"چرا من ناراضی هستم؟" - 10 نکته بدون مزاحم اگر احساس می کنید این شما هستید

Irene Robinson 14-08-2023
Irene Robinson

فهرست مطالب

این یک سوال برای سنین است: چرا من ناراضی هستم؟

چرا به نظر می رسد همه اطرافیان شما کارهایی برای انجام دادن، مکان هایی برای بودن و رویدادهایی برای انجام دادن دارند، در حالی که شما برای همیشه درگیر هستید در حالت پوچی، بی حسی، و ناراحتی هستید؟

چه چیزی در زندگی و شادی وجود دارد که به نظر می رسد دیگران به آن دست پیدا می کنند اما شما نمی توانید آن را بفهمید؟

این آسان نیست. میدانم. من سال‌ها عمیقاً ناراضی بودم.

من پسری در اواسط دهه 20م بودم که تمام روز را در یک انبار جعبه‌ها را بلند می‌کردم. من روابط رضایت‌بخش کمی داشتم - با دوستان یا زنان - و ذهن میمونی داشتم که خودش را خاموش نمی‌کرد.

در آن زمان، با اضطراب، بی‌خوابی و افکار بیهوده زیادی زندگی می‌کردم. سرم.

به نظر می رسید زندگی من به جایی نمی رسد. من مردی متوسط ​​و مضحک بودم و عمیقاً از شروع کار ناراضی بودم.

اما پس از صرف ساعت های بی شماری برای مطالعه فلسفه شرق و روانشناسی غرب، علت واقعی ناراحتی خود را کشف کردم و با چند تغییر ذهنی و رفتاری شدید، من توانسته ام زندگی بسیار پرمعناتر و پرمحتواتر از زندگی ای که در آن زندگی می کردم بسازم.

اما قبل از اینکه به تغییرات ذهنی و رفتارهایی که به من کمک کردند غوطه ور شوم، ابتدا مهم است که بفهمم چرا اینطور است. بسیاری از مردم در دنیای مدرن احساس ناراحتی و افسردگی می کنند.

من فکر می کنم شما بتوانید با این دلایل ناراحتی ارتباط برقرار کنید. می دانم که انجام دادم.

Theمردم بر این باورند که سزاوار خوشبختی نیستند

8. شادی می تواند برای کسانی که به آن عادت ندارند ترسناک باشد، بنابراین از چیزهایی که ممکن است آنها را خوشحال کند اجتناب می کنند.

آزمون: آیا آماده هستید که ابرقدرت پنهان خود را کشف کنید؟ مسابقه حماسی جدید من به شما کمک می کند چیزهای واقعا منحصر به فردی را که به دنیا آورده اید کشف کنید. برای شرکت در آزمون من اینجا را کلیک کنید.

آیا فکر می کنید ممکن است شما یا کسی که می شناسید به ناراحتی معتاد شده باشید؟

1) آنها باید بدبخت باشند:

برای افراد بدبخت، هیچ چیز وحشتناک تر از "خوب شدن بیش از حد زندگی" نیست.

آنها ممکن است فقط یک ترفیع، یک شغل جدید، یک رابطه عالی یا هر چیز دیگری دریافت کرده اند، اما آنها روی یک یا چند نکته منفی کوچک در زندگی خود تمرکز می کنند تا خود را در روحیه بد قرار دهند.

آنها نمی دانند چگونه از زندگی قدردانی کنند، و در عوض همیشه سعی می کنند راه هایی برای ترش کردن روحیه خود بیابند.

2) آنها همیشه با دیگران رقابت می کنند

آنها همیشه باید بزرگترین باشند. قربانی در اتاق.

داستان های مرتبط از Hackspirit:

زمانی که افراد دیگر شروع به جلب توجه برای شرایط سخت خود می کنند، افراد ناراضی باید نور کانون را به سمت خود برگردانند. ، ثابت می کند که آنها بزرگترین قربانی هستند (و هرگز مسئولیت مسائل خود را بر عهده نمی گیرند).

3) آنها نمی توانند به عقب برگردند

همه ماشکست ها را تجربه می کنیم و همه ما باید دوباره روی پای خود بایستیم و دوباره تلاش کنیم. اما افراد ناراضی شکست‌ها را بزرگ‌تر می‌کنند و سعی می‌کنند تمام زندگی‌شان را حول آن بسازند.

آن‌ها از شکست‌ها برای توجیه ذهنیت‌های وحشتناک خود استفاده می‌کنند و اسیر احساسات منفی خود می‌شوند. در بسیاری از موارد، اینها فقط بهانه هایی برای دست کشیدن از تلاش یا ترک منطقه آسایش خود هستند.

4) آنها دچار رفتارهای اجباری و اعتیاد آور می شوند

افراد ناراضی عموماً چنین نیستند. بسیار با اراده هستند، بنابراین مستعد ابتلا به رفتارهای اجباری و اعتیاد آور هستند.

آنها از یک حواس پرتی به دیگری به عنوان نوعی فرار از زندگی "سخت" خود می پرند و اغلب در کنترل مشکل دارند. روابط آنها با مواد مخدر، غذا، الکل و رابطه جنسی.

5) آنها به شدت تحت تأثیر احساسات فعلی هستند

مهم نیست هفته آنها چقدر خوب بوده است. ; اگر تنها یک اتفاق بد خلق و خوی آنها را به هم بزند، همه چیزهای مثبت زندگی خود را فراموش می کنند و انگار دنیا به پایان رسیده است.

این آنها را به سمت داشتن روابط ناکامل، دراماتیک و سمی سوق می دهد که در آن هستند. اغلب شریک زندگی خود را به صورت احساسی و کلامی مورد آزار و اذیت قرار می دهند زیرا به اندازه آنها ناراضی نیستند.

مرتبط: آنچه J.K. رولینگ می‌تواند به ما درباره سرسختی ذهنی بیاموزد

چگونه ناخودآگاه ناراحتی خود را ایجاد می‌کنید و چگونه شادتر باشیم: 5 الگوی ذهنی برای مقابله با آن

ممکن است ناراحتی احساس نشودمانند یک انتخاب، اما از بسیاری جهات این است: یک انتخاب طولانی مدت ناشی از یک سری انتخاب های کوچکتر ذهنی و رفتاری که ما هر روز انجام می دهیم.

این مهم است که درک کنیم که ذهن و بدن انسان یک ماشین - یک ماشین بیولوژیکی، با نیازها و الزامات خاص خود، و سالم نگه داشتن ذهن و بدن برای شاد نگه داشتن خود ضروری است.

ما ناراحتی خود را بدون اینکه متوجه باشیم از طریق بسیاری از کارهای کوچکی که انجام می دهیم، ایجاد می کنیم. .

در اینجا برخی از تصمیمات ذهنی و رفتاری که ما می گیریم و بر ناراحتی ما تأثیر می گذارد آورده شده است:

1. اولویت دادن به بیزاری از دست دادن

چرا این شما را ناراضی می کند:

شما اجتناب از منفی گرایی را بر مثبت اندیشی اولویت می دهید. شما بیشتر به ترس خود از مواجهه با درد و غم اهمیت می دهید تا اینکه به خودشکوفایی و موفقیت خود برسید.

بنابراین شما در درون زندگی می کنید، یعنی به پتانسیل خود عمل نکرده اید و با این کار خود را فلج می کنید. هرگز 100% را برای کاری که انجام می دهید قرار ندهید.

چگونه شادتر شوید:

ترس را رها کنید. بزرگترین ترس شما نباید احتمال شکست خوردن باشد، بلکه این احتمال است که در وهله اول هرگز تلاش نکرده باشید.

شما در پایان روز خوشحال تر خواهید بود که بدانید بیرون رفته اید و تمام تلاش خود را کرده اید، حتی اگر در نهایت با کبودی‌ها و تاول‌های ناشی از تلاش مواجه شوید.

چه موفق شوید یا نه، حداقل در تلاش‌هایتان احساس می‌کنید که بودن یعنی چهزنده است.

2. تمرکز بر چیزهای کوچک

چرا این شما را ناراضی می کند:

شما بیش از حد به چیزهایی اهمیت می دهید که واقعاً مهم نیستند. دعواها و دعواهای کوچک، کینه توزی های بی معنی، رقابت های بیهوده ای که هیچ کس به جز شما به آن اهمیت نمی دهد.

شما می توانید سال ها و دهه های زندگی خود را با تمرکز بر چیزهای کوچک، سمی و بیهوده تلف کنید، و کل طرز فکر شما می تواند باشد. در اصرار خود برای ناراضی بودن توسط منفی گرایی تولید می شود.

چگونه شادتر شویم:

چیزهای کوچک را کنار بگذارید و به یک و تنها تصویر بزرگ نگاه کنید مهم است: روزی می‌میری و همه این‌ها تمام می‌شود.

ناامنی‌هایت، زخم‌های کوچکت، صداهای سمی گزنده‌ت در پس ذهنت - همه‌ی این‌ها هیچ معنایی ندارند، و اگر خرج کنی زندگی شما با گوش دادن به آنها به جای زندگی کردن به زندگی مورد نظر شما، قبل از اینکه فرصتی برای زندگی کردن داشته باشید، تمام خواهد شد.

3. منفعل و بلاتکلیف بودن

چرا این شما را ناراضی می کند:

از ایده آزادی بیش از حد متنفر هستید زیرا همیشه نگران این هستید که آیا درست عمل می کنید یا خیر انتخاب کنید یا نه.

شما نمی دانید که آیا باید این کار را انجام دهید یا آن، بنابراین در نهایت فقط به صورت منفعلانه زندگی می کنید. رفتن به جایی که باد شما را می برد، اما در بسیاری از موارد باد شما را به هیچ جا نمی برد، بنابراین زندگی بدون حادثه ای دارید.

شما هرگز یاد نمی گیرید که چگونه با اضطراب کنار بیایید.و نگران تصمیم گیری های مهم باشید، بنابراین از آنها اجتناب می کنید، که منجر به یک زندگی کسل کننده، بی انگیزه و بی انگیزه می شود.

چگونه شادتر شویم:

زندگی را به دست بگیرید از هر تصمیمی که باید بگیری استقبال کن برای زندگی خود مثبت باشید.

به دنیای اطراف خود بی تفاوت نباشید. نظرات داشته باشید، انتخاب کنید و به چیزها اهمیت دهید.

ممکن است منجر به درد و کشمکش شود، اما همه اینها با احساس هدف و معنا همراه خواهد بود که در نهایت برای شما خوشبختی خواهد داشت.

4. داشتن عزت نفس پایین

چرا این شما را ناراضی می کند:

عزت نفس پایین می تواند مشکلی برای مقابله با آن باشد، و هیچ راه حل یا درمان یک شبه وجود ندارد به آن.

اما اگر هرگز نپذیرفتید که عزت نفس و عزت نفس پایینی دارید، هرگز برای رفع آن قدم نخواهید گذاشت.

زندگی شما بی معنی خواهد بود، زیرا شما هیچ احساسی نسبت به کمک به جهان یا جامعه اطراف خود ندارید و هرگز احساس نمی کنید که جایگاه خود را در جهان پیدا کرده اید.

چگونه شادتر شوید:

برای افزایش عزت نفس خود تلاش کنید و بهترین راه برای انجام این کار این است که روی چیزهایی تمرکز کنید که باعث افتخار شما می شود. سالن ورزشو نسبت به بدن خود احساس بهتری داشته باشید، یا به سرگرمی یا سازمانی بروید که واقعاً به آن اهمیت می دهید.

کسی شوید که می توانید دوستش داشته باشید، و شادی شما به طور طبیعی بعد از آن از شما بیرون می زند.

5 . نگرانی در مورد کنترل

چرا این موضوع شما را ناراضی می کند:

شما وسواس زیادی در مورد کنترل دارید، و در حالی که این ممکن است شما را مدیر یا رهبر تیم خوبی کند، اما همچنین اگر هرگز یاد نگیرید چگونه راحت شوید، پذیرش بیشتر چیزهایی که زندگی برای شما ارائه می دهد دشوار می شود.

کنترل یک توهم است – مطمئناً، در حالی که ممکن است بتوانید آنچه را که برای صبحانه می خورید یا اینکه چگونه می خورید را کنترل کنید. شما کارهای روزانه خود را انجام می دهید، هرگز نمی توانید چیزهای غیرمنتظره را کنترل کنید.

یک جدایی غیرمنتظره، بازگشت یک دوست قدیمی از گذشته یا مرگ در خانواده: همه اینها و موارد دیگر خارج از کنترل خود را کنترل کنید.

چگونه شادتر شوید:

هر چه مدت بیشتری نگران کنترل باشید، مدت بیشتری از زندگی خود ناراضی خواهید بود. بیاموزید که با ضربه ها حرکت کنید و با ضربه ها و شگفتی های غیرمنتظره زندگی کنید.

شانس ها و احتمالات تصادفی بخشی از زندگی هستند و آنها بخشی از چیزی هستند که زندگی را بسیار شگفت انگیز می کند.

آیا این اتفاق می افتد واقعاً می خواهید بدانید که تا آخر عمر دقیقاً چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد؟

البته که نه، و این شگفتی و هیجان - حتی زمانی که همه چیز همیشه مطابق با شما پیش نمی رود - زندگی را همان چیزی می کند که هست .

مرتبط: چگونه خود را دوست داشته باشیم: 15 قدم برای باور به خوددوباره

5 الگوی رفتاری برای آدرس

6. ماندن در خانه

طبیعت و فضای باز برای سلامت روان ما مهم هستند. افرادی که زمان بیشتری را در طبیعت می گذرانند استرس کاهش یافته، سیستم ایمنی قوی تر و عملکرد شناختی بهتری دارند.

7. گرفتار شدن به اعتیاد

اجازه دادن به ذهن و بدن شما برای قربانی شدن به مواد مخدر و الکل منجر به پیامدهای منفی مختلفی از جمله تحریک پذیری، بی خوابی، درد فیزیکی، کاهش انرژی، خستگی و موارد دیگر می شود.

2> 8. از کار افتادن بدن

بدن به فعالیت نیاز دارد، اما این روزها می توان به راحتی بدون انجام هیچ کاری فیزیکی زندگی روزمره را پشت سر گذاشت.

مطالعات نشان داده است که افراد غیرفعال دو برابر بیشتر احتمال دارد نسبت به افراد فعال علائم ناراحتی را نشان می دهد.

9. نخوابیدن به اندازه کافی

مثل ورزش بدنی، خواب نیز برای تنظیم خلق و خوی شما بسیار مهم است.

احساسات شما بدون خواب منظم و مناسب می توانند وحشی شوند، زیرا این ساعات ضروری هستند. مغز نیاز به تنظیم مجدد و شارژ کامل دارد.

10. خود را منزوی کنید

هرچقدر هم که ممکن است خود را درونگرا بدانید، انسان ها به طور طبیعی موجوداتی اجتماعی هستند.

منزوی شدن خود از سایر نقاط جهان می تواند به شدت بر روحیه و سلامت روان شما تأثیر بگذارد. به همین دلیل است که ارتباط حضوری با افراد دیگر بسیار مهم است، حتی اگر اینطور باشداز طریق تعاملات ساده و سریع.

ناراحتی نامطلوب: یادگیری شاد زیستن

خوشبختی یک انتخاب است و همینطور ناراحتی. زندگی می تواند طاقت فرسا و دردناک باشد، و در تاریک ترین روزهای ما غم و اندوه و ناراحتی حالت هایی هستند که هرگز نمی توانیم از آنها فرار کنیم.

اما اجازه دادن به آن روزهای تاریک برای تبدیل شدن به کل زندگی ما، انتخابی است که می کنیم، چه تشخیص دهیم یا نه آن را بپذیرید.

بپذیرید که ناراحتی چیزی است که ممکن است در نقطه‌ای از خط شروع به تشویق کرده باشید و یاد بگیرید که با هدف شادی دوباره زندگی کنید.

و بخشی از این به معنای ارزیابی مجدد آن چیزی است که خوشبختی برای شما به این معناست: آیا شادی هیجان و شگفتی است یا آرامش و ثبات؟

ببینید شادی شما چیست و هر روز به قصد حرکت به سمت آن بیدار شوید.

5 کاری که می توانید هر روز انجام دهید تا در زندگی شادتر شوید

در اینجا چند عادت وجود دارد که به من کمک کرد تا در زندگی شادتر باشم. نکته کلیدی این است که شما نیازی به ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی ندارید.

همانطور که به نظر می رسد، شاد بودن چیزی است که می توان به درستی در خانه انجام داد. این پنج چیز را برای شادتر شدن امتحان کنید:

1. مدیتیشن

مدیتیشن بخش بزرگی از شادی است. هوشیار بودن و زندگی در لحظه شما را به فردی شادتر و سالم تر تبدیل می کند. اما، مدیتیشن بسیاری از مردم را می ترساند.

نشستن و پاک کردن ذهن خود غیرممکن به نظر می رسد - به خصوص وقتی که شما غرق درزندگی

مدیتیشن را می توان تنها در چند دقیقه هر روز انجام داد. و به لطف برنامه‌های مختلف، مانند Calm و Headspace، و سایت‌های آنلاین مانند YouTube، می‌توانید مدیتیشن‌های هدایت‌شده را در کمتر از پنج دقیقه انجام دهید.

می تواند به شما کمک کند در لحظه زندگی کنید، قدر آنچه دارید را بدانید و مهارت هایی را به شما بیاموزد تا وقایع زندگی خود را بهتر پردازش کنید.

(برای یادگیری بیشتر تکنیک‌های مدیتیشن که به شما کمک می‌کند در لحظه حال زندگی کنید، کتاب الکترونیکی Life Change: The Art of Mindfulness: A Practical Living in the Moment را ببینید)

2. بیرون بروید

می دانید چه زمانی هوای تازه نفس عمیق می کشید؟ بیرون رفتن برای شما خوب است. نه تنها سطح ویتامین D شما را افزایش می دهد (که برای شاد بودن مهم است)، بلکه استرس را نیز کاهش می دهد.

بیرون رفتن فقط برای 20 دقیقه در روز می تواند تغییر بزرگی ایجاد کند. و مطالعات نشان می‌دهند که شادی شما به 57 درجه فارنهایت می‌رسد، بنابراین حتی نباید تابستان باشد!

سعی کنید قبل از کار یا در تعطیلات ناهار پیاده روی کنید. اگر نمی خواهید پیاده روی کنید، فقط روی نیمکت پارک یا روی چمن استراحت کنید. این کار زیاد طول نمی کشد، و لازم نیست طولانی باشد.

3. ورزش

آه، ورزش مخوف. شما در حال حاضر مشغول هستید، و نمی توانید تصور کنید که کار دیگری را انجام دهید. اما نکته مهم این است که ممکن است اصلاً طول بکشد.

در واقع، تحقیقات نشان می دهد که یک تمرین هفت دقیقه ای ممکن است تمام شما باشدبرای شادتر کردن شما باید از مزایای سلامت روان بهره مند شوید.

همه می توانند در هفت دقیقه به تناسب اندام برسند، و حتی هفت دقیقه تمرین برای این کار طراحی شده است.

4. بخوابید

آیا می دانستید که حتی یک ساعت خواب کمتر می تواند بر سلامتی شما تأثیر بگذارد؟ وقت آن است که خواب خود را دوباره طراحی کنید.

چرت بزنید، هفت تا هشت ساعت بخوابید و زمان خود را بهتر مدیریت کنید تا خواب را در اولویت قرار دهید. اگر مشکل خواب دارید، سعی کنید اتاق خود را برای خواب بهتر کنید.

از پرده های خاموشی استفاده کنید، قبل از خواب از تلفن خود استفاده نکنید و اتاق خود را خنک و راحت نگه دارید تا به خواب بهتر کمک کنید.

5. سپاسگزار باشید

همانطور که معلوم است، دیدگاه شما همه چیز است. شما باید برای چیزهایی که دارید سپاسگزار باشید و این می تواند یک عادت سخت برای یادگیری باشد.

از آنجایی که ما به لذت فوری عادت کرده‌ایم، شکرگزاری برای همه چیز سخت است. اگر کاری می توانید انجام دهید، یاد بگیرید که سپاسگزار باشید.

مجلات سپاسگزاری می‌توانند کمک کنند، اما تمرکز حواس مهم‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید. متوجه خواهید شد که هر چه بیشتر به دنبال چیزهایی باشید که باید سپاسگزار باشید، چیزهای بیشتری خواهید یافت.

کوچک شروع کنید. وقتی کسی کاری برای شما انجام می دهد، همیشه از شما تشکر کنید. سپس، به دنبال چیزهای عادی باشید که سپاسگزار هستید و ممکن است اغلب به آنها فکر نکنید - خانه، تخت، تلفن، رایانه، غذا و غیره.

شکرگزاری باعث قدردانی می شود.

کویز: اپیدمی مدرن ناراحتی

شاید همیشه اینطور به نظر نرسد، اما ما در بهترین عصر تاریخ بشر زندگی می کنیم.

قرن بیست و یکم صلح آمیزترین دوره در سرتاسر جهان در تاریخ مکتوب بشر است. با جنگ و خشونت کمتر از هر زمان دیگری.

در حالی که برای پایان دادن به فقر، گرسنگی، بیماری و سایر مسائل مزمن بشری راه درازی در پیش داریم، بیشتر از هر زمان دیگری از حقوق و ابزارهای لازم برخورداریم. یک زندگی عادی و پر ارزش داشته باشید و با گذشت زمان به روند مثبت خود ادامه می دهیم.

اما به نظر می رسد ناراحتی نیز روند صعودی داشته باشد.

گزارش جهانی شادی 2019 یکی از جدیدترین گزارش های مربوط به سال 2019 است. یک رشته طولانی از مطالعات نشان دهنده افزایش مداوم احساسات منفی در سراسر جهان است.

از سال 2007، شادی در سراسر جهان سال به سال به طور قابل توجهی کاهش یافته است و در نتیجه مسائل مربوط به سلامت روان هر سال افزایش می یابد.

مشکل این است که هیچ توضیحی وجود ندارد، هیچ عامل واحدی وجود ندارد که بتوانیم آن را معکوس کنیم تا رشد جهانی ناشادی را به عقب برگردانیم.

محتمل ترین توضیح برای تغییر کلی از شادی به ناراحتی این است که ما داریم ناخودآگاه مجموعه‌ای از روندها و تغییرات را در شیوه زندگی و آنچه از زندگی‌مان انتظار داریم اتخاذ کرده‌ایم که باعث می‌شود خودمان را شاد بدانیم.

برخی از این عوامل عبارتند از:

  • استفاده روزافزون از فناوری
  • رسانه های اجتماعی و زندگی دوم "دیجیتال"
  • به طور کلی کمترابر قدرت پنهان شما چیست؟ همه ما یک ویژگی شخصیتی داریم که ما را برای جهان خاص و مهم می کند. با مسابقه جدید من، ابرقدرت مخفی خود را کشف کنید. مسابقه را در اینجا بررسی کنید.

    در نتیجه

    شادی چیزی نیست که برای شما اتفاق بیفتد، بلکه یک حالت ذهنی است. شما بدون توجه به شرایطتان شاد بودن را انتخاب می کنید.

    اگرچه ممکن است گاهی اوقات فوق العاده سخت باشد، انجام این پنج جمله ساده به شما کمک می کند تا فردی شادتر و سالم تر شوید.

    شما ممکن است از خواندن این مقالات نیز لذت ببرید:

    با اطرافیانمان و تضعیف مهارت های اجتماعی و بین فردی
  • اعتیاد فزاینده به اعتیادها، از جمله اعتیاد به الکل، غذا، کار، قمار، مواد مخدر، رابطه جنسی و موارد دیگر
  • استرس رقابتی
  • استرس تغییرات آب و هوا

ناراحتی اجتماعی چیزی نیست که بتوانیم آن را حداقل یک شبه یا حتی در چند سال حل کنیم.

بدون اینکه بدانیم یا قصد آن را داشته باشیم. ، ما دنیایی را ایجاد کردیم که به نظر می رسد ناراحتی به تنظیمات پیش فرض ما تبدیل شده است و هر روز را سنگین تر و سخت تر می کند.

اما تغییر دوباره جهان راه حل نیست، به خصوص زمانی که نمی توانیم آن را پین کنیم. به یک موضوع می پردازیم.

بهترین راه برای دور شدن از ناراحتی این است که بپذیریم دنیا ممکن است به طور طبیعی ما را ناراضی کند، و اکنون - به عنوان مردم - این وظیفه ماست که فعالانه برای زندگی شاد تلاش کنیم. .

تغییرات در طرز فکر، عادات و دیدگاه ما تغییراتی هستند که می توانیم کنترل کنیم، بنابراین وقتی نوبت به درک ناراحتی و در نهایت درمان آن می رسد، باید از اینجا شروع کنیم.

کوئیز: ابرقدرت پنهان شما چیست؟ همه ما یک ویژگی شخصیتی داریم که ما را برای جهان خاص و مهم می کند. با مسابقه جدید من، ابرقدرت مخفی خود را کشف کنید. آزمون را در اینجا بررسی کنید.

چرا ناراحتی بیشتر از همیشه رایج است

هنگام مطالعه بحران مدرن ناراحتی، چه در سطح اجتماعی و چه در سطح فردی،مهم است که این سؤال را بپرسیم - آیا ما واقعاً از همیشه ناراضی‌تر هستیم، یا صرفاً منابعی برای مطالعه و ارزیابی ناراحتی خود به روشی داریم که نسل‌های قبلی نداشتند؟

برای مثال، آیا مردم در قرون وسطی همان زمانی را دارد که در مورد شادی یا ناراحتی خود نگران باشیم و بیش از حد فکر کنیم که ما امروز انجام می دهیم؟

و با دانستن این موضوع، آیا این موضوع ناراحتی ما را کمتر مشکل می کند؟

آیا ناراحتی ما صرفاً یک مشکل است. نتیجه شرایطی است که ما در دنیای مدرن ایجاد کرده‌ایم؟

همچنین ببینید: "شوهرم مرا به خاطر یک زن دیگر ترک کرد" - 16 نکته اگر این شما هستید

و حتی اگر چنین است، آیا این وجود آن را بی‌اهمیت می‌کند؟

در اوایل قرن بیستم، فیلسوف برتراند راسل این پرسش‌ها را مطرح کرد و به دنبال آن بود. برای درک اینکه چرا مردم ظاهراً نسبت به نسل‌های قبلی ناراضی‌تر بودند.

او معتقد بود که فیلسوفان هم‌کارش ناراحتی را در یک عمل «اسنوبگری فکری» پذیرفته‌اند، که در آن نویسندگان، فیلسوفان و سایر افراد تحصیل‌کرده اطراف او آموخته‌اند که "به ناراحتی خود افتخار کنند".

چگونه؟

چون آنها معتقدند که ناراحتی آنها ثابت کرده است که بخشی از نخبگان تحصیل کرده بودند که به اندازه کافی باهوش بودند که بی معنی بودن و تنهایی شرایط انسانی را کشف کنند. .

اما راسل معتقد بود که این طرز فکر رقت انگیز است، و استدلال می کرد که در مواجهه با جهانی که مردم را به سمت ناراحتی سوق می دهد، عمل واقعی که باید به آن افتخار کنید این است که در مقابل همه شانس ها به یک حالت شادی برسید. 1>

بنابراینراسل به دنبال درک جنبه‌هایی از دنیای مدرن بود که مردم را به سمت ناخوشی سوق می‌داد و در سال 1930 خود به نام تسخیر خوشبختی دقیقاً همین کار را انجام داد: تفاوت‌های موجود در جامعه مدرن و ماقبل مدرن را ارزیابی کرد و اینکه چگونه اینها منجر به ناراحتی جامعه شد.

در اینجا دلایل مدرن ناراحتی که راسل برجسته کرده است آمده است:

1. بی معنی بودن

بی معنا بودن واقعاً یک معضل مدرن است. همانطور که ما یاد گرفتیم که چگونه جهان و کیهان اطراف خود را مطالعه و درک کنیم، همچنین یاد گرفتیم که زندگی ما در طرح بزرگ چیزها چقدر کوچک و بی معنی است. و این بی معنی بودن را می توان به این حس نسبت داد که «چرا باید تلاش کنم؟»

این اضطراب وجودی اولین چیزی است که باید بر آن غلبه کنیم، و دانستن اینکه چگونه در جهانی معنا پیدا کنیم که در نهایت این کار را انجام می دهد. مهم نیست که ما وجود داریم.

2. رقابت

رفتن به جوامع سرمایه داری در سرتاسر جهان به این معنی بود که رقابت به یکی از مهمترین جنبه های زندگی ما تبدیل شد. ما از نظر دستاوردها، حقوق و چیزهایی که داریم با هم رقابت می کنیم.

این منجر به فردگرایی و تمرکز بر رشد خود و خودشکوفایی شد و در حالی که اینها گام های مثبتی در خودسازی ما هستند، آنها همچنین در نتیجه منجر به قطع ارتباط طبیعی با اطرافیان ما شدند.

3. بی حوصلگی

انقلاب صنعتی ما را از زحمت کشیدن در مزارع و کارخانه ها که کارهای بی پایانی برای زنده ماندن انجام می دادند، نجات داد، اما به ما هم داد.چیزی که نسل های قبلی هرگز نداشتند: زمان کافی برای فکر کردن و بی حوصلگی.

همچنین ببینید: 14 نشانه هشدار دهنده که یک مرد فقط شما را به دنبال خود می کشد (و چه کاری باید در مورد آن انجام دهید)

این کسالت با از دست دادن هدف همراه می شود که به از دست دادن معنا می افزاید.

4. خستگی

خستگی یک مسئله کاملاً مدرن است زیرا نوعی خستگی است که نیاکان ما هرگز با آن دست و پنجه نرم نکرده اند.

کار سخت و کمرشکن می تواند باعث شود که در پایان احساس انجام شده و خسته شوید. یک روز طولانی است، اما بسیاری از ما دیگر در این نوع کارها شرکت نمی کنیم.

در عوض، ما روزهای طاقت فرسایی را 8 تا 12 ساعت در یک دفتر یا پشت میز انجام می دهیم و در حالی که بدنمان تلاش ذهنی مداومی را انجام می دهیم. راکد بمانید.

این منجر به قطع ارتباط بین ذهن و بدن ما می شود - ما از خستگی ذهنی خسته شده ایم در حالی که بدنمان احساس می کند یک دقیقه کار نکرده است.

این در نهایت باعث می شود مغز احساس گیج می کند که آیا باید احساس خستگی کند یا نه، و در عین حال شما را بی قرار و خسته می کند.

5. حسادت

اگرچه راسل در آن زمان آن را نمی دانست، اما توصیف او از حسادت به عنوان یک موضوع مدرن که منجر به ناراحتی می شود، منعکس کننده بحث های معاصر پیرامون FOMO (ترس از دست دادن) و حسادت در رسانه های اجتماعی است.

<. 0>در حالی که می‌توانیم به روش‌های بیشتری نسبت به قبل با هم ارتباط برقرار کنیم، اما در نهایت احساس می‌کنیم که از اطرافیانمان جدا شده‌ایم، زیرا آنچه را که دارند می‌خواهیم اما خودمان نمی‌توانیم آن را داشته باشیم.

ما در نهایت زندگی خود را با آنها مقایسه می‌کنیم. زندگی می کند و احساس ناکامل می کند زیراما به اوج آنها نرسیده ایم.

6. گناه و شرم، شیدایی آزار و شکنجه و افکار عمومی

سه نکته آخر راسل همگی به احساس دیگران نسبت به ما مربوط می شود - احساس گناه و شرم، شیدایی آزار و اذیت (یا خود شیفتگی، و این ایده که مردم در حال فکر کردن هستند). در مورد ما به صورت منفی یا مثبت)، و افکار عمومی.

اینها مسائل مدرنی هستند زیرا ما اکنون در جوامعی زندگی می کنیم که بزرگتر و مرتبط تر از همیشه هستند.

دیگر لازم نیست نگران باشیم. فقط افکار و قضاوت های خانواده، محله و روستای ما. ما اکنون باید در مورد امکان قضاوت منفی همه در رسانه های اجتماعی در مورد ما فکر کنیم.

موارد مرتبط: من عمیقاً ناراضی بودم… سپس این یکی از آموزه های بودایی را کشف کردم

ناشادی در مقابل افسردگی: دانستن تفاوت

با ناشادی و افسردگی که گزارش شده است، چگونه می‌دانید که ناراضی هستید یا افسرده؟ کلمه ای که ترجیح می دهید استفاده کنید، یا تفاوت های واقعی پشت ناراحتی و افسردگی وجود دارد؟

طبق نظر روانپزشکان بالینی، تفاوت های مهمی بین آنچه به عنوان ناراحتی به حساب می آید و آنچه به عنوان افسردگی محسوب می شود وجود دارد.

در حالی که همپوشانی هایی وجود دارد، خطوط کلیدی بین این دو وجود دارد.

ناراحتی

ناراحتی معمولاً با احساس بی حسی، پوچی و صافی همراه است.

کلماتی مانندافسرده، غمگین، بدبخت، بی شادی، افسرده، و گاهی افسرده همگی حالت هایی دارند که می توانید با آنها ارتباط برقرار کنید. یا از دست دادن شغل - و همچنین ناراحتی مزمن در اطراف این احساس که زندگی دشوار است و کنترل کمی بر چیزهایی که برای شما اتفاق می افتد ندارید.

افسردگی

در حالی که افسردگی همچنین با پوچی و بی حسی همراه است، افسردگی قابل تشخیص همچنین شامل علائم فیزیولوژیکی، از جمله افزایش خستگی، تغییرات اشتها، و اختلالات خواب است.

شما همچنین ممکن است مشکلات حافظه و کاهش تمرکز را تجربه کنید.

در نهایت، پیدا کردن انگیزه برای انجام کارهایی که دوست دارید برایتان دشوار خواهد بود و ممکن است تا زمانی که کمک لازم را دریافت نکنید، افکار خودکشی را تجربه کنید.

به بیان ساده، افسردگی نوعی ناراحتی شدید است، که ممکن است عوامل ژنتیکی زمینه ای دخیل هستند.

داروهای ضد افسردگی تقریباً همیشه برای کمک به درمان بالینی یا کاهش افسردگی مورد نیاز است، زیرا افسردگی به شدت تحت تأثیر عدم تعادل مواد شیمیایی در مغز است، در حالی که ناراحتی را می توان بیشتر به یک ذهنیت روانی نسبت داد. بیش از هر چیز دیگری.

آیا شما به ناراحتی معتاد هستید؟

ما به طور طبیعی فرض می کنیم که همه ما طوری پیکربندی شده ایم که به دنبال لذت و اجتناب از درد باشیم. که خوشبختی هدف ما به طور طبیعی استبه دنبال دستیابی به آن هستیم و ناراحتی چیزی است که ما تلاش می کنیم آن را پشت سر بگذاریم.

اما این در واقع درست نیست، زیرا برخی از ما هستند که از حالت ناراحتی لذت می بریم، آن را تعقیب می کنیم و به وضعیت داشتن خود می بالیم. آن را.

روانپزشکان مطمئن نیستند که چه چیزی افراد را به ناراحتی معتاد می کند.

برخی معتقدند که این در واقع اعتیاد به ناراحتی نیست، بلکه اعتیاد به آشنایی با احساس نارضایتی است. .

توضیحات دیگر برای اعتیاد به ناراحتی عبارتند از:

1. مبارزه مادام العمر با تجربیات منفی و آسیب زا نیاز ناخودآگاه به بازگشت به منفی گرایی آشنا را ایجاد می کند

2. برخی از ما بر این باوریم که احساس خوشبختی به دلیل مسائل و مشکلات فراوانی که در جهان وجود دارد، نادانی است، بنابراین ناراحتی باید یک هنجار باشد

3. برخی از نارضایتی و ناراحتی استفاده می کنند تا افراد بهتری باشند، زندگی سالم تری داشته باشند و برای رسیدن به اهدافشان سخت تر تلاش کنند

4. آنها از خوشبختی می ترسند زیرا معتقدند همه چیز در نهایت آنها را ناامید می کند، بنابراین با هرگز خوشحال نبودن از ابتدا ناامید نخواهند شد

5. آنها معتقدند که ناراحتی واقعی تر و عملی تر است و به احساسات معقول تر خود افتخار می کنند

6. سبک های فرزندپروری منفی به افراد انتظارات غیر واقعی از خود را آموزش می دهد، به این معنی که آنها هرگز نمی توانند به اهداف خود برسند

7. مسائل مربوط به عزت نفس و ایجاد ناامنی

Irene Robinson

ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.