود.

اگر با وجود اینکه افراد دیگر سعی می کنند شما را بیرون کنند، همچنان این احساس را دارید. از پوسته خود، به جای اینکه منتظر بمانید تا این احساس تعلق در دامان شما فرو رود، کمی برای معاشرت ابتکار عمل کنید.

7 راه برای کمک به خودتان برای رسیدن به تعلق خود

اگرچه اجتماعی شدن و پرورش عمیق پیوندها دو راه عالی برای احساس تعلق به جایی هستند، اگر روی ناامنی های خود کار نکنید، هرگز واقعاً احساس نمی کنید که بخشی از چیزی بزرگتر از خودتان هستید.

یافتن آرامش در چه کسی شما تنها هستید، بدون نیاز دائمی به تحریک، پیش نیاز احساس امنیت در خودتان است.

در اینجا چهار اساسی وجود دارد که به ایجاد این احساس امنیت کمک می کند:

1) رویاهای خود را بسازید. اتفاق می افتد

داشتن شغل و داشتن یک حرفه دو چیز متفاوت هستند.

شما ممکن است 10,000 دلار در ماه درآمد داشته باشید، اما اگر همیشه در حال کار زیاد و ناراضی باشید، این هیچ معنایی نخواهد داشت.

انسانها به طور طبیعی مستعد تعقیب معنا و هدف در زندگی خود هستند.

اگر احساس نمی کنید نمی توانید خواسته ها و اهداف خود را برآورده کنید، چگونه می توانید انتظار داشته باشید که با آنها سازگار شوید؟

برای درک رویاهایتان وقت بگذارید و گام‌های دقیق و سنجیده‌ای را برای رسیدن به آن‌ها بردارید.

2) تعریف خود را از باحال بودن تنظیم کنید

تا به حال آن بچه‌های دبیرستانی را به یاد بیاوریدبرای شما "خیلی باحال" بود؟

بعضی از کودکان هرگز از این موضوع بزرگ نمی شوند و متوجه می شوند که از انواع خاصی از افراد دوری می کنند، یا بدتر از آن، معتقدند که هرگز نمی توانند با یک جمعیت "باحال" سازگار شوند.

به‌جای تلاش برای تناسب با قالب، تعریف خود را از باحالی تنظیم کنید.

اگر افرادی را که هر هفته مهمانی می‌دهند یا آخر هفته می‌نوشند را دوست ندارید، شاید به این دلیل است که آن افراد مردم شما نیستند.

به غریزه خود گوش دهید و از ایجاد نسخه ایده آلی از دوستی دست بردارید.

به جای تلاش برای قرار گرفتن در گروهی که دوست دارید واقعاً از آنها لذت ببرید، معاشرت کنید. لزوماً با او همذات پنداری نمی کنید.

3) آنچه را که واقعاً هستید در آغوش بگیرید

آنچه را در مورد تلاش بیش از حد گفتیم به خاطر دارید؟ شما می توانید اطراف خود را با مردم احاطه کنید، اما اگر فقط از ماسک استفاده کنید، واقعاً با هیچ یک از آنها ارتباط برقرار نخواهید کرد.

ما تمایل داریم که یک شخصیت به تن کنیم و کارهایی را انجام دهیم یا بگوییم که نمی کنیم. برای راضی نگه داشتن دیگران واقعاً با آنها همذات پنداری کنید. این عادت بین اینکه مردم چگونه ما را درک می‌کنند و ما واقعاً چه کسی هستیم، اختلاف ایجاد می‌کند.

این امر منجر به روابط نامطلوب با دیگران - افزایش احساس انزوا می‌شود.

4) ارزش خود را بدانید

در نهایت، احساس تعلق شما فقط به معنای درک این است که شما چه کسی هستید کافی است.

ناامنی ها راهی برای متقاعد کردن ما دارند که واقعاً حتی به دوستانه ترین گروه ها تعلق نداریم.

در این مورد، این به ما بستگی دارددر غیر این صورت خودمان را متقاعد کنیم و برای تبدیل شدن به افرادی با اعتماد به نفس بیشتر تلاش کنیم.

وقتی در نهایت ارزش خود را درک کردید، متوجه خواهید شد که برای اینکه مورد پسند یا دوست داشتنی باشید، نیازی نیست که این فرد خیالی در ذهن خود باشید.

سه قطعه تشویقی که باید به خاطر بسپارید چه زمانی احساس تنهایی می کنید

اگر احساس ناامیدی یا کمی تنهایی می کنید، بدانید که شما تنها نیستید.

در دنیایی که از تعامل اشباع شده است، این می تواند کمی طعنه آمیز باشد که لایک ها، اشتراک گذاری ها و نظرات باعث می شود شما احساس تنهایی بیشتری از همیشه کنید. و این اشکالی ندارد.

دنیای مدرن یافتن ارتباطات واقعی را در دریایی از تعاملات بی پایان دشوار می کند.

احساس اینکه واقعاً به شما تعلق ندارید چیزی است که همه با آن روبرو می شوند.

ممکن است گاهی اوقات کمی ناامید کننده به نظر برسد، مثل اینکه هرگز واقعاً جایی را پیدا نخواهید کرد که در نهایت احساس کنید در خانه هستید، اما خبر خوب این است که این احساس برای همیشه دوام نمی آورد.

دفعه بعد که در این دنیای شلوغ کمی احساس گم شدن کردید، سعی کنید یکی از موارد زیر را به خاطر بسپارید:

5) مردم واقعاً شما را دوست دارند

شاید احساس نکنید که به خودتان تعلق دارید دوستان، اما فقط به یاد داشته باشید که آنها شما را به دلیلی انتخاب کرده اند.

دوستانتان شما را به خاطر آنچه که هستید دوست دارند، و حتی اگر هنوز آن فردی نیستید که امیدوارید باشید، متوجه باشید که آنها از قبل دوست دارند فردی که اکنون هستید.

6) برای یافتن دوستان بهتر لازم نیست که چه کسی هستید را تغییر دهید

شمانیازی نیست تغییرات عمده ای در شخصیت خود ایجاد کنید تا در نهایت با افرادی که می خواهید باشید.

شما در حال انجام درست به همان شکلی هستید که هستید و در حال حاضر دارای ویژگی های شگفت انگیزی هستید که شما را به یک دوست شگفت انگیز تبدیل کند خیلی به خودتان سخت نگیرید و به خودتان استراحت بدهید.

7) شاید تنها چیزی که نیاز دارید زمان باشد

شاید هنوز افراد مناسب را پیدا نکرده باشید. شاید شما درگیر کار یا مدرسه بوده اید که فرصت پیدا کردن افرادی را نداشته اید که خیلی شبیه شما هستند.

در حال حاضر کمی احساس تنهایی می کنید، اما با دانستن این موضوع راحت باشید، افرادی هستند که دقیقاً مثل شما می‌پرسند کجا هستید.

به ساختن چیزی که می‌سازید ادامه دهید تا در نهایت این شانس را داشته باشید که بخشی از یک قبیله شوید.

وقتی که هستید. آماده هستید که چیزهای بیشتری برای ارائه داشته باشید زیرا به اندازه کافی صبور بودید که ابتدا شخصیت خود را بسازید.

QUIZ: ابرقدرت پنهان شما چیست؟ همه ما یک ویژگی شخصیتی داریم که ما را برای جهان خاص و مهم می کند. با مسابقه جدید من، ابرقدرت مخفی خود را کشف کنید. مسابقه را در اینجا بررسی کنید.

می خواستم.

زیرا تعلق داشتن به یک مکان - چه یک مکان فیزیکی و چه یک مکان نمادین - با خواسته یا مورد نیاز بودن در آنجا متفاوت است.

این احساسی است که شما قرار بود اینجا باشید. و هر هدفی که ممکن است باشد، ذاتاً به مکانی که به آن تعلق دارید مرتبط است.

به طور خلاصه، برای بسیاری از ما، تعلق داشتن، بودن است.

پیدا کردن جایی که به آن تعلق داریم. این است که مسیری را به سوی درک بیشتر از خودمان شروع کنیم، تا آن هدف واحد را پیدا کنیم: چرا باید از رختخواب بیرون بیایی و مراقب باشیم؟ چرا باید یک روز دیگر زندگی کنید، به زور لبخند بزنید، صورتحساب دیگری بپردازید؟

مردم به همه چیز تعلق دارند، خواه این باشد:

  • حرفه یا کارشان
  • سرگرمی ها و علایق آنها
  • دوستان نزدیک آنها
  • خانواده آنها
  • اهداف شخصی آنها
  • جامعه کلی آنها
  • خود آنها حس موفقیت و موفقیت

اما همه یاد نمی‌گیرند که چگونه تعلق داشته باشند، یا بخش‌هایی از خود را که آنها را به جایی که به آن تعلق داشتند از دست می‌دهند، و اکنون احساس می‌کنند که بی‌هدف در حال حرکت هستند. 1>

و بدترین احساس در جهان این است که احساس کنید جایی در زندگی مردم ندارید و احساس می کنید به جایی تعلق ندارید.

این روانشناس معروف آبراهام مزلو بود که به دنبال درک آن بود. انگیزه و تمایل انسان در مدل خود سلسله مراتب نیازها.

نیاز به احساس «عشق و تعلق» تنها پس ازنیازهای فیزیولوژیکی و نیازهای ایمنی ما؛ هنگامی که از سرپناه، غذا و شغل خود مراقبت کردیم، سپس به سمت برآوردن نیاز به احساس تعلق خود روی می آوریم.

اما تعلق داشتن همیشه آسان نیست و دنیای مدرن این کار را انجام نمی دهد. این کار را آسان تر نکنید.

ما بیش از هر زمان دیگری زمان برای فکر کردن داریم، اما ممکن است احساس کنیم دلیل کمتری برای وجود داریم.

ما واقعاً به چه هدف مثبتی برای جامعه اطراف خدمت می کنیم وقتی بخش اعظمی از دنیای ما به درون ما تبدیل شده است و به جای حضوری، به طور مجازی به هم متصل می شوند؟

بیشتر و بیشتر افراد ارتباط خود را با احساس تعلق از دست می دهند و این منجر به بی قراری اجتماعی می شود که میلیون ها نفر از ما درگیر آن هستیم. با درونی.

خلأ فردی رو به رشد در همه ما وجود دارد. احساس تنهایی و تنها بودن، حتی زمانی که اطراف ما با مردم احاطه شده است.

مشکل؟

ما احساس تعلق نداشتن را درک نمی کنیم.

ما اغلب آن را با احساساتی مانند تنهایی، کسالت و افسردگی اشتباه می گیریم، و بنابراین سعی می کنیم خلاء را به همان روشی که آن مسائل را حل می کنیم، پر کنیم. خودمان را با مردم احاطه کنیم، همیشه بیش از حد تحریک بمانیم، یا دارو مصرف کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم.

ما هرگز به ریشه واقعی مسائل خود نمی پردازیم: این واقعیت که احساس نمی کنیم به خود تعلق داریم و به آن تعلق نداریم. حتی نمی دانم از کجا شروع کنم.

پس درک کنید تعلق شما برای شما چه معنایی دارد.

از خود سوال بپرسیدمانند:

  • درک شخصی شما از تعلق چیست؟ چگونه آن را تعریف می کنید؟
  • عناصر دقیقی که احساس می کنید به شما تعلق می دهد چیست؟
  • آیا راه حل شما برای احساس تعلق واقعی، سالم و قابل انجام است؟
  • تعریف خود از تعلق را از کجا یا چگونه یاد گرفتید؟

قبل از اینکه بتوانید تعلق داشتن را یاد بگیرید، چه برای اولین بار یا یک بار دیگر، باید بفهمید که چه چیزی کم است. زندگی شما، و چه کاری می توانید انجام دهید تا آن را درست کنید.

QUIZ: ابرقدرت پنهان شما چیست؟ همه ما یک ویژگی شخصیتی داریم که ما را برای جهان خاص و مهم می کند. با مسابقه جدید من، ابرقدرت مخفی خود را کشف کنید. مسابقه را در اینجا بررسی کنید.

چرا احساس نمی‌کنید تعلق دارید

برای اینکه بفهمید چرا احساس تعلق ندارید، باید روان خود را درک کنید.

چون احساس اینکه به شما تعلق ندارید، همیشه آنقدر خشک و بریده نیست. این همیشه موردی نیست که شما به وضوح با افراد اطراف خود سازگاری نداشته باشید.

گاهی اوقات این موضوعی است که کاملاً در ذهن شما وجود دارد، بنابراین باید منبع باورهای منفی خود را دنبال کنید.

برای من، قبلاً احساس می‌کردم که به آن تعلق ندارم زیرا هیچ علایق (یا حتی ارزش‌های) مشترکی با گروه دوستی‌ام نداشتم. گروه دوستی من عمدتاً مربوط به دوران دبیرستان قدیم من بود.

وقتی فهمیدم چرا احساس تعلق ندارم، تلاش کردم تا آن را با ساخت و ساز اصلاح کنم.دوستی با افرادی که علایق مشابهی با من دارند.

این تفاوت بزرگی ایجاد کرد.

همچنین تسکین بزرگی بود زیرا وقتی متوجه شدید که چرا احساس می‌کنید به شما تعلق ندارید، می‌شوید. متوجه خواهم شد که هیچ مشکلی با شما وجود ندارد.

برای هر چیزی دلیلی وجود دارد، و درک اینکه چرا احساس می کنید به شما تعلق ندارید، به شما وضوح بیشتری در مورد نحوه زندگی در آینده به شما می دهد.

در اینجا چند دلیل ریشه‌دار احتمالی وجود دارد که چرا ممکن است احساس نکنید به خود تعلق دارید:

1) شما با خانواده خود خیلی صمیمی نبودید

تجارب منفی دوران کودکی تقریباً همیشه اولین چیزی که روانپزشکان و روانشناسان هنگام تلاش برای درک افکار منفی موجود بزرگسالان تجزیه و تحلیل می کنند، زیرا دوران کودکی ما شکل بسیاری از ما را می دهد.

احساس تعلق در درجه اول از زندگی خانوادگی ما نشات می گیرد، و اینکه آیا این احساس وجود دارد یا نه. پدر و مادر و خانواده شما کار خوبی انجام دادند تا به شما احساس عشق بی قید و شرط و یک خانه ثابت را بدهید.

در حالی که آسیب های دوران کودکی و سایر تجربیات نامطلوب دوران کودکی می توانند علائم منفی دائمی بر احساس ما از خود باقی بگذارند، لزوماً نباید هر چیزی "بزرگ" را در دوران کودکی خود تجربه کنید تا تحت تأثیر منفی آن قرار بگیرید.

گاهی اوقات ممکن است یک عمر دردها و مشکلات ظریف باشد که باعث می شود احساس کنید هرگز نمی توانید واقعاً به خودتان تکیه کنید. خانواده تا زمانی که به آنها نیاز داشتید در آنجا باشند.

2)شما باهوش‌تر از همسالان خود هستید

احساس تعلق به شما به این معناست که احساس می‌کنید در کنار افراد دیگری هستید که شبیه شما هستند، اما زمانی که می‌دانید همه اطرافیان شما ذهنی یکسانی ندارند، این احساس می‌تواند دشوار باشد. ظرفیتی که شما انجام می دهید.

این بدان معنا نیست که شما از همسالان خود بهتر هستید فقط به این دلیل که از آنها باهوش تر هستید، اما وقتی احساس می کنید همیشه با دیگران ارتباط برقرار می کنید، می تواند بسیار دشوارتر باشد. فقط برای برقراری ارتباط باید خود را تا سطح آنها پایین بیاورید.

به قول قدیمی ها، اگر باهوش ترین فرد در اتاق هستید، پس در اتاق اشتباهی هستید.

ما می خواهیم با افرادی باشیم که به ما ارزش می دهند. افرادی که می توانند به ما بیاموزند، می توانند ما را شگفت زده کنند و می توانند به ما کمک کنند تا نسخه های بهتری از خودمان باشیم.

اگر شما به طور قابل توجهی از همه اطرافیان خود باهوش تر هستید، هیچکس در اطراف شما نیست که بتواند به شما کمک کند فکر کنید. خارج از چارچوب.

3) شما عقاید مذهبی یا سیاسی متفاوتی دارید

همانطور که عقل هنگام تعیین اینکه آیا در جمع مناسب هستیم، اعتقادات مذهبی و سیاسی ما نیز مهم است. .

ارزش های شخصی ما افرادی را که هستیم شکل می دهد و اگر دائماً با اعمال و افکار کسانی که باید دوستان ما باشند مخالف هستیم، هرگز احساس نمی کنیم که در مکان مناسبی هستیم. .

از خود بپرسید: برای چه چیزی ارزش قائل هستید؟ آیا شما لیبرال هستید یا محافظه کار؟ انجام دادنآیا ارزش پس دادن به جامعه یا افزایش ثروت خود را دارید؟ آیا افرادی را می خواهید که الهام بخش شما برای کار کردن و رسیدن به موفقیت باشند یا ترجیح می دهید اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که از آنچه که دارند راضی هستند؟

ارزش های شخصی خود را درک کنید و سعی کنید آنها را با افراد اطراف خود مقایسه کنید. .

اگر نمی توانید شباهت های زیادی یا هیچ شباهتی بیابید، ممکن است آن چیزی باشد که مناسب نیستید.

همچنین ببینید: 16 علامت هشدار دهنده که نباید با او ازدواج کنید (فهرست کامل)

4) شما شبیه افراد اطرافتان نیستید

ممکن است سطحی به نظر برسد، اما می‌تواند تعجب‌آور باشد که مغز حیوانات ما تا چه اندازه تحت تأثیر نشانه‌های بصری اطراف ما قرار می‌گیرد.

چه در خانواده‌تان باشد یا در جامعه بزرگ‌ترتان، اگر این کار را نکنید. واقعاً شبیه افراد اطرافتان به نظر می رسید، ممکن است کمی دشوارتر باشد که احساس کنید کاملاً به شما تعلق دارید، به خصوص زمانی که شما تنها فردی هستید که دقیقاً شبیه دیگران به نظر نمی رسد.

فرقی نمی‌کند وزن، قد، رنگ پوست یا حتی رنگ موهایتان، برای افراد مهم است که خانواده یا جامعه‌ای داشته باشند که ویژگی‌های یکسانی داشته باشند.

روان و منیت ما تا حدی با هم هستند. توسط شخصی که در آینه می بینیم تعریف می شود، و این زمانی تقویت می شود که اطرافیان خود را با ویژگی های مشابه می بینیم.

5) شما در زندگی چیزهای متفاوتی از اطرافیان خود می خواهید

در نهایت، ممکن است فقط جاه طلبی های شما باشد.

همیشه به این موضوع نمی پردازد که در حال حاضر چه کسی هستید، زیرا شخصیت شما تعریف نشده استتوسط شخصی که امروز از خواب بیدار شده اید.

شخصیت شما نیز توسط شخصی که می خواهید در یک سال یا ده سال دیگر باشید تعریف می شود. فردی که می‌خواهید در او رشد کنید.

و وقتی مدام در تلاشیم تا اهداف و جاه‌طلبی‌هایمان را برای اطرافیانمان تعریف کنیم، می‌تواند باعث شود که از نزدیک‌ترین افراد به ما بی‌تفاوت و جدا شویم.

به همین دلیل است که احساس تعلق می تواند از ناکجاآباد به وجود بیاید، حتی اگر احساس می کردید که در تمام زندگی خود به آن تعلق دارید.

ممکن است چیزی در شما شکسته شده باشد و دیگر آن فردی که همیشه بوده اید نیستید، و اکنون به همان شکلی که همیشه هستید مناسب نیستید.

آزمون: آیا آماده هستید که ابرقدرت پنهان خود را کشف کنید؟ مسابقه حماسی جدید من به شما کمک می کند چیزهای واقعا منحصر به فردی را که به دنیا آورده اید کشف کنید. برای شرکت در آزمون من اینجا را کلیک کنید.

دلایل روزمره برای اینکه چرا احساس تعلق ندارید

اگرچه عوامل بیرونی قطعاً می توانند بر نحوه ارتباط شما با افراد دیگر تأثیر بگذارند، گاهی اوقات قطع عاطفی خودمان برقراری ارتباط با دیگران را چالش برانگیز می کند.

انزوا و احساس کمی از دست دادن همیشه از محرک های بیرونی ناشی نمی شود.

ما ناآگاهانه عادات و شخصیت هایی در خود ایجاد می کنیم که برقراری ارتباط با آنها را برای ما چالش برانگیز می کند. افراد دیگر علیرغم تلاششان.

داستان های مرتبط از Hackspirit:

بازکردن این موانع به شما می آموزد که بهتر با مردم ارتباط برقرار کنید.و پیدا کردن مکانی را که واقعاً بتوانید آن را خانه بنامید، آسان‌تر کنید.

در اینجا برخی از عادت‌های "روزمره" وجود دارد که می‌توانند ارتباط با افراد دیگر را برای شما چالش برانگیز کنند:

6) کمبود دارید. انعطاف پذیری

من متوجه شدم، احساس اینکه به شما تعلق ندارید، بد است. شما همیشه به دنبال قبیله خود هستید، افرادی که با آنها همخوانی دارید و به شما احساس راحتی می کنند.

اکنون، نمی توانم به شما بگویم دقیقا چه زمانی احساس می کنید متعلق به شما هستید، اما آنچه می توانم با اطمینان می گوییم که برای پیدا کردن آن افراد، به یک چیز نیاز دارید:

تاب آوری. بسیاری از ما برای خلق زندگی هایی که ارزش زیستن داشته باشد تلاش می کنیم.

و وقتی نوبت به تعلق داشتن و یافتن افراد مناسب برای شما می رسد، یک شبه اتفاق نمی افتد. شما باید بتوانید بر هر شکست غلبه کنید و استقامت کنید.

7) شما در حال باز کردن نیستید

این یکی بی‌معنا است.

حتی در سنین بالا در رابطه با اشتراک گذاری بیش از حد، برخی از افراد هستند که باز کردن صحبت برایشان دشوار است.

درونگراها و افرادی که به طور طبیعی ساکت هستند ممکن است برای پیدا کردن بسته خود مشکل تری داشته باشند، زیرا آنها واقعاً تلاش زیادی برای درگیر شدن نکرده اند.

لازم نیست برای دوست یابی در زندگی مهمانی باشید.

اطلاعات داوطلبانه درباره خود، کنجکاوی در مورد زندگی دیگران و گوش دادن جدی به صحبت های دیگران وقتی داستان هایشان را به اشتراک می گذارند. همه راه های بدون سر و صدا برای باز کردن.

8)

Irene Robinson

ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.