فهرست مطالب
آیا تعجب می کنید که آیا یک خودشیفته در زندگی خود دارید؟
اصطلاح "خودشیفته" این روزها زیاد مطرح می شود، اما این از مضرات آن کم نمی کند!
خود شیفتگان نژادی از افرادی هستند که با تاکتیک های رفتاری و شیوه های زندگی خود به دیگران آسیب می رسانند.
حقیقت این است که همه ما تا حدی دارای ویژگی های خودشیفتگی هستیم، اما برخی از آنها وجود دارد. افرادی که خودشیفته تمام عیار هستند.
اکنون، می توانید با نگاه کردن به الگوهای رفتاری یکی از آنها را تشخیص دهید. رفتارهای آنها، خوب، قابل پیش بینی است!
این چیزی است که شما باید در مورد ترفندهای زننده خودشیفته ها بدانید...
الگوی خودشیفتگی
خودیفته ها از همان الگوی افرادی پیروی می کنند که طعمه آنها می شوند.
به این معنی است که:
- ایده آل کردن
- کاهش ارزش
- رد کردن
به این معنی است که آنها ابتدا مردم را بمباران می کنند، سپس آنها را به آرامی ارزش آنها را بی ارزش کنید و آنها را دور بیندازید.
افراد خودشیفته باعث می شوند که افراد طرف گیرنده احساس کنند که درک خوبی از واقعیت ندارند، و انگار دارند کار اشتباهی انجام می دهند.
آنها با مردم بازی فکری می کنند و مهربانی آنها را طعمه می کنند.
شما می توانید بگویید که افرادی که در روابط خودشیفتگی هستند - چه افلاطونی باشد یا عاشقانه - اغلب ممکن است احساس کنند به دلیل تاکتیک های رفتاری که در معرض آنها قرار می گیرند، ذهن خود را از دست می دهند.
اگر احساس می کنید در یک رابطه خودشیفتگی قرار دارید، ممکن است بارها و بارها به این فکر کرده باشید که آیا خوب هستید یا خیرو احساس فروتنی داشته باشید…
…بنابراین ممکن است فکر کنید که غیر ممکن است که آنها خودشیفته باشند، اما همیشه اینطور نیست!
وقتی صحبت از دور انداختن و درمان بیصدا میشود، اگر یک خودشیفته پنهان پشت آن باشد، کمی متفاوت به نظر میرسد.
دکتر Miss Date توضیح میدهد که دور انداختن خودشیفته پنهان مانند دور انداختن خودشیفته معمولی است، اما معمولاً نمیتوانید الگوی آن را تشخیص دهید.
آنها مینویسند:
«خودشیفتههای پنهان سخت هستند. به نقطه؛ آنها رسا نیستند، بنابراین نمی توانید به راحتی آنها را شناسایی کنید. دور انداختن خودشیفتگی پنهان دقیقاً همینطور است، اما سعی کنید علائم را بخوانید. می دانم که این کار برای شما آسان نخواهد بود، اما اگر بهترین ها را برای خود می خواهید، حداقل باید تلاش کنید. آنها می توانند شما را فریب دهند تا احساس کنید همه چیز خوب است و سپس ناگهان شما را از جایی دور می کنند.»
آیا همه روابط با خودشیفته ها با کنار گذاشتن خاتمه می یابد؟
اکنون، خودشیفته ها بهترین علایق شما را ندارند. قلب.
این قرص تلخی است که باید قورت داد، اما حقیقت این است که افراد خودشیفته به روشی که آنها ابراز می کنند به افراد اهمیت نمی دهند.
در عوض، خودشیفته ها می خواهند که شما احساس انزوا کنید. .
همچنین ببینید: آیا کارما در مورد روابط واقعی است؟ 12 نشانه این استعلاوه بر این، آنها عمدا مردم را منزوی می کنند.
هیچ وقت با یک خودشیفته پایان زیبایی نخواهد داشت – چه شخص گیرنده اول تصمیم بگیرد که آنجا را ترک کند و چه از آنجا دور شود.
همانطور که توضیح دادم، مورد دوم اغلب زمانی اتفاق می افتد که خودشیفته ها کنار می آیندبا این واقعیت که طرف مقابل رنگ واقعی خود را کشف کرده است.
در هر صورت، یک رابطه خودشیفتگی دوستانه خاتمه نمی یابد...
...این افراد نمی دانند چگونه دوستانه باشند!
کنار گذاشتن با پایان رابطه، جزئی خواهد بود.
دکتر خانم تاریخ توضیح می دهد:
«هر رابطه با یک خودشیفته با مرحله کنار گذاشتن خودشیفتگی که در آن احساس می کند، به پایان می رسد. که آن شخص دیگر سرگرم کننده نیست یا نمی تواند نیازهای خود را برآورده کند، بنابراین آنها شما را خلاص می کنند و شما را رها می کنند. مهم است که به یاد داشته باشید که بسیاری از مردم دور انداختن خودشیفتگی و درمان خاموش را تجربه کرده اند…
…و بهبود یافته اند!
این یک واقعیت است که مردان و زنان در سرتاسر جهان آزار عاطفی افراد خودشیفته را تجربه کردهاند و از طرف دیگر نیز عبور کردهاند.
اگرچه سوءاستفادههای خودشیفته به نظر میرسد این چیزی است که شما انجام میدهید. نمی توانم بهبود پیدا کنم و احساس می کنم در آن زمان بی پایان است، همین است!
اگر با سوء استفاده از خودشیفتگی روبهرو میشوید، مطمئن باشید که پایان خواهد یافت و بهبودی در چشمانداز است.
بهبودی از خودشیفتگی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد.
شامل یافتن جامعه ای از افرادی است که آن را نیز طی کرده اند. شاید بتوانید این انجمن را به صورت آنلاین پیدا کنید، یا با به اشتراک گذاشتن داستان خود با افرادی که شما را با دیگرانی که می شناسند مرتبط می کنند، به صورت ارگانیک به وجود بیاید.آن را تجربه کرده اند.
این اتفاق برای مادرم افتاد.
او از طریق یک دوست مشترک با زنی ارتباط برقرار کرد که بخش مهمی از بهبودی او بوده است.
می بینید، دانستن این که شما تنها نیستید آرامش زیادی دارد.
به عبارت دیگر، قدرت در جامعه و قدرت در یافتن کسانی که شما و مبارزات شما را درک می کنند وجود دارد. گذرانده اید.
همچنین ایده خوبی است که به دنبال مشاوره حرفه ای باشید، جایی که می توانید افکار خود را آزادانه بیان کنید و هر گونه بازخوردی را دریافت کنید تا به شما کمک کند تا با شرایط به بهترین شکل ممکن کنار بیایید.
این کاری است که مادر من نیز برای اولین بار در زندگی خود انجام داده است.
شجاعت و صادق بودن با یک غریبه نیاز به شجاعت دارد، اما متوجه خواهید شد که این یک عمل قدرتمند است و به شما قدرت می دهد!
حالا، همچنین لازم است به خودتان زمان بدهید. به غمگین.
همانطور که وقتی یکی از عزیزانمان را از دست میدهیم غصه میخوریم، باید برای "مرگ" یک رابطه نیز غصه بخوریم.
اشکها طبیعی هستند، پس آنها را رها کنید!
Miss Date Doctor اضافه می کند:
«سعی نکنید احساسات خود را نادیده بگیرید و سعی کنید آنها را بپذیرید. هر چه بیشتر به خود اجازه دهید این احساسات را احساس کنید، سریعتر بهبود خواهید یافت. سوگواری راهی برای انتقال احساسات خود است که سعی در پنهان کردن آنها دارید. در مورد از دست دادن و احساسات خود در مورد این فقدان صحبت کنید. تمام خاطرات خوب و بد را به یاد بیاورید، احساسات خود را در قالب یک نامه بنویسید و جستجو کنیدبسته شدن.»
وقتی نوبت به نوشتن نامه میرسد، میتوانید تمام چیزهایی را که میخواهید به آن شخص بگویید بنویسید و همه آنها را از سینه خود بردارید…
…اما نمیکنید لازم نیست آن را برای آن شخص بفرستید.
در عوض، می توانید نامه را بسوزانید و از آن به عنوان فرصتی برای رهایی از همه احساسات رنجش، ناراحتی و عصبانیت استفاده کنید.
این مقداری از فضای شما را با انرژی آزاد می کند و به شما امکان می دهد در زندگی خود به سمت جلو حرکت کنید.
همچنین ببینید: وقتی احساس میکنید زندگی خیلی سخت است، این 11 چیز را به خاطر بسپاریدفریب نخورید و فکر نکنید نوشتن نامه مهم نیست!
علاوه بر این، به طور کلی ژورنال نویسی ابزاری عالی برای کمک به شما برای بیان افکارتان و یافتن وضوح بیشتر است.
می دانم که مادرم پس از پایان رابطه اش صفحات و صفحات را با افکار پر کرد.
او همه دردها را روی کاغذ آورد و به خودش اجازه داد که آنقدر روی آن ننشیند.
بخشی از روند بهبودی این است که به خودتان اجازه دهید همه چیز را احساس کنید، همه افکارتان را بیرون بکشید. و در مورد اتفاقی که برای شما افتاده است باز و صادق باشید.
همیشه به یاد داشته باشید که تقصیر شما نیست.
دوباره بخوانید: تقصیر شما نیست.
شخص یا اگر تصمیمات خوبی می گیرید.چگونه این را بدانم؟ مادرم با یک خودشیفته ازدواج کرده بود که سعی کرد او را از بین ببرد.
او به من می گوید که در رابطه اش ایده آل، بی ارزش و کنار گذاشته شده بود...
...و من از همه داستان ها می دانم. که به معنای واقعی کلمه یک کابوس زنده بود.
اگر این کافی نیست، او در همه چیزهای مربوط به خودشیفتگی متخصص شده است تا اختلال شخصیت را درک کند.
برای پیمایش این نوع پیچیده چیزهای زیادی باید بدانید. از شخص!
خب، برای او چه شکلی بود؟
خب، زمانی که آنها برای اولین بار ملاقات کردند با بمباران عشق شروع شد.
این یکی از خوب ترین هاست. تاکتیک های خودشیفته شناخته شده و کلاسیک.
وقتی برای اولین بار ملاقات کردند، او را با نامه های عاشقانه و متن های عاشقانه بمباران می کرد و به او می گفت که او بهترین چیز از زمان برش نان است.
او به او می گفت. او چقدر زیبا بود و چگونه زمینی را که روی آن راه می رفت می پرستید.
او حتی گفت که حضور او را در تمام زندگی خود احساس کرده است و می دانست که او بود.
این دقیقاً همین است. چیزی که خانم دکتر می گوید برای افراد خودشیفته اتفاق می افتد.
در مقالهای در مورد خودشیفتگی، آنها توضیح میدهند:
«بعد از عاشق شدن با یک خودشیفته، احساس میکنید افسانهای که مدتها منتظرش بودید به حقیقت پیوسته است. همه چیز عالی به نظر می رسد، و یک خودشیفته اطمینان حاصل می کند که شما احساس خاصی می کنید. او باعث می شود احساس کنید تنها مقصد او هستید. اما شما این را نمی دانیدشما عاشق یک خودشیفته شده اید و وقتی متوجه شدید که دیگر خیلی دیر شده است. شما یا به سختی سقوط کرده اید یا فقط با آنها ازدواج کرده اید که شکستن آن آسان نیست. ممکن است متوجه پرچم های قرمز شوید، اما همه چیز گیج کننده است. اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید دیگران را راضی نگه دارید، ممکن است قبل از اینکه در مورد شریک زندگی خود اشتباه فکر کنید، خودتان را زیر سوال ببرید.»
پس چه اتفاقی برای مادرم افتاد؟ از ستایش و به دلیل اینکه مادرم در یک مکان آسیب پذیر در زندگی خود قرار داشت، آنها در عرض شش ماه ازدواج کردند.
او با سر به پاشنه گاوهای نر افتاد و مستقیماً به دام او رفت.
اما در مدت کوتاهی، همه چیز در مورد او احساس ناخوشایندی کرد.
او شروع به رفتار کرد که باعث ناراحتی و نگرانی او شد.
ببینید، او با رفتار بیصدا خود شروع کرد، که طبق دفترچه مشاوره یک دور انداختن موقت است.
2>درمان خاموش چیست؟
سرنخ در نام "درمان خاموش" وجود دارد...
...این به سادگی یک تاکتیک است که در آن ارتباط مخفی می شود.
همانطور که در، ممکن است شخصی ناگهان در مورد شما سکوت کند، به این معنی که دیگر پیامک، تماس تلفنی دریافت نمی کند یا عمداً شخصاً با شما صحبت نمی کند.
او اساساً بی صدا می شود و به این کار ادامه می دهد یک نکته را بیان کنید.
این تاکتیکی است که شخص را در سمت دریافت کننده تنبیه می کند.
این باعث می شود فردی که قربانی درمان خاموش است احساس کندآسیب پذیر، گیج و بی قرار.
Queen Beeing توضیح میدهد:
«درمان بیصدا میتواند شبیه شکنجه روانی باشد، و میتواند باعث شود که احساس کنید دیوانه میشوید. به همین دلیل است که یادگیری حقیقت در مورد خودشیفتگان و رفتارهای دستکاری آنها برای ما که با آنها درگیر هستیم حیاتی است." اتفاق افتاده است و چرا آنها سکوت رادیویی را از طرف مقابل دریافت می کنند.
بدترین بخش این است که درمان بی صدا ممکن است ساعت ها، روزها و حتی هفته ها ادامه یابد.
احتمالاً اگر بپرسید "چه مشکلی دارد؟"، آنها می گویند "اوه، هیچی" انگار که همه چیز خوب است در حالی که به طرز آشکاری عجیب رفتار می کنند و شما را نادیده می گیرند.
چرا خودشیفته ها سکوت می کنند و دور می اندازند
اولاً، خودشیفته ها فاقد همدلی هستند.
آنها از مردم استفاده می کنند و انرژی آنها را تغذیه می کنند و هیچ احساسی نسبت به آن ندارند.
بله، آنها به معنای واقعی کلمه بدترین نوع مردم هستند!
به خودشیفتگان فکر کنید که برای احساس خوب نیاز به منبعی از شخص دیگری دارند، زیرا خودشان نمی توانند احساس خوبی داشته باشند.
این افراد اساساً خوشحال نیستند، بنابراین سعی میکنند آن را از دیگران بدزدند!
اکنون، این ممکن است برای مدتی کارساز باشد... اما در نهایت ممکن است شخصی که طرف گیرنده است به این موضوع برسد. چه اتفاقی برای آنها می افتد.
آنها احساس می کنند که چیزی کاملاً درست نیست و شروع به احساس می کنندناآرام.
این چیزی است که برای مادرم اتفاق افتاد.
فقط شش ماه پس از ازدواج آنها، او در دفتر خاطرات خود نوشت که احساس می کرد بزرگترین اشتباه زندگی خود را مرتکب شده است.
او شروع به عقب نشینی کرد، به این معنی که دیگر آنچه را که او می خواست و "نیاز" رابطه را به او نمی داد.
در آن زمان بود که اوضاع واقعاً بد شد و تقلب شروع شد.
میبینید، همانطور که توضیح دادم: خودشیفتهها باید از دیگران تغذیه کنند و در صورت عرضه آنها به دنبال آن خواهند بود. از یک منبع خشک می شود.
او نیاز داشت منبع دیگری برای تحسین پیدا کند... و او شروع به بداخلاقی کرد زیرا می دانست که او متوجه شده بود که او واقعاً چگونه است.
به بیان ساده، او تبدیل به ظالم و یک کابوس زنده شد.
دایرکتوری مشاوره در مقاله خود در مورد درک و بهبودی پس از درمان خاموش می گوید:
«افراد با تمایلات خودشیفتگی تمایل دارند دیگران را به عنوان اشیایی ببینند تا نیازهایشان را برآورده کنند و زمانی که دیگر برآورده نمی شوند یا فرد ارزشی اضافه نمی کند، آنها را دور می اندازد. یک بار
آنها این کار را بارها و بارها انجام می دهند، زیرا عمداً سعی می کنند نکته ای را مطرح کنند و سعی می کنند به شخص مورد نظر آسیب برسانند.
علاوه بر عدم احساس همدلی، افراد خودشیفته هیچ گونه احساس مسئولیت پذیری یا پشیمانی نسبت به رفتارهای خود ندارند.
به عبارت دیگر، آنها هیچ احساس شرم یا گناهی برای رفتارهای خود ندارند.چگونه با شما رفتار کرده اند.
با توجه به اینکه مادرم تقریباً پنج سال با یک خودشیفته ازدواج کرده است، او مثال های زیادی در مورد اینکه دور انداختن به نظر می رسد دارد.
رفتار بی صدا یکی است. او فوق العاده آشنا است. در طول رابطه، او به خاطر کارهایی که انجام میداد احساس بدی پیدا کرد و سپس با رفتاری بیصدا به عنوان یک سیلی بزرگ و چاق به صورت او برخورد کردند.
من چند نمونه از ظاهر واقعی آن را به شما میدهم. .
به عنوان مثال، زمانی که او می خواست به دنبال یک ماشین جدید بگردد اما در حال حاضر توانایی خرید آن را نداشت.
او وظیفه خود را بر عهده گرفت که برود و یک ماشین جدید برای او پیدا کند. او با ماشین برگشت و او طبیعتاً تعجب کرد که او رفته و یکی را خریده است!
او آن را مانند یک هدیه به او تقدیم کرد، با این حال یک تکه کاغذ به همراه آن به او داد: یک قرارداد اعتباری.
بله، واقعاً این اتفاق افتاد.
او از اقدام او شوکه شد و اظهار داشت که پولی برای آن ندارد.
اما او این را به عنوان توهین تلقی کرد. او فکر کرد که او به خاطر ژست محبت آمیز او ناسپاس است ... در حالی که تمام کاری که او انجام داده بود این بود که قبل از اینکه به او یک قرارداد اعتباری بدهد تا آن را پرداخت کند، ماشینی را انتخاب کرد که او توانایی خرید آن را نداشت.
در نتیجه، او به مدت یک هفته در هول بود و با او صحبت نکرد.
به غیر از اظهارات زننده ای که به او می کرد، ساکت بود.
علاوه بر این، او با دیگران به وضوح مهربان بود در حالی که برای او وحشتناک بود.
در حالی که او لبخند می زد وبا دیگران می خندید، او با خیره ای به او نگاه می کرد که با کلمات زیادی می گفت "از تو متنفرم".
او همچنین به من گفت که یک بار برای یک تعطیلات کامل با او صحبت نکرده است!
داستان های مرتبط از Hackspirit:
دوباره، بله، درست خواندید.
او او را به اسکی برد و چون قبلاً هرگز اسکی نکرده بود، او آشغال بود
او را به زور از منطقه آسایش خود خارج کرد و از اینکه نمی توانست مانند او از کوه پایین بیاید، ناامید شد.
از آنجایی که او به "دستورالعمل" او گوش نمیداد و توپ بازی نمیکرد، او از اسکی خارج شد و او را وحشت زده در بالای کوه رها کرد.
وقتی سرانجام به پایین کوه رسید، او نمیخواست با او صحبت کند.
او گفت که او را شرمنده کرده است و از اینکه گوش نداده است ناراحت است.
به عبارت دیگر، او از دست او عصبانی بود زیرا نقشی را که او میخواست بازی نکرد.
آیا میتوانید حدس بزنید بعد چه اتفاقی افتاد؟
او به خدمت گرفت رفتار بی صدا - او به معنای واقعی کلمه دیگر چیزی به او برای بقیه تعطیلات نگفت و او کار خودش را کرد.
در همان زمان، او با افراد دیگر دوست بود زیرا عمداً سعی می کرد باعث شود او احساس بدی نسبت به خودش داشته باشد.
این تصمیم تنها پس از آن صادر شد که او مجبور شد به خاطر توهین به او عذرخواهی کند.
به گفته او، او همچنان آن را علیه او نگه داشت.
حقیقت این است که افراد خودشیفته هرگز دیگران را نمی بخشند.
چه احساسی به شما داده می شوددور انداختن و درمان خاموش
دکتر خانم تاریخ آن را "از لحاظ عاطفی خسته کننده" می نامد که در یک رابطه خودشیفتگی قرار دارد، و ناشی از درمان خاموش و کنار گذاشتن آنهاست.
"همچنین باعث می شود احساس کنید که بی ارزش هستید. و شما احساس خواهید کرد که به آرامی ذهن خود را از دست می دهید،" مقاله آنها می خواند.
مادر من به من می گوید که در طول رابطه تمام حس اعتماد به نفس خود را از دست داده است و مرتباً احساس می کرد کمی کوچک است. دختری که به او گفته می شود.
به نظر من، او در یک پوسته از خود قبلی خود کوچک شده است و از طرف خود در رابطه صحبت نمی کند.
به عبارت دیگر، داشتن رابطه با یک خودشیفته باعث می شود که مردم در حالتی زندگی کنند که احساس ناآرامی دارند و گویی ذهن سالمی ندارند.
اگر احساس می کنید که همیشه در یک رابطه خود را حدس می زنید - چه این یک دوست، یکی از اعضای خانواده یا یک شریک عاشقانه است - ممکن است آنها تمایلات خودشیفتگی داشته باشند.
نحوه کنار آمدن با رفتار خاموش افراد خودشیفته
لازم به یادآوری است که خودشیفته ها سکوت می کنند زیرا توجه شما را می خواهند.
به عبارت ساده، آنها می خواهند تحت تعقیب قرار گیرند و شما از آنها عذرخواهی کنید...
...آنها از شما می خواهند که به اشتباه خود اعتراف کنید و احساس بدی داشته باشید.
پس چگونه می توانید با این وضعیت پیچیده کنار بیایید؟
عدم تماس با یک خودشیفته همان چیزی است که متخصصان خودشیفتگی اغلب هنگام آن پیشنهاد می کنندبه مدیریت رفتارهای آنها میرسد.
البته، گفتن این کار آسانتر از انجام آن است و اغلب ممکن است این اتفاق بیفتد که افراد در همان خانهای زندگی میکنند که آزارگر خودشیفتهشان است.
چه چیزی بیشتر، ملکه Beeing یک سری تکنیکها را پیشنهاد میکند تا از آنها برای مقابله با درمان استفاده کنید - بدون اینکه ذهن خود را از دست بدهید.
آنها توضیح میدهند:
- "اگر به این دلیل در رابطه باقی میمانید. چاره ای ندارید، می توانید بازی را انجام دهید. برای انجام این کار، مطمئن شوید که مراقب خود هستید و اجازه ندهید بیش از حد منزوی شوید.
- به خاطر داشته باشید که یکی از حرکات کتاب بازی خودشیفته این است که شما را از دیگران در زندگیتان منزوی میکند – رفتار بیصدا باعث میشود در برخی موارد بخواهید متعهد شوید، و حتی ممکن است در نهایت خود را منزوی کنید. و از اینکه در صورت امکان از درام آنها لذت ببرید، نترسید." برای خودشیفتگی یک اندازه مناسب نیست.
برخی افراد به وضوح خودشیفته هستند و همه می توانند آن را ببینند، در حالی که برخی دیگر کمی پنهان تر هستند. به نام خودشیفتگان پوششی.
تشخیص آنها نسبت به خودشیفتههای کاملاً سختتر است، زیرا به نظر نمیرسد شبیه خودشیفتههای معمولی باشند.
برای مثال، ممکن است به نظر برسد که نسبت به افکار دیگران حساس هستند