فهرست مطالب
احساسات زیادی با عشق گره خورده است. این فقط به خودی خود نمی ایستد.
و وقتی متوجه شدید که این احساسات تا چه حد در وجود شما نفوذ کرده است، جای تعجب نیست که ما از احساس عشق و تجربه آن می ترسیم.
اگر شما تا به حال قلب خود را شکسته اید، می دانید دردی که می تواند به دنبال جدایی یا از دست دادن باشد. عشق صدمه می زند و می تواند مانند هزار چاقو بریده شود.
اما چرا؟ چه اتفاقی در بدن ما میافتد که از نظر فیزیکی به احساسات عشق واکنش نشان میدهیم؟
به هر حال، این احساسات توسط افکاری در سر ما ایجاد میشوند. برای احساس عشق، آنگاه افکاری که در سر ما وجود دارند نیز میتوانند باعث احساس درد در ما شوند.
سوختگی توسط عشق میتواند از نظر جسمی و روحی آنقدر آسیب ببیند که برخی از افراد برای بار دوم به این روند اعتماد نمیکنند و انتخاب کنید که بدون دلبستگی در این زندگی حرکت کنند و از خود در برابر یکی از بزرگترین دردهای زندگی محافظت کنند: از دست دادن عشق.
از دست دادن عشق می تواند مانند زنبور نیش بزند.
انسان ها سخت می توانند واکنش نشان دهند.
ما تهدیدی را میبینیم و در جهتی دیگر میرویم.
بهجای اینکه بفهمیم چگونه مغزمان را دوباره سیمکشی کنیم تا نیازهای عشق مدرن و دلشکستگی را برآورده کنیم، به واکنش به آن ادامه میدهیم. ما از یک ببر دندانه دار خطرناک از مدت ها قبل استقبال می کنیم: از آن فرار می کنیم. ما از آن می ترسیم.
مغز ما جدایی را به همان شیوه ای درک می کند که ببری که می خواهد ما را در جنگل بخورد. مغز ما فقط می خواهد از آن درد دور شوداحساسات پیرامون آن.
اگر مدام به خود بگویید که زندگی شما به پایان رسیده است، همچنان احساس می کنید که هست و مغز شما از این امر پیروی می کند.
فقط باید روی چیزی تمرکز کند، پس سعی کنید به جای تمرکز بر روی درد قفسه سینهتان به خاطر خداحافظی دوست پسرتان، روی نتایج خوب این موقعیتهای بد تمرکز کنید.
تمرکز روی کارهایی که اکنون میتوانید انجام دهید، به جای تمرکز بر گذشته، به شما کمک میکند. برای غلبه بر احساسات شکست و اندوه.
اینها کلمات قدرتمندی هستند، اما معمولاً در هنگام بروز دلشکستگی استفاده می شوند. ما خودمان را به دیگران میچسبانیم بهگونهای که گویی قبل از اینکه آنها وارد زندگی ما شوند، تمام زندگیمان را سپری نکردهایم.
فراموش میکنیم که مغز و بدن ما از مغز آنها جداست، اگرچه به راحتی میتوان درگیر زندگی آنها شد. احساس می کنیم که بخشی از آنها هستیم.
عشق از نظر جسمی صدمه می زند زیرا ما آن را می خواهیم. ساده و ساده.
اگر می خواستیم نتیجه متفاوتی داشته باشیم، این کار را می کردیم. این چیزی نیست که مردم بخواهند بشنوند، اما به عنوان انسان، ما آرزوی نمایش و هرج و مرج را داریم.
این بخشی از سیمای سخت ماست: ببر را به خاطر می آورید؟
بنابراین وقتی هیچ ببری برای دیدن وجود ندارد، کسی باید جایش را بگیرد دلشکستگی، برای بسیاری، بهترین چیز بعدی است.
ما باید قربانی بمانیم و از چیزهای ترسناک و بالقوه مضر زندگی خود فرار کنیم.
اما یک فکر، عمل یا ایده متفاوت است. می تواند همه آن را تغییر دهد آخرین باری که یک ببر را در حال پرسه زدن دیدید کی بود؟به هر حال در اطراف؟
همچنین ببینید: 15 نشانه تاسف بار که او فقط مودب است و واقعا شما را دوست نداردبدن ما باورنکردنی است.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چقدر شگفت انگیز است که قلب شما می تپد، چشمان شما پلک می زند، و ریه های شما هوا را به بدن شما می آورند. بدن تا بتوانید آنقدر زنده باشید که بتوانید این را بخوانید؟
توانایی ما برای دیدن، شنیدن، یادگیری، صحبت کردن، خواندن، رقصیدن، خندیدن، برنامه ریزی و عمل به میل خودمان چیز شگفت انگیزی است.
با این حال ما هرگز به این فکر نمی کنیم که چگونه اینجا ایستاده ایم تا زمانی که در این بدن ها درد را تجربه کنیم. وقتی درد به سراغ ما می آید، ما را در مسیر خود متوقف می کند.
به عنوان انسان، ما در هنر غلبه بر درد جسمی تسلط داریم. ما درمانها و مداخلات پزشکی برای بهبود کیفیت زندگیمان در هنگام شکستن پا یا سردرد داریم.
اگر انگشت پای خود را بعد از چند دقیقه مالیدن یا یخ زدن آن را خرد کنیم، خوب است. میتوانیم به درمان برویم تا یاد بگیریم بعد از سکته چگونه دوباره صحبت کنیم. درد جسمی فروکش میکند.
اما درد عاطفی اغلب بسیار خطرناکتر است و میتواند مسیر زندگی یک نفر را به غیرقابل تصورترین راه تغییر دهد.
بهعنوان یک جامعه، ما هنوز به چگونگی چگونگی آن تسلط پیدا نکردهایم. برای مقابله با درد عاطفی و این نشان می دهد.
بسیاری از مردم با دل شکسته در زندگی راه می روند.
و غم انگیزترین قسمت این است که دل شکستگی همیشه به عشق عاشقانه از دست رفته مربوط نمی شود.
این اغلب به تجربیات اولیه ما در زندگی، ناامید شدن، سوء استفاده، رها شدن یا طرد شدن توسط دوستان و خانواده مربوط می شود.
کهنوعی دلشکستگی خودش را ترمیم نمیکند و ما در کمک به مردم برای یافتن راههایی برای مدیریت درد فیزیکی که میتواند از درد عاطفی فوران میکند خوب نباشیم.
مثل این است که ما آن را با همان نوع درمان نمیکنیم. احترام.
عشق عاشقانه می تواند باعث شود که افراد وقتی از بین بروند کارهای عجیب و غریب انجام دهند. ما در شکستن قلب یکدیگر بسیار خوب هستیم.
ما در تعمیر آنها خوب نیستیم. و وقتی متوجه میشوید که بر سر یک جدایی میچرخید، میتوانید احساس کنید که کل جهان شما در حال فروپاشی است.
به این دلیل است که به ما آموزش داده نشده است که چگونه احساسات، ذهن و افکارمان را در مورد این نوع مدیریت کنیم. از چیز به ما آموخته اند، البته نه از روی عمد، که قرار است عشق به درد بخورد.
همچنین ببینید: وقتی کسی می خواهد شما را بد جلوه دهد چه باید کرد (۸ نکته مهم)اینکه انسان ها مجبور نیستند کنار هم بمانند و می توانند افرادی را که می خواهند دوست داشته باشند و نمی خواهند دوستشان داشته باشند انتخاب و انتخاب کنند. .
این نوع پیامها باعث میشوند وقتی اوضاع در زندگی عاشقانهمان به سمت جنوب میرود، ما را متعجب و در مورد ارزش خودمان متعجب کنیم.
و احساس بیارزشی ایجاد میکند که میتواند باعث درد شدید در زندگی افراد شود. .
ما نمی دانیم چگونه از یکدیگر حمایت کنیم و از دل شکستگی به یکدیگر کمک کنیم، همانطور که می دانیم چگونه در دوران پیری در کنار بالین کسی حاضر شویم و کنار بالین باشیم.
انگار از احساسات خودمان و قدرتی که بر ما دارند می ترسیم. جای تعجب نیست که وقتی روابط از هم می پاشند نمی خواهیم با واقعیت ها روبرو شویم.
کار سختی است که بفهمیم با آنها چه کنیماحساسات. این می تواند آنقدر منحرف کننده باشد که ما در اثر اجتناب از تصمیم گیری دچار درد فیزیکی شویم.
اگر تا به حال به دلیل استرس در محل کار دچار سردرد شده اید، این یک واکنش فیزیکی به افکار و احساسات شما است.
تا زمانی که بفهمیم چگونه ذهن خود را مدیریت کنیم تا آن دردهای جسمی را تجربه نکنیم، به درمان دلشکستگی - و سردرد در مطب - ادامه خواهیم داد، مثل اینکه گاهی اوقات پایان دنیاست.
احساس درد فیزیکی در نتیجه دلشکستگی غیرمعمول نیست.
بسیاری از افراد در شکم، پشت، پاها، سر و قفسه سینه احساس درد می کنند. اضطراب، افسردگی و افکار صدمه زدن به خود همگی ممکن است زمانی وجود داشته باشند که درد فیزیکی در نتیجه پریشانی عاطفی باشد.
به آخرین رابطه ای که برای شما پایان یافت فکر کنید: بدن شما چگونه واکنش نشان داد؟ آیا زانوهایت به زمین خورده است؟ گریه کردی؟ آیا از نظر جسمی بیمار شدید و استفراغ کردید؟ آیا شما آن را برای روزها در رختخواب خوابیدید و مشکل را نادیده گرفتید؟
بدن ما به گونه ای است که فقط واکنش نشان می دهد. این کاری است که ما بهترین کار را انجام می دهیم. تا زمانی که متوجه نشوید که افکاری که دارید نتایجی را ایجاد میکنند که میتوانید بر روی آن درد فیزیکی کنترل کنید. در برخی موارد، در موارد شدید، ممکن است افراد در اثر شکستگی قلب، درد عصبی و روح درد را تجربه کنند.
بدن ما ممکن است به دلیل افکارمان آنقدر تحت فشار قرار گیرد که شروع به رفتن به حالت واکنش کند و باعث بسیاری دیگر شود.مشکلات.
شوک رها شدن در محراب، زمانی که همسر یا همسرتان به طور ناگهانی از خانه بیرون میروند، یا متوجه میشوید که همسرتان به شما خیانت میکند، همگی شبیه به تعقیب شدن در سرنگتی توسط یک حیوان وحشی است که به دنبال آن است. وعده غذایی بعدی آن: بدن شما به شدت عصبانی می شود.
اگر به دلیل یک دلشکستگی اخیر دچار درد فیزیکی می شوید، کمی زمان بگذارید و به افکار خود در رابطه با وضعیت فکر کنید.
در حالی که ممکن است باید با یک متخصص صحبت کنید تا به شما کمک کند یاد بگیرید که در مورد آنچه اتفاق افتاده است فکر کنید، صرفاً توجه به آنچه فکر می کنید می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید که یک واقعیت جدید در افق است.
توجه به موضوع مهمی است. بخشی از کنترل مغز شما همیشه خارج از کنترل است، بدون توجه به احساسی که در شما ایجاد میکند، آزادانه در دنیا میدوید.
ایست کنید. فکر. و تصمیم بگیرید که کسی را پیدا کنید که به شما کمک کند تا از این دوران سخت عبور کنید و ممکن است متوجه شوید که درد شروع به فروکش می کند.
هر چند اشتباه نکنید، درد بسیار واقعی است. درد تو واقعیه اجازه ندهید کسی چیز دیگری به شما بگوید. شما حق دارید افکار و احساسات خود را داشته باشید.
در اسرع وقت.عشق از نظر جسمی صدمه می زند، زیرا بدن ما هورمون ها و اندورفین ها را ترشح می کند تا از ما در برابر تهدیدهای درک شده محافظت کند.
این تهدید برای روزها، هفته ها، ماه ها و حتی سال ها در ذهن ما باقی می ماند. در بعضی موارد. این یک ببر جهنمی است، اینطور نیست؟
از طرف دیگر، اگر از کسی جدا شده اید، پایان دادن به این درد در واقع بسیار ساده است:
دوست قبلی خود را به دست آورید .
مخالفان را فراموش کنید که به شما هشدار می دهند هرگز با سابق خود باز نگردید. یا کسانی که می گویند تنها گزینه شما این است که به زندگی خود ادامه دهید.
حقیقت ساده این است که بازگشت با سابق خود می تواند کارساز باشد.
اگر در این مورد کمک می خواهید، پس رابطه برقرار کنید. براد براونینگ متخصص، مردی است که من همیشه توصیه می کنم.
براد یک هدف دارد: کمک به شما برای بازگرداندن یک دوست سابق.
به عنوان یک مشاور روابط معتبر و با چندین دهه تجربه کار با زوج ها ترمیم روابط خراب، برد می داند که در مورد چه چیزی صحبت می کند. او دهها ایده منحصربهفرد ارائه میدهد که من هرگز در هیچ جای دیگری با آنها برخورد نکردهام.
ویدیوی رایگان عالی براد براونینگ را در اینجا تماشا کنید. اگر واقعاً میخواهید سابق خود را به عقب برگردانید، این ویدیو به شما کمک میکند تا این کار را انجام دهید.
چرا جداییها اینقدر سخت هستند – طرد اجتماعی بر نفس، بدن و ذهن
غم و اندوهی که پس از جدایی تجربه می کنید، می تواند بدترین مجموعه ای از احساسات باشد که تا به حال باید در زندگی خود با آن دست و پنجه نرم کنید، که تنها با مرگ غم انگیز یکی از اعضای خانواده یا عزیزانتان همراه است.یک.
اما چرا دقیقاً به از دست دادن یک شریک عاشقانه واکنش منفی نشان می دهیم؟ نمونه قابل توجهی از طرد اجتماعی که شما به سادگی نمی توانید خود را برای آن آماده کنید تا زمانی که این اتفاق نیفتد.
این نه تنها به معنای طرد همراهی شما نیست، بلکه رد تلاش ها و پتانسیل شخصی درک شده شما است. این یک نوع طرد اجتماعی است که شبیه هیچ چیز دیگری نیست.
به نظر می رسد که نحوه برخورد ما با از دست دادن یک رابطه طولانی مدت مشابه نحوه برخورد ما با مرگ یک عزیز است. متخصصان سلامت روان.
علائم افسردگی رابطه و سوگواری مرگ با هم تداخل دارند، که ناشی از از دست دادن کسی است که یاد گرفته ایم در زندگی خود به او وابسته باشیم، چه از نظر عاطفی و چه از نظر دیگر.
با این حال، از دست دادن یک رابطه عاشقانه حتی عمیقتر از مرگ یکی از عزیزان ما را تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا شرایط به جای یک حادثه یا رویدادی که نمیتوانیم از آن جلوگیری کنیم، نتیجه خود ماست. انعکاس منفی ارزش خودمان است که پایههایی را که منیت شما بر آن بنا شده است متزلزل میکند.
فرار از دست دادن شخصی که دوستش داشتید بسیار بیشتر است، بلکه از دست دادن شخصی است که خودتان تصور میکردید. مانند زمانی که با آنها بودید.
بدن
از دست دادن اشتها. عضلات متورم. گردن سفت. "سرماخوردگی شکستن". تعداد بیماری های جسمی مرتبط با پس ازافسردگی ناشی از جدایی تصادفی نیست، و نه یک بازی ذهنی است.
مطالعات مختلف نشان داده اند که بدن بعد از جدایی به طرق خاصی تجزیه می شود، یعنی دردهای ناشی از جدایی درد دلی که بعد از جدایی از همسر سابقتان احساس می کنید فقط محصول تخیل شما نیست.
اما چرا وقتی چیزی را از دست می دهیم که فقط باعث ناراحتی عاطفی می شود احساس درد فیزیکی می کنیم؟
حقیقت این است که مرز بین درد فیزیکی و درد عاطفی آنطور که قبلاً فکر می کردیم محکم نیست.
به هر حال، درد به طور کلی - چه احساسی و چه فیزیکی - محصول مغز است، به این معنی که اگر مغز درد جسمانی که به روشی درست ایجاد شود، میتواند از غم و اندوه عاطفی ظاهر شود.
در اینجا توضیحات عصبی و شیمیایی پشت درد فیزیکی نه چندان تصوری شما پس از جدایی وجود دارد:
- <. 4>سردرد، سفتی گردن و سینه سفت یا فشرده: ناشی از ترشح قابل توجه هورمون های استرس (کورتیزول و اپی نفرین) پس از از دست دادن ناگهانی هورمون های احساس خوب (اکسی توسین و دوپامین). کورتیزول اضافی باعث میشود گروههای عضلانی اصلی بدن منقبض و سفت شوند
- از دست دادن اشتها، اسهال، گرفتگی عضلات: هجوم کورتیزول به گروههای عضلانی اصلی نیاز به خون اضافی به آن نواحی دارد، یعنی کمتر. خون برای حفظ عملکرد مناسب در سیستم گوارش وجود دارد
- «سرماخوردگی را از بین ببرید» و مشکلات خواب: افزایش هورمون های استرس منجر بهسیستم ایمنی آسیب پذیر و مشکل در خوابیدن
در حالی که کورتیزول دردها و دردهای فیزیکی روزمره را که بعد از جدایی احساس می کنید توضیح می دهد، یک عنصر اعتیاد آور در پشت درد فیزیکی درک شده پس از جدایی وجود دارد.
محققان دریافتهاند که زمانی که فرد با یکی از عزیزان خود دست در دست میگیرد، تسکین مییابد و ما میتوانیم به این تسکین درد ناشی از دوپامین معتاد شویم.
این اعتیاد منجر به درد فیزیکی میشود که زمانی رخ میدهد. ما مدت کوتاهی پس از جدایی به شریک قبلی خود فکر می کنیم، زیرا مغز مایل به ترشح دوپامین است اما به جای آن ترشح هورمون استرس را تجربه می کند.
در یک مطالعه، مشخص شد که وقتی به شرکت کنندگان عکس هایی از همسر سابقشان نشان داده شد، بخشهایی از مغز آنها که عمدتاً با درد فیزیکی مرتبط است بهطور قابلتوجهی شبیهسازی شد.
در واقع، درد فیزیکی پس از جدایی آنقدر واقعی است که بسیاری از محققان اکنون مصرف Tylenol را برای کاهش افسردگی پس از جدایی توصیه میکنند.
2> ذهن
اعتیاد به پاداش: همانطور که در بالا بحث کردیم، ذهن به رضایت در طول یک رابطه و از دست دادن معتاد می شود. این رابطه منجر به نوعی کنارهگیری میشود.
در یک مطالعه که شامل مطالعات اسکن مغزی روی شرکتکنندگان در روابط عاشقانه بود، مشخص شد که آنها در قسمتهایی از مغز که بیشتر با پاداشها و انتظارات مرتبط هستند، فعالیت بیشتری داشتند. راناحیه تگمنتال شکمی و هسته دمی.
در حالی که با شریک زندگی خود این سیستم های پاداش را تحریک می کند، از دست دادن شریک زندگی شما منجر به مغزی می شود که منتظر تحریک است اما دیگر آن را دریافت نمی کند.
این باعث می شود که مغز غم و اندوه تاخیری را تجربه کند، زیرا باید دوباره یاد بگیرد که چگونه بدون تحریک پاداش به درستی عمل کند.
خوشحالی کور: همچنین مواردی وجود دارد که شما دقیقاً نمی دانم چرا هنوز عاشق شریک سابق خود هستید.
دوستان و خانواده شما تمام عیوب خود را به شما نشان می دهند، اما مغز شما به سادگی قادر به پردازش این معایب یا جمع آوری آنها در هنگام وزن کردن آنها نیست. شخصیت.
این به عنوان "سرخوشی کور" شناخته می شود، فرآیندی که در مغز ما برای تشویق تولید مثل ریشه دوانده است.
به گفته محققان، ضرب المثل "عشق کور است" در واقع دارای پشتوانه های عصبی است. .
وقتی عاشق کسی میشویم، مغز ما را در حالت "خوشحالی کور" قرار میدهد که در آن کمتر متوجه رفتار، احساسات و ویژگیهای منفی او میشویم.
تئوری محققان این است که هدف از این نابینایی عشقی تشویق تولید مثل است، زیرا مطالعات نشان دادهاند که معمولاً پس از یک دوره 18 ماهه از بین میرود. مدتها بعد از اینکه از همسر سابق خود جدا شدید.
درد تکاملی: بسیاری از تفاوت های ظریف مارفتار مدرن را می توان به تحولات تکاملی ردیابی کرد، و درد دل پس از جدایی تفاوتی ندارد.
فرق باعث احساس تنهایی، اضطراب و خطر می شود، مهم نیست که واقعا چقدر حمایت می کنید. از محیط و جامعه شخصی خود داشته باشید.
بعضی روانشناسان معتقدند این به خاطرات اولیه ما یا احساساتی که پس از هزاران سال تکامل در ما ریشه دوانده است مربوط می شود.
در حالی که از دست دادن شریک زندگی شما اهمیت دارد. برای رفاه شما در جامعه مدرن، از دست دادن یک همسر در جوامع پیشامدرن بسیار بزرگتر بود و منجر به از دست دادن موقعیت یا جایگاه در قبیله یا جامعه شما شد.
این منجر به ایجاد یک ترس عمیق از تنها ماندن که هنوز نتوانسته ایم کاملاً از آن خلاص شویم، و شاید هرگز نخواهیم کرد.
بپذیرید که عشق صدمه می زند و ادامه دهید
شما احساس ناراحتی می کنید ، خیانت کرد و ناامید شد. شما نمی توانید ارزش خود را زیر سوال ببرید.
نگران نباشید، این احساسات کاملا طبیعی هستند.
مشکل این است که هر چه بیشتر سعی کنید این احساسات را انکار کنید، مدت طولانی تری آنها قرار است در اطراف خود باقی بمانند.
تا زمانی که احساس خود را بپذیرید، قادر خواهید بود از آن احساسات عبور کنید.
توصیه زیر به نظر می رسد خیلی واضح و کلیشه ای اما هنوز هم گفتن آن مهم است.
داستان های مرتبط از Hackspirit:
برای اینکه بعد از جدایی زندگی کنید، واقعاً این کار را انجام می دهیدباید روی مهمترین رابطهای که تا به حال در زندگی دارید کار کنید - رابطهای که با خودتان دارید.
برای بسیاری از مردم، شکستن رابطه بازتابی منفی از ارزش خودمان است.
از دوران کودکی ما شرطی شده ایم که فکر کنیم خوشبختی از بیرون ناشی می شود.
این تنها زمانی است که "شخص کامل" را در رابطه با او کشف کنیم، می توانیم ارزش خود، امنیت و خوشبختی.
با این حال، این یک افسانه ویرانگر است.
افسانه ای که نه تنها باعث ایجاد روابط ناخوشایند زیادی می شود، بلکه شما را مسموم می کند تا زندگی عاری از خوش بینی و استقلال شخصی داشته باشید.
من این را از تماشای یک ویدیوی رایگان عالی توسط شمن مشهور جهان رودا اینده یاد گرفتم.
رودا پس از جدایی که اخیراً از هم جدا شدم، چند درس بسیار مهم در مورد عشق به خود به من آموخت.
اگر آنچه در این مقاله در مورد اینکه چرا عشق به درد میآید با شما همخوانی دارد، لطفاً بروید و ویدیوی رایگان او را در اینجا ببینید.
این ویدیو منبع فوقالعادهای است که به شما کمک میکند تا با اطمینان خاطر از شکستگیهای قلبی خود خلاص شوید. به زندگی خود ادامه دهید.
افکار ما باعث واقعیات ما می شود.
یک چیز مسلم است، افکاری که ما داریم احساساتی را که در این زندگی تجربه می کنیم ایجاد می کنند. خواه به خلق واقعیت خود بپردازید یا نه، افکاری که دارید احساساتی را در درون شما ایجاد می کند.
اگر به خود بگویید که دلشکستگی شما مانند برخورد با اتوبوس است، مغز شمامی تواند آن تصویر را تداعی کند و مواد شیمیایی را در بدن شما آزاد کند که باعث می شود شما احساس درد فیزیکی کنید.
البته این برای همه اتفاق نمی افتد، اما همه ما در مورد افرادی شنیده ایم که ادعا می کنند می خواهند بمیرند. یک قلب شکسته.
آنها احساس می کنند زندگی آنها به پایان رسیده است و درد جسمی ناشی از دل شکستگی، اگرچه مورد مناقشه است، اما برای بسیاری از مردم بسیار واقعی است. به هر حال من او را دوست نداشتم" به جای "وقتی رفت قلبم را پاره کرد" شما نوع بسیار متفاوتی از دلشکستگی را خواهید داشت.
شما ممکن است هیچ چیز جز تسکین احساس نکنید که این وحشتناک است دوست پسر رفته است.
اما اگر از نظر عاطفی با این شخص گره خورده باشید و روی شخصیت خود سرمایه گذاری زیادی کرده باشید، اگر آنها از شما خارج شوند احساس می کنید که به معنای واقعی کلمه در حال مرگ هستید.
این همه به خاطر افکاری است که انتخاب میکنید در مواجهه با آن موقعیتها داشته باشید.
(مقاله جدید Ideapod را برای راهنمایی گام به گام در مورد چگونگی بازگرداندن سابق خود بررسی کنید).
مغز شما آنقدر باهوش نیست که تفاوت را تشخیص دهد.
اگر مدام به خود بگویید که دلشکستگی مانند برخورد با اتوبوس است، یا آن را به یک رویداد فیزیکی تشبیه کرده و به بازی ادامه دهید. بارها و بارها در ذهن شما، مغز شما نمی تواند تفاوت را تشخیص دهد.
مغز روی چیزی که شما به او می گویید تمرکز کند تمرکز می کند. بنابراین اگر نگران جدایی نباشید و به زندگی خود ادامه دهید، هیچ چیز دراماتیکی وجود نخواهد داشت