فهرست مطالب
در پایان روز، همه ما فقط میخواهیم مورد محبت قرار بگیریم.
ما میخواهیم عمیقاً برای کسی مهم باشیم، بهویژه افرادی که عمیقاً برای ما مهم هستند: خانوادهمان، دوستانمان، دیگران مهممان .
اما برخی از ما بیشتر از یک فرد معمولی میل به عشق و محبت داریم، تقریباً به حدی که برخی ممکن است بگویند خیلی زیاد است، خیلی نیازمند است.
اما چه چیزی باعث می شود یک فرد بیش از حد نیازمند ?
چرا برخی از ما به مقادیر بی پایان محبت نیاز داریم، و مهم نیست که عزیزانمان چه کاری انجام می دهند، به نظر می رسد که هرگز کافی نیست؟ بسیار زیاد، و 5 راه برای متوقف کردن آن:
دلایلی که ممکن است هوس محبت داشته باشید:
1) هرگز در کودکی آن را دریافت نکردید
چه باور داشته باشید یا نه بنابراین، بسیاری از روشهای امروزی شما سالها و دههها پیش در دوران کودکی شما تعیین شده است.
سالهای شکلگیری ما شخصیت و عاداتی را که در تمام زندگی خود داریم شکل میدهد و یکی از رایجترین عادتهای منفی است. راه هایی که دوران کودکی یک فرد بر آنها تأثیر می گذارد از طریق نیاز آنها به محبت است.
به طور خاص، اگر در کودکی از شما محبت دریغ می شد، طبیعتاً در تمام زندگی خود هوس آن را خواهید داشت.
به عنوان فرزند، ما ذاتاً مشتاق عشق و محبت والدین خود هستیم.
آنها احساس امنیت و خانه را به ما می دهند که برای رشد در آرامش به آن نیاز داریم.
اما متأسفانه همه والدین مهربان نیستند. ; بسیاری از والدین در دادن خود مشکل دارندبچه ها میزان محبت لازم را دارند، در عوض نسبت به بچه هایشان سرد و بی احساس رفتار می کنند.
این باعث می شود در عزت نفس ما خلأ ایجاد کنیم، نیمه باور داریم که به ما محبت نمی کردند زیرا لیاقتش را نداشتیم. .
کودکان بدون محبت کافی در نهایت به بزرگسالانی تبدیل میشوند که از هر کسی که احتمالاً آن را به آنها بدهد میل دارند و باعث میشود آنها بیش از حد وسواسی و نیازمند به نظر برسند.
2) شما دریافت نمیکنید. این از طرف شریک زندگی شما
به غیر از والدینتان، یکی دیگر از منابع محبت شریک عاشقانه شماست.
در فیلم ها و موسیقی ها به ما نشان داده شده است که دوست دختر، دوست پسر یا همسر شما باید دوستش داشته باشد. دلسوز و مهربان؛ زمانی که نیاز به رضایت عاطفی دارید، و زمانی که نیاز دارید احساس کنید کسی در این زمین به شما اهمیت می دهد، به سراغ شما بروید.
اما مانند والدین، همه شرکا نمی دانند که چگونه به طور طبیعی مهربان باشند.
حتی اگر شریک زندگیتان شما را دوست داشته باشد، ممکن است زبان عشقی مشابه شما نداشته باشد، به این معنی که نحوه ابراز محبت ممکن است آنطور که شما میخواهید آن را دریافت کنید، نباشد. هدایا یا محبتها، در حالی که شما با لمس فیزیکی و کلمات محبت میخواهید.
این میتواند منجر به قطع ارتباط شدید شود، حتی اگر شریک زندگیتان باور داشته باشد که هر کاری را که میتواند انجام میدهد، احساس گرسنگی میکند.
همچنین ببینید: 16 نشانه که نشان می دهد سابق شما می خواهد شما را برگردانید اما از آسیب دیدن می ترسد3) شما جمعیت خود را پیدا نکردید
همه ما یک "قبیله" یا افرادی با طرز فکر مشابه داریم،سرگرمیها و باورهای ما مانند ما.
مشکل؟
ما همیشه نمیدانیم آن قبیله را کجا پیدا کنیم.
برای بسیاری از مردم، قبیله آنها ممکن است وجود نداشته باشد در جامعه اطراف خود؛ آنها ممکن است از نظر فرهنگی بسیار متفاوت از محیط خود باشند، و این امر باعث می شود که آنها به طور واقعی با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند.
این ممکن است باعث شود احساس گمراهی و ناخواسته ای در شما ایجاد کند. برای مشارکت، کوههایی از عشق در قلب خود دارید که میخواهید به اشتراک بگذارید، اما هیچکس در اطراف شما روی طول موج شما با شما کلیک نمیکند، بنابراین نمیدانید چگونه واقعاً باز شوید.
شما شروع به تعجب میکنید. اگر مشکل شما هستید و شاید حتی لایق محبت دیگران نیستید.
4) شما مملو از عشق هستید
شما نمی توانید آن را درک کنید. شما دوران کودکی خوبی داشته اید، شریک زندگی فوق العاده ای دارید، و جامعه ای از دوستان در اطراف خود دارید.
اما به دلایلی، هنوز احساس می کنید که هوس هزاران محبت دارید. چه چیزی باعث آن میشود؟
مشکل ممکن است شما باشید، و چقدر عشق در دل خود دارید. ببخشید، و این برای افراد دیگر عالی است. با این حال، برای شما عالی نیست.
شما نمیدانید که چرا دیگران با انرژی و سطح محبت شما مطابقت ندارند، و از آنجایی که محبت آنها به شما نزدیک نیست، احساس میکنید که محبت آنها نیست. واقعاواقعی است.
بنابراین باید به خود بگویید - آرام باشید.
افراد به روش های مختلف و در سطوح مختلف انرژی عشق را نشان می دهند و ابراز می کنند.
همچنین ببینید: 11 نشانه واقعی و پرهیاهو که او شما را میخواهد اما نمیپذیردممکن است اینطور نباشد. انرژی دارید، اما این باعث نمیشود که آن را کمتر مثبت کنید.
5) شما در حال بهبودی از یک سقوط هستید
شما بیش از هر زمان دیگری در زندگی خود میل به محبت دارید، و شما نمیدانید چرا.
اما یک سوال از خود بپرسید: آیا اخیراً فردی مهم را از دست دادهاید؟
داستانهای مرتبط از Hackspirit:
اگر پاسخ مثبت است، پس این دقیقاً همان چیزی است که در حال رخ دادن است: شما یک گودال خالی غول پیکر دارید که قبلاً هزاران محبت در آن وجود داشت، زیرا شخصی که زمانی دوستش داشتید (که زمانی شما را دوست داشت) اکنون دیگر در زندگی شما نیست.
حتی اگر نمی خواهید اعتراف کنید که از دست دادن آنها آنقدر به شما صدمه می زند که شما را با نوعی پوچی رها می کند، باز هم این واقعیت تلخی است که باید با آن روبرو شوید.
و تنها زمانی که بپذیرید می توانید شما شروع به یادگیری نحوه جایگزینی آن می کنید.
این به این معنی نیست که فوراً شخص دیگری را پیدا کنید تا جای او را بگیرد. این به سادگی به این معنی است که بپذیرید که شما آن خلا را دارید، و شاید یاد بگیرید که چگونه خودتان آن را پر کنید.
روش های سالم برای کنترل آن:
1) مجله و پیگیری احساسات خود
فهمیدن این که چه چیزی باعث این ولع می شود اولین قدم برای پنهان نگه داشتن آن است.
درک خود ذاتاً چالش برانگیز است و نیاز به خود کار و کار زیاد دارد.صبر.
اغلب انگیزه ها و خواسته های ما به راحتی قابل درک نیستند، بیشتر به این دلیل که ممکن است به گونه ای عمل کنند که ما حتی از آن آگاه نیستیم.
نگه داشتن یک دفتر به شما امکان می دهد تغییرات را ثبت کنید. در عواطف و احساساتتان، مسیری برای کاوش برای شما باقی میگذارد.
لازم نیست فوراً پاسخها را بدانید، و این اشکالی ندارد. میتوانید به این موضوع کمک کنید که الگوهای عینی را در رفتار خود بیابید.
وقتی فهمیدید چه چیزی این احساسات را ایجاد میکند، درک اینکه از کجا میآید و چه نیازهایی در پشت آن وجود دارد، کمی آسانتر میشود.
2) درمان را امتحان کنید
بیشتر اوقات، میل شدید به محبت، به اندازه ای که روابط را مختل کند و به تصویر شما آسیب برساند، نشانه حباب کردن چیزها در زیر سطح است.
اگر نمیدانید چرا احساس خاصی دارید، یا از این که چگونه ناگهانی این احساسات ظاهر میشوند شگفتزده شدهاید، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید تا کسی تجربه کنید که شما را راهنمایی میکند. این مکالمات.
اغلب مردم درمان را با تسلیم شدن یکی میدانند.
در حقیقت، این یک فرصت فوقالعاده است که در کنار کسی کار کنید تا بفهمید چرا آنطور که دارید احساس میکنید و به موقعیتها به روش خاصی پاسخ میدهید. .
3) وقت خود را با افرادی بگذرانید که باعث می شوند احساس کنید دوست دارید
پس هوس محبت می کنید - چراآن مخزن را پر نمی کنید؟
گاهی اوقات بهترین "رفع" ساده ترین راه است: با افرادی معاشرت کنید که واقعاً به شما احساس دوست داشتن می دهند و به شما احساس خوش آمدید می دهند.
یک دلیل برای اینکه ممکن است کمی احساس پوچی بودن به این معناست که دائماً بدون دریافت محبت، محبت خود را از بین میبرید.
این فقط به زمینههای عاشقانه محدود نمیشود.
حتی در موقعیتهای افلاطونی، غیر معمول نیست. دوستی که بیشتر می دهد یا بیش از حد دوست دارد. همه نیازها و آستانه های فردی برای محبت دارند.
در نهایت، ممکن است احساس گرسنگی کنید زیرا در روابط بسیار متقابلی قرار ندارید.
به تعاملات اجتماعی خود بیشتر توجه کنید و به آنها توجه کنید. چه کسی واقعاً مخزن شما را پر می کند.
4) تعاملات منظم را تنظیم کنید
عاطفه گاهی اوقات مانند گرسنگی عمل می کند، زیرا ما همیشه تا زمانی که گرسنه نباشیم متوجه نمی شویم که چقدر گرسنه هستیم.
وقتی درگیر کار و زندگی شخصی خود هستید، به راحتی می توانید نیازهای اجتماعی خود را فراموش کنید، و حتی راحت تر بهانه بیاورید و خود را متقاعد کنید که واقعاً نیازی نیست که دارید.
صرف نظر از اینکه چه چیزی دارید. ممکن است در حال حاضر احساس میکنید، این واقعیت که هوس محبت دارید نشان میدهد که بخشی از شما مشتاق حضور دیگران است و اعتراف به این امر باعث نمیشود کمتر متکی به خود باشید.
یک نقطه تماس پیدا کنید. این برای شما پایدار است.
برای برخی افراد، صرف شام هفتگی با دوستان است. برای برخی، دوتماسهای ویدیویی دنج هفتگی.
عاطفه مانند گرسنگی عمل میکند.
لازم نیست صورت خود را پر کنید تا احساس سیری کنید. گاهی اوقات وعده های غذایی کوچکتر در طول روز بهتر از یک ضیافت بزرگ است.
5) درگیر مراقبت از خود باشید
بنابراین مدتی را با دوستان و خانواده سپری کرده اید و به نوعی هنوز احساس پوسیدگی می کنید.
در این مرحله، ارزش آن را دارد که به درون خود نگاه کنید و ببینید آیا بخش هایی از شما وجود دارند که ممکن است به مراقبت یا محبت نیاز داشته باشند یا خیر.
کم کردن سرعت و ارتباط با ما به طور فزاینده ای دشوار می شود. زیرا ما دائماً با عوامل حواسپرتی بمباران میشویم.
چرا زمانی را برای تأمل و درک اینکه چه چیزی ممکن است باعث ایجاد احساسات منفی شود در حالی که انجام یک بازی ویدیویی یا تماشای ویدیوهای آنلاین بسیار لذتبخشتر است، اختصاص دهید؟
مراقبت از خود صرفاً مرخصی گرفتن یا انجام فعالیتهایی نیست که دوست دارید.
برای بسیاری از مردم، اساسیترین جنبه مراقبت از خود، که خود تأملی است، اغلب نادیده گرفته میشود و بدون مراقبت رها شده است.
آیا بخشی از شما غرق شده است؟ آیا بخشی از شما احساس تنهایی میکند؟
گاهی اوقات فقط پذیرش این که این چیزها را احساس میکنید و به خودتان اجازه میدهید بدون قضاوت آنها را تجربه کنید، برای مراقبتی که شایسته آن هستید کافی است.