چرا مردم چیزی را می خواهند که نمی توانند داشته باشند؟ 10 دلیل

Irene Robinson 18-10-2023
Irene Robinson

مردم همیشه چیزهایی می خواهند که نمی توانند داشته باشند. خواه جدیدترین آیفون، جدیدترین خودرو یا حتی یک شخص باشد.

تمایل به داشتن چیزهایی که احساس می کنیم دور از دسترس ما هستند، جهانی است. مردم از همه طبقات زندگی چیزی را می خواهند که نمی توانند داشته باشند.

دلایل ممکن است متفاوت باشد، اما شاید در نهایت آنها بر این باورند که هدف مورد نظرشان به آنها احساس تعلق، شادی و رضایت می دهد.

همچنین ببینید: 18 نشانه ناخودآگاه که یک مرد شما را دوست دارد (لیست کامل)

اما در واقعیت، معمولاً اینطور نیست.

در اینجا 10 دلیل متداول که مردم می خواهند آنچه را که نمی توانند داشته باشند، و چگونه بر آن غلبه کنند، آورده شده است.

1) اثر کمبود

اجازه دهید با کمی "آنچه را که نمی توانید روانشناسی داشته باشید بخواهید" شروع کنیم.

اثر کمبود یک پدیده روانشناختی است که می گوید وقتی چیزی را می بینید که نادر است. ، مطلوب یا گران است، ضمیر ناخودآگاه شما باعث می شود بیشتر به فکر داشتن آن باشید تا اینکه چیزی را ببینید که فراوان است.

این اتفاق می افتد زیرا ما تمایل داریم ارزش را با کمیاب مرتبط کنیم. بنابراین وقتی چیزی را می بینیم که کمیاب است، ناخودآگاه باعث می شود که بیشتر به آن فکر کنیم.

به این فکر کنید: اگر به شما بگویم که الان 100 سیب در یخچال من وجود دارد، آیا یکی را می خورید؟ احتمالا نه. اما اگر به شما بگویم فقط 1 سیب باقی مانده است... خب، شاید وسوسه شوید.

پس چرا این اتفاق می افتد؟ خوب، این به این واقعیت مربوط می شود که ما برای زنده ماندن سخت کوشیم. یعنی به محض اینکه متوجه کمبود شدیمبه اندازه کافی خوب نیستند.

شبکه های اجتماعی براق و حسادت برانگیز، یا کمپین های تبلیغاتی با مدل های زیبا که جدیدترین مدها را می پسندند.

از سنین پایین به ما آموزش داده شده است که برای بیشتر تلاش کنیم، به دست آوریم نمرات بهتر، و کسب مشاغل بهتر.

در حالی که داشتن اهداف و جاه طلبی ها اشکالی ندارد، این شرطی شدن اجتماعی می تواند ما را وادار کند که به جای خودمان، به دنبال نسخه دیگران از شادی باشیم.

اما اگر بتوانید این را تغییر دهید و در نتیجه زندگی خود را تغییر دهید چه؟ اگر دیگر نیازی به رفتن به دنبال چیزهایی که به محض بدست آوردن، دیگر حتی نمی خواهید، احساس نمی کنید چه می شود.

می بینید، بسیاری از آنچه ما معتقدیم واقعیت است، فقط یک ساخت و ساز است. . ما واقعاً می‌توانیم آن را تغییر شکل دهیم تا زندگی‌های رضایت‌بخشی را ایجاد کنیم که مطابق با آنچه برای ما مهم است.

حقیقت این است:

هنگامی که شرایط اجتماعی و انتظارات غیرواقع‌بینانه را از خانواده‌مان، سیستم آموزشی حذف کنیم. حتی مذهب نیز برای ما تعیین کرده است، محدودیت‌هایی که می‌توانیم به آن برسیم بی‌پایان است.

من این (و خیلی بیشتر) را از شمن مشهور جهان، رودا اینده آموختم. در این ویدیوی رایگان عالی، رودا توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانید زنجیرهای ذهنی را بلند کنید و به هسته‌ی وجودتان بازگردید.

یک هشدار، رودا شمن معمولی شما نیست.

او قرار نیست کلمات عاقلانه زیبایی را که باعث آرامش کاذب می شود، فاش کند.

در عوض، او شما را مجبور می کند به گونه ای به خود نگاه کنید که قبلاً هرگز ندیده اید. این یکرویکردی قدرتمند، اما مؤثر است.

بنابراین اگر آماده‌اید اولین قدم را بردارید و رویاهای خود را با واقعیت خود هماهنگ کنید، هیچ جایی بهتر از روش منحصر به فرد رودا برای شروع وجود ندارد.

اینجا پیوندی به ویدیوی رایگان دوباره وجود دارد.

3 ابزار عملی برای یافتن رضایت روزانه از آنچه در حال حاضر دارید (به جای تعقیب چیزهایی که نمی توانید داشته باشید)

1) تمرین سپاسگزاری

علم مزایای عظیم سپاسگزاری را ثابت کرده است. نگاه کردن فعال به آنچه در زندگی از قبل داریم به ما کمک می کند احساس رضایت بیشتری داشته باشیم و کمتر مجبور به تعقیب طلاهای احمقانه باشیم.

این تمرین ساده به شما کمک می کند تا در حال حاضر بر روی تمام جنبه های مثبت زندگی خود تمرکز کنید. هر روز صبح، فهرستی از چیزهایی (چه بزرگ و چه کوچک) که بابت آنها سپاسگزار هستید تهیه کنید.

2) زمان رسانه های اجتماعی را محدود کنید

رسانه های اجتماعی ابزار شگفت انگیزی هستند، اما به راحتی می توانند به اعتیاد خودش تبدیل شود.

اگر زمان زیادی را صرف پیمایش در اینستاگرام، فیس بوک، توییتر و غیره کنید، به راحتی می تواند باعث مقایسه شود. بنابراین زمان نمایش روزانه خود را محدود کنید.

3) ژورنال نویسی

ژورنال نویسی برای بازتاب خود فوق العاده است. می‌تواند به شما کمک کند تا علت اصلی خواسته‌هایتان را پیدا کنید و در پشت خود چیزی پنهان شده‌اید.

همچنین می‌توانید از آن استفاده کنید تا زمانی که متوجه می‌شوید در حال تعقیب چیزی هستید که نمی‌توانید داشته باشید، کمی با خودتان صحبت کنید. این بهترین راه برای ذهن و قلب شما است تا آن را به زبان بیاورید.

از هر چیزی، ما برنامه ریزی شده ایم تا بیشتر در مورد آن فکر کنیم.

این غریزه می تواند تصمیم گیری و کنترل ما را کاهش دهد و ما را به سمت چیزی (یا کسی) سوق دهد که نمی توانیم داشته باشیم.

2) این به شما یک ضربه دوپامین می دهد

این داستانی به قدمت زمان است.

عشق نافرجام، تعقیب دختری که نمی توانید داشته باشید، خواستن بازیکنی که توجه کمی به شما می کند - این دلیل بسیاری از دردسرهای عاشقانه ما.

اما با این وجود، ما همچنان به این عادت عادت کرده ایم.

آنچه در پشت صحنه مغز شما به صورت شیمیایی در حال رخ دادن است ممکن است مقصر باشد.

0>وقتی از کسی خوشمان می‌آید، مغزمان هورمون دوپامین (معروف به "هورمون شادی") را ترشح می‌کند، اگر توجهی از سوی هدف مورد نظرمان جلب شود - یعنی وقتی پیامی دریافت می‌کنیم یا از او می‌خواهند ما را ببینند.

ما می‌توانیم به این پاداش شیمیایی که به ما احساس خوشبختی می‌دهد وابسته شویم. و بنابراین ما شروع به تعقیب چیزهای بالا می کنیم، تقریباً مانند اعتیاد به مواد.

نکته این است که اگر ما به طور متناوب توجه کسی را جلب کنیم، بسیار اعتیادآورتر از زمانی است که همیشه آن را دریافت کنیم.

0> اینگونه به آن فکر کنید. وقتی همیشه شکلات می‌خورید، ممکن است هنوز طعم خوبی داشته باشد، اما بعد از مدتی، شروع به از دست دادن اولین ضربه‌ای که از آن می‌گیرید، می‌کند.

اما تا 6 ماه شکلات نخورید، و آن اول. گاز گرفتن در سطح بعدی خوب است.

به روشی مشابه، محرومیت از توجهی که می‌خواهید از کسی، فقط برای به دست آوردن مقداریاعتبار سنجی، به طرز عجیبی برای مغز بسیار خوب است - زیرا نادرتر است.

ما به شدت می خواهیم دوپامین دیگر را دریافت کنیم، زیرا همیشه در دسترس نیست. و بنابراین، ما با بن بست های دوستیابی مانند خرده نان کنار می آییم.

3) نفس شما می تواند تا حدودی یک آدم بدجنس باشد

هیچ یک از ما یک نفس کبود شده را دوست نداریم.

احساس طرد شدن، انکار شدن، یا این که آیا "به اندازه کافی خوب" هستیم که چیزی در زندگی به دست آوریم یا داشته باشیم، باعث می شود احساس شکننده کنیم.

این می تواند با عزت نفس ما بازی کند و منیت شکننده ما را جریحه دار کند.

ما آن را می خواهیم. و نگرفتن آن فقط نفس ما را بیشتر تحریک می کند. گاهی اوقات نفس ممکن است کمی شبیه یک کودک نوپا باشد که احساس می کند خواسته هایش برآورده نمی شود.

من یک میم خنده دار دیدم که این را برجسته کرد:

نوزادی که می‌دانست پسری که دوستش دارم از من خوشش نمی‌آید، اما او همچنان به من توجه کرد، بنابراین من برنده شدم." .

ذهن ما فکر می کند که به دست آوردن هدف مورد نظر ما را برنده می کند. ما «جایزه» را می‌خواهیم فقط برای اینکه احساس کنیم موفق شده‌ایم.

اگر تا به حال از خود پرسیده‌اید که «چرا چیزی را می‌خواهم تا زمانی که آن را نداشته باشم؟»، این مثال عالی برای این است که چرا. همه چیز در مورد برنده شدن است. وقتی "برنده شدید"، جایزه دیگر جذاب نیست.

4) توجه بیشتر

به روشی بسیار ساده، ما اغلب چیزی را می خواهیم که نمی توانیم داشته باشیم، زیرا مامایلیم تمرکز خود را بیشتر روی آن بگذاریم.

هرکسی که تا به حال رژیم گرفته است فوراً متوجه می شود.

به خود بگویید که نمی توانید آن آب نبات را داشته باشید و این تمام چیزی است که به آن فکر می کنید. وقتی به نوعی احساس محدودیت می کنیم، بیشتر و بیشتر توجه خود را به نبود چیزی معطوف می کنیم.

در مورد عاشقانه هم همینطور است. وقتی در یک وابستگی عاشقانه احساس امنیت می کنید، احتمالا کمتر به آن فکر می کنید. شما فقط از آن لذت می برید.

اما زمانی که به نظر می رسد خوب پیش نمی رود، افکار شما درگیر توجه شدید می شوند.

اگر مراقب نباشیم، این حس تمرکز بیشتر روی عدم تمرکز داشتن آنچه می‌خواهیم می‌تواند به وسواس تبدیل شود.

افکار اجباری به ذهن ما می‌گویند که این چیزی که نمی‌توانیم داشته باشیم بسیار مهم است، که باعث می‌شود شما بیش از پیش آن را بخواهید.

5) ما فکر می‌کنیم ما را خوشحال می کند (اما معمولاً اینطور نیست)

اکثریت قاطع ما تمام زندگی خود را به دنبال چیزهای بیرونی می گذرانند تا تلاش کنند و ما را خوشحال کنند.

بازاریابی و سرمایه داری به این موضوع دامن می زنند، دائماً «باید»های بعدی را ایجاد می کنند و شما را تشویق می کنند که برای آن تلاش کنید. سیستم اقتصادی که ما در آن زندگی می کنیم به آن متکی است.

اگر شما به این باور بزرگ نشده باشید که یک مبل جدید، یک جفت از جدیدترین وسایل آموزشی، یا آن ابزار آشپزخانه که هویج را به 4 روش مختلف خرد می کند، زندگی شما را بهتر می کند. — شما پول خود را برای آن خرج نمی کنید.

این بخشی از شرایط اجتماعی ما است.

همه ما گرفتار هستیمدر یک سیستم عامل بزرگتر و برای اینکه آن کار کند، ما برنامه ریزی شده ایم تا چیزهایی را بخواهیم که باید دور از دسترس باقی بمانند.

به ما آموزش داده شده است که فکر کنیم دستیابی به چیزهایی که می خواهیم احساس بهتری در ما ایجاد می کند. چه داشتن مقدار مشخصی پول در بانک، دستیابی به یک هدف خاص، یافتن عشق واقعی خود، یا خرید یک فراری.

ما فکر می کنیم رسیدن به غیرقابل دسترس چیزی را به ما می دهد که نمی تواند. ما فکر می کنیم وقتی در نهایت "به آنجا برسیم" چیزی را احساس خواهیم کرد که در واقعیت احساس نمی کنیم.

مطمئنا، ممکن است در کوتاه مدت یک اوج وجود داشته باشد. یک ضربه سریع به پشت و یک احساس رضایت کوتاه، اما به سرعت محو می‌شود، و بنابراین به سراغ چیز بعدی می‌روید که می‌خواهید.

این جستجوی ابدی برای خاراندن خارشی است که هرگز کاملاً ارضا نمی‌شود. ما همیشه در حال تعقیب گلدان طلا در انتهای رنگین کمان هستیم.

6) مقایسه

می دانید که آنها چه می گویند "مقایسه مرگ شادی است" و دلیل خوبی هم دارد.

مقایسه کردن خود با دیگران هرگز به خوبی ختم نمی شود. حسادت وارد می‌شود و ما فکر می‌کنیم که باید با دیگران همگام باشیم تا احساس خوبی داشته باشیم، شایسته یا معتبر باشیم.

این منجر به احساس بی کفایتی و اعتماد به نفس پایین می‌شود.

زمانی که ما احساس می‌کنیم. خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، ما اغلب در نهایت به دنبال چیزهایی می‌رویم، زیرا فکر می‌کنیم باید آن‌ها را داشته باشیم - صرف نظر از اینکه حتی آن چیزی است که می‌خواهیم.

آیا واقعاً جدیدترین گوشی هوشمند را می‌خواهیم یا فقط احساس می‌کنیم بدون آن جا مانده‌ایم؟

مقایسه نژادهانارضایتی. این چرخه ای از خواستن بیش از آنچه واقعاً نیاز داریم یا حتی احتمالاً واقعاً می خواهیم، ​​ایجاد می کند.

7) واکنش روانی

واکنش روانی به نوعی کلمه تخیلی برای لجاجت است.

ما دوست نداریم بشنویم که نمی توانیم چیزی داشته باشیم. همه ما می خواهیم توهم کنترل را در زندگی خود احساس کنیم. شنیدن یا احساس "نه" به این معنی است که ما در زندگی تحت رحمت کسی یا چیز دیگری هستیم.

ما نمی خواهیم قدرت بیرون از ما باشد، بنابراین به آنچه "هست" فشار می آوریم و سعی می کنیم وضعیت را تغییر دهید.

واکنش روانی را مانند شورشی در ما در نظر بگیرید که با چیزهایی که فکر می‌کنیم آزادی ما را می‌برند می‌جنگند.

هر چه بیشتر فکر می‌کنیم چیزی در دسترس نیست، بیشتر حفاری می‌کنیم. پاشنه‌های ما را به داخل می‌کشیم و انگیزه می‌گیریم که آن را بخواهیم.

داستان‌های مرتبط از Hackspirit:

    8) فرافکنی

    ذهن ما برای همیشه در حال پخش داستان‌ها در سر ما اکثریت قریب به اتفاق آنها به جای واقعیت مبتنی بر خیال هستند.

    وقتی این روایت را ایجاد کردیم که X، Y یا Z دقیقاً همان چیزی است که می خواهیم، ​​رها کردن آن دشوار است.

    0>ما می‌خواهیم این پیش‌بینی را انجام دهیم.

    این توضیح می‌دهد که چرا از این که شخصی که یک بار با او قرار ملاقات داشته‌اید با شما تماس نگرفته ناراحت می‌شوید.

    از لحاظ عملی، شما این کار را نکرده‌اید. چیزی را از دست داد اما در ذهن خود، آینده پیش بینی شده ای را که با این شخص تصور می کردید از دست می دهید.

    این تصویر اتوپیایی می تواند بسیار دشوار باشد.ادامه می دهید و بنابراین در نهایت به دنبال چیزهایی می شوید که نمی توانید داشته باشید.

    9) ما احساس خطر می کنیم

    اگر فکر کنیم می توانیم چیزی داشته باشیم، فقط متوجه می شویم که نمی توانیم، این امر باعث ایجاد یک موضوع اولیه می شود. غریزه ای در ما که باعث می شود امنیت ما در معرض خطر باشد.

    یک وضعیت روانی که به عنوان "اثر وقف" شناخته می شود، می تواند به این معنا باشد که ما برای چیزی که احساس مالکیت داریم، ارزش قائل هستیم. به همین دلیل، ما نسبت به از دست دادن آن احساس بیزاری می کنیم.

    حالا آن را در چهارچوب سابقی قرار دهید که به شدت می خواهید برگردید.

    شاید شما آنقدر می خواهید که سابق خود را پس بگیرد. آزاردهنده است زیرا، به نوعی، آنها را متعلق به خود می‌دانید.

    احساس این مالکیت باعث می‌شود که مایل نباشید آنها را رها کنید. شما برای آنها ارزش بیشتری قائل هستید، صرفاً به این دلیل که آنها را از قبل مال خود می بینید.

    10) ما تعقیب و گریز را دوست داریم

    گاهی اوقات چیزی را می خواهیم که نمی توانیم داشته باشیم، صرفاً برای چالشی که ایجاد می کند.

    اگر به دست آوردن آن سخت تر است، مغز فرض می کند که ارزش بیشتری دارد (چه اینطور باشد یا نه.)

    چرا ما به جای اینکه ما را نمی بینیم، می خواهیم کسانی را آنهایی که انجام می دهند؟ به طور ناامید کننده ای دلیل آن دقیقاً به این دلیل است که آنها ما را نمی بینند.

    در دسترس نبودن چیزی است که به آن ارزش می دهد و همچنین هیجان و اعتبار اضافی را برای دستیابی به آن ایجاد می کند.

    همچنین ببینید: چگونه تشخیص دهیم که شریک زندگی شما خیانت می کند: 28 علامتی که بیشتر مردم از دست می دهند

    این حتی تبدیل به یک موضوع شده است. کلیشه رایج در دوستیابی — اینکه برخی افراد فقط از هیجان تعقیب و گریز لذت می برند.

    وقتی مردی زنی را می خواهد که نمی تواند داشته باشد، ممکن است به سرعت تغییر کند.هنگامی که او را به دست آورد، ذهن او را به دست آورد.

    چگونه از خواستن چیزی که نمی توانید داشته باشید دست بردارید

    یاد بگیرید آنچه را که برای شما خوب است دوست داشته باشید

    ما در مورد اینکه اجازه دهیم قلبمان ما را راهنمایی کند زیاد صحبت می کنیم. اما معمولاً منظور ما این است که اجازه دهیم احساساتمان ما را راهنمایی کنند.

    همانقدر که احساسات به عنوان راهنما و نشانه عالی هستند، حقیقت این است که آنها قابل اعتماد نیستند. آنها فوق العاده واکنش پذیر هستند و مستعد تغییر سریع هستند.

    من یک رمانتیک ناامید هستم، بنابراین مطمئناً به شما توصیه نمی کنم سعی کنید روباتیک و بی احساس شوید. اما به خاطر سلامت کلی شما، تصمیم‌گیری‌ها باید ذهن و قلب را نیز درگیر کنند.

    همانطور که در مورد همه چیز، همه چیز با آگاهی شروع می‌شود.

    اکنون شما چیزهای رایج را درک می‌کنید. دلایلی که چرا مردم چیزهایی را می خواهند که نمی توانند داشته باشند، می توانید از خود بپرسید وقتی چیزی را می خواهید که نمی توانید داشته باشید، انگیزه های شما چیست.

    ما باید بتوانیم به طور فعال احساساتی را که ما را تحریک می کنند، زیر سوال ببریم.

    مثلاً، فرض کنید با کسی قرار می‌گیرید که ناگهان خود را کنار می‌کشد، رفتاری دور از شما نشان می‌دهد یا نسبت به شما بی‌احترامی رفتار می‌کند. در زندگی ما بماند ممکن است متوجه شویم که چیزی در این زمینه می‌گوییم:

    "نمی‌توانم کاری نکنم، من دیوانه او هستم" یا "می‌دانم که او با من درست رفتار نمی‌کند، اما من او را دوست دارم".

    در حالی که ممکن است این درست باشد که شما نمی توانید به آنچه که احساس می کنید کمک کنید، اما همچنان بر این احساس قدرت داریدتصمیم بگیرید که عمل کنید.

    و گاهی اوقات لازم است به گونه ای عمل کنیم که در دراز مدت برای ما بهتر باشد. به این ترتیب، ما می توانیم به آرامی یاد بگیریم آنچه را که برای ما خوب است، دوست داشته باشیم.

    عملی ترین راه برای انجام این کار از طریق مرزها است. اینها قوانینی هستند که ما ایجاد می کنیم تا از ما در زندگی محافظت کنیم.

    اجازه دهید یک مثال واقعی از تاریخچه دوستیابی خودم به شما ارائه دهم.

    من قرار بود با او قرار ملاقات بگذارم. پسری که چند هفته بود می دیدمش. او اوایل روز با من تماس گرفت و گفت که تا چند ساعت دیگر با من تماس می گیرد تا ملاقات کنیم، اما بعد…

    …من به مدت 2 روز از او خبری نداشتم.

    وقتی او بالاخره وارد صندوق ورودی من شد، او پر از بهانه بود، اما بهانه های نه چندان خوب.

    کاملا صادقانه می گویم، قلبم (که قبلاً به آن وابسته شده بود) می خواست بهانه های او را بپذیرد.

    در دسترس نبودن او فوراً باعث شد که او را بیش از پیش بخواهم، حتی اگر می‌دانستم که نباید.

    سرم باید وارد عمل می‌شد. در عمق وجودم می‌دانستم که این کسی است که نمی‌توانم دنبالش کنم. انجام این کار فقط باعث می شود که بعداً برای من درد دل بیشتری ایجاد شود.

    میل می تواند بسیار زیاد باشد، نمی توان آن را انکار کرد.

    و واقعیت این است که شما همیشه نمی توانید خود را از خواستن چیزهایی که نمی توانید داشته باشید بازدارد. اما ما یک انتخاب داریم که آیا دنبال آن چیزها می‌رویم یا نه.

    سعی کنید شرایط اجتماعی را ببینید

    ما هر روز با پیام‌هایی بمباران می‌شویم که به طور نامحسوس به ما پیشنهاد می‌کنند که ما

    Irene Robinson

    ایرنه رابینسون یک مربی باتجربه روابط با بیش از 10 سال تجربه است. اشتیاق او برای کمک به مردم در مسیریابی در پیچیدگی های روابط، او را به دنبال حرفه ای در زمینه مشاوره سوق داد، جایی که او به زودی استعداد خود را برای مشاوره عملی و در دسترس رابطه کشف کرد. آیرین معتقد است که روابط سنگ بنای یک زندگی رضایت بخش است و تلاش می کند تا مشتریانش را با ابزارهایی که برای غلبه بر چالش ها و رسیدن به شادی پایدار نیاز دارند، توانمند کند. وبلاگ او انعکاسی از تخصص و بینش او است و به افراد و زوج های بی شماری کمک کرده تا راه خود را در زمان های سخت پیدا کنند. هنگامی که او مربیگری یا نویسندگی نمی کند، می توان ایرنه را در حال لذت بردن از فضای باز با خانواده و دوستانش یافت.