فهرست مطالب
"من خودم را دوست ندارم" یکی از آزاردهنده ترین افکاری است که باید بیان کرد.
همه ما در مورد اهمیت دوست داشتن خود صحبت می کنیم، اما برای کسانی از ما که احساس می کنیم حتی خودمان را دوست داریم چه می شود. آیا کاری غیرممکن است؟
برای کسانی که با نفرت از خود و تمام دردها و رنج های ناشی از آن سر و کار دارند، هیچ چیز سخت تر از دوست داشتن خود نیست، و هیچ چیز طبیعی تر از یافتن دلایلی برای نفرت از خود نیست. حتی بیشتر.
همچنین ببینید: چگونه یک زن متاهل را اغوا کنیم: 21 نکته ضروریدر این مقاله، کل مفهوم نفرت از خود را بررسی میکنم: چرا آن را تجربه میکنیم، از کجا میآید، انواع و نشانههای خود بیزاری، و چگونه میتوانیم خود را از خود دور کنیم. لبه ناامیدی در تلاش نهایی برای دوست داشتن دوباره خودمان.
بیزاری از خود چیست و از کجا می آید؟
ما نمی توانیم دنیای اطراف خود را کنترل کنیم، و ما نمیتوانیم کاری که دیگران انجام میدهند یا احساس دیگران را کنترل کنیم.
تنها چیزی که میتوانیم کنترل کنیم خودمان هستیم: افکار، اعمال و باورهای خودمان.
به همین دلیل است که وضعیت خود نفرت می تواند یکی از مخرب ترین حالت های ذهنی باشد که یک فرد می تواند قربانی آن شود، زیرا تنها جایی در جهان که باید در آن احساس امنیت و کنترل کند - ذهن خود - را به مکانی خطرناک و غیرقابل بخشش تبدیل می کند. 1>
بیزاری از خود این باور زیربنایی و ظریف است که ما به سادگی سزاوار عشق و خوشبختی نیستیم.
در حالی که افراد دیگر یک احساس ذاتی دارند.درباره بهترین چیزهای زندگی خود پست می گذارید؟
اگر زندگی خود را برای لایک ها و بازدیدها می گذرانید و روابط واقعی خود را فراموش می کنید، در دراز مدت ناراضی خواهید بود.
اجتماعی رسانه ها راهی عالی برای حفظ ارتباط با دوستانتان هستند، اما زمانی که نگران ظاهر خود و افزایش شهرت خود هستید، می تواند بسیار خودخواه باشد.
این واقعی نیست و بهتر است باشید. تمرکز بر چیزهای معنادارتر در زندگی است که در واقع عزت نفس شما را بالا می برد.
تقویت عزت نفس از طریق رسانه های اجتماعی فقط برای مدت کوتاهی دوام می آورد و خود را در یک حلقه گم خواهید کرد. مایل به تایید دوستان اینترنتی خود هستید.
6) شما نمی توانید تعریف و تمجید را بپذیرید
اگر برای پذیرش تعارف یا باور آنها مشکل دارید، ممکن است نشانه این است که شما از خود متنفر هستید.
نیازی نیست همیشه از تعریف و تمجیدهایی که سر راهتان قرار میگیرد سؤال کنید. مردم صادقتر از آن چیزی هستند که فکر میکنید.
و اگر واقعاً با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید، چرا از نزدیکترین دوستان و خانوادهتان نمیپرسید که قویترین ویژگیهای شما چیست؟
شاید ممکن است از اینکه بفهمید آنها فکر می کنند چه ویژگی های خوبی دارید شگفت زده شوید.
7) شما از عاشق شدن می ترسید
عاشق شدن می تواند ترسناک باشد زیرا به این معنی است شما بخشی از خود را به کسی میدهید.
این نشاندهنده آسیبپذیری است و به سختی میتوانید به او نشان دهید که هستید، زیرا معتقدید کهشما کامل نیستید و در حال تقلا برای پذیرش خود هستید.
اما چیزی که باید بدانید این است که هیچکس کامل نیست. در واقع، این نواقص ما هستند که ما را منحصربهفرد میکنند.
به محض اینکه واقعاً خود را بپذیرید، تمام انرژیهایی را که برای ناامنیهای خود هدر دادهاید باز خواهید کرد.
در اینجا چند نشانه دیگر وجود دارد که ممکن است از خود نفرت داشته باشید:
- شما یک نبرد مادام العمر با اضطراب و افسردگی را تجربه کرده اید، و برای مدت طولانی از آن خارج شده اید
- به طور طبیعی زمانی که به آن فکر نمی کنید وضعیت بدنی نامناسب داشته باشید
- شما انگیزه ای برای مراقبت از سلامت جسمانی خود ندارید و اهمیت ورزش را نمی بینید
- از آن متنفر هستید افراد دیگر سعی می کنند هر نوع کمک یا نصیحتی را به شما ارائه دهند و هرگز وقتی دیگران از شما تعریف می کنند آن را باور نکنید
- شما تمایل دارید به چیزهایی معتاد شوید، از مواد مخدر گرفته تا بازی
- هر وقت تجربه کنید چیزی منفی است، شما احساس می کنید که لیاقتش را داشتید (همیشه خود را به عنوان یک قربانی ترسیم می کنید)
- شما یک طرز فکر ناامید کننده و بی هدف در زندگی دارید، جایی که واقعا نمی دانید به کجا می روید و فقط روز به روز زندگی کنید
- شما ذهنیت شکستپذیری دارید. شما اغلب از خود می شنوید که فکر می کنید یا می گویید: "چه فایده ای دارد؟" شما همیشه در مورد چیزی احساس ناامنی می کنید، به همین دلیل است که دوست نداریدترک خانه
- شما خود ویرانگر هستید و اغلب در روابط و اتفاقاتی که باعث خوشحالی شما می شود خرابکاری می کنید
- شما مشکلات عمده ای در مورد خشم دارید و به نظر نمی رسد تکنیک های کنترل خشم روی شما کارساز باشد
به طور کلی، شما زندگی را در حالت افراطی تجربه می کنید: اوج و پایین بسیار زیاد، اما پایین ترین ها اغلب به طور قابل توجهی بیشتر از اوج ها طول می کشد
غلبه بر خود بیزاری: بخشش، شفقت به خود، و درک
بر خلاف سایر ناامنیها، غلبه بر خود بیزاری به این راحتی نیست. بیزاری از خود اغلب نتیجه تجارب منفی انباشته و طولانی مدت است که فرد را عمیق تر در گودالی از نفرت و شک و تردید فرو می برد. افرادی که «در طوفان گرفتار شدهاند» چیز دیگری جز شکستها و ناامیدیهای خود نمیبینند و عمیقتر به سمت افسردگی فرو میروند.
غلبه بر خود بیزاری شامل رویکردی سه جانبه است که شامل بخشش، شفقت به خود، و درك كردن. برای شکستن نفرت از خود و غلبه بر نفرت از خود، افراد باید این سه فضیلت حیاتی را بیاموزند تا رابطه سالم تری با خود ایجاد کنند.
1) بخشش
گام اول غلبه بر بیزاری از خود عشق نیست. این غیرواقعی است که از خود یا کسی که به او علاقه دارید، انتظار داشته باشید که پس از سالها خودداری مستقیماً وارد یک رابطه مثبت تر با خود شوید.بیزاری.
بیزاری از خود اغلب به دلیل ناتوانی فرد در بخشیدن خود به وجود می آید. همچنان مردم را آزار می دهند و بر دید آنها تأثیر می گذارند.
بدون خودبخشی، به دلیل اشتباهات گذشته (اعم از واقعی یا خیالی، جدی یا غیر واقعی) بخشی از خود را بی جهت منزوی می کنید و به روایتی که می گویید تغذیه می کنید. شما مستحق هیچ گونه محبت یا حمایتی نیستید.
از طریق بخشش، می توانید از این آستانه عبور کنید که شما را از حرکت به جلو باز می دارد.
بخشش یک منطقه خنثی است که به شما امکان می دهد به جلو بروید. حتی زمانی که تصور عشق به خود دشوار است، بخشش شما را آموزش میدهد تا با کاری که انجام دادهاید کنار بیایید و خود را همانگونه که هستید بپذیرید.
2) شفقت به خود
مقابله با خود -نفرت مستلزم نوع خاصی از برنامه ریزی مجدد است که در آن به خود می آموزید که معایب و کاستی های خود را بیشتر بپذیرید.
افرادی که مستعد نفرت از خود هستند، مشروط هستند که خود را پایین بیاورند و وارد گفتگوهای درونی منفی شوند.
اما شفقت به خود پادزهر آن است. به شما می آموزد که اشکالی ندارد که کمتر از کامل باشید. در اینجا چند تمرین وجود دارد که می تواند به شما کمک کند شفقت به خود را تمرین کنید:
همانطور که با یک دوست صحبت می کنید با خودتان صحبت کنید. آیا از زبان توهین آمیز و تمسخر آمیز برای کسی که به او اهمیت می دهید استفاده می کنید؟ با مهربانی صحبت کنیدبه خودتان همان طور که برای یک عزیز دوست دارید.
تلاش برای کمال را متوقف کنید. احساسات می آیند و می روند و اشکالی ندارد که هر از گاهی احساس عصبانیت یا ناامیدی یا خستگی یا تنبلی کنید.
افکار خود را بگیرید، بررسی کنید و تغییر دهید. هنگام برقراری ارتباط با خودتان بیشتر مراقب باشید تا مطمئن شوید که واکنش های تند زانو و غرایز منفی از خود دور می شوند.
داستان های مرتبط از Hackspirit:
3) درک
افرادی که مستعد نفرت از خود هستند، اغلب اجازه میدهند که صدای خودانتقادی در سر همه برای اجرای برنامه باشد.
و در حالی که شرم و گناه واکنشهای عادی پس از انجام کاری هستند که پشیمان میشوید، درک این نکته مهم است که باید مرزی بین خودسرزنی و نفرت از خود وجود داشته باشد.
صدای انتقادی در ذهن خود را با وجدان خود اشتباه نگیرید. وجدان شما شما را راهنمایی می کند تا بهترین کار را انجام دهید، در حالی که صدای منتقد بیشتر نگران مجازات شما به بدترین شکل ممکن است.
اما برای درک بهتر علت اصلی چرایی این احساس شما، باید دوباره ارتباط برقرار کنید. با خودتان و عشق درونی خود را پیدا کنید.
وقتی با احساس نفرت از خود یا نفرت روبرو هستید، ناامید شدن و حتی احساس درماندگی آسان است. حتی ممکن است وسوسه شوید که از عشق به خود و دیگران دست بکشید.
میخواهم کاری متفاوت انجام دهید.
این چیزی است که از دنیا یاد گرفتم-شمن معروف رودا اینده. او به من آموخت که راه یافتن عشق و صمیمیت آن چیزی نیست که از نظر فرهنگی به آن اعتقاد داشته باشیم.
همانطور که رودا در این ویدیوی رایگان در ذهن خود توضیح می دهد، بسیاری از ما عشق را به روشی سمی دنبال می کنیم زیرا به ما یاد نداده اند که چگونه ابتدا خود را دوست داشته باشیم.
بنابراین، اگر میخواهید خودتان را دوست داشته باشید، توصیه میکنم ابتدا از خودتان شروع کنید و از توصیههای باورنکردنی رودا استفاده کنید.
در اینجا پیوندی به ویدیوی رایگان دوباره وجود دارد.
کارهای عملی که می توانید هر روز انجام دهید تا از خود بیزاری خودداری کنید
4) وقت خود را با تأثیرات مثبت بگذرانید
اگر احساس می کنید که چگونه مثبت تر باشید خودتان، یکی از راههای خوب برای شروع این است که خودتان را با افرادی احاطه کنید که واقعاً شاد هستند و عادات سالمی دارند.
بیزاری از خود شما را متقاعد میکند که منزوی شدن ایده خوبی است. این تفکر را به چالش بکشید و اطراف خود را با دوستان و خانواده ای محاصره کنید که می توانند انرژی مثبتی را به زندگی شما بیاورند.
گذراندن زمان با تأثیرات مثبت در زندگی می تواند به شما کمک کند تا درک کنید که رابطه خوب با خود چگونه به نظر می رسد.
به دوستان، همکاران و اعضای خانواده مراجعه کنید که سبک زندگی متعادلی دارند و حس مسری از آرامش دارند.
علاوه بر این که هنگام برخورد، خود را در معرض طرز فکر متفاوتی قرار دهید. با خود، گذراندن وقت در کنار مردم به شما نشان می دهد که مردم برای داشتن شما ارزش و دوست دارنددر اطراف.
5) فیلمنامه ای برای خودگفتاری مثبت آماده کنید
اگر عادت به خودگویی مثبت ندارید، تحت فشار نباشید. اگر خود را گم کرده اید، می توانید عبارات کلیدی را آماده کنید تا در مواقع استرس با خود تکرار کنید.
این عبارات را به عنوان مانتراهایی که بارها و بارها می خوانید در نظر بگیرید و به عنوان نوعی حلقه تقویت مثبت عمل می کنند.
می توانید از عباراتی مانند:
"اشتباهی کردم، و اشکالی ندارد" استفاده کنید. من میتوانم این مشکل را برطرف کنم و نباید بگذارم به من برسد."
"من نتوانستم کاری را که میخواستم انجام دهم، تمام کنم، و این اشکالی ندارد. این به این معنی نیست که من یک شکست خورده هستم."
"من کنترل خود را از دست دادم و دفعه بعد مطمئن خواهم شد که بهتر خواهم شد."
اگر خود مثبت هستید نگران نباشید. -صحبت در ابتدا به طور طبیعی برای شما پیش نمی آید. به خاطر داشته باشید که باید بیشتر به این نوع رفتار عادت کنید، بنابراین داشتن مجموعه ای از عبارات یا جملات کلیدی که با خود تکرار می کنید می تواند به تقویت این دیدگاه کمک کند.
6) محرک های خود را بیابید
بیزاری از خود می تواند یواشکی باشد. شناسایی محرک های شما می تواند دشوار باشد زیرا ممکن است همیشه به عنوان محرک ظاهر نشوند.
یک راه عالی برای تجزیه افکارتان از طریق یادداشت روزانه است.
در پایان روز، افکار خود را یادداشت کنید. و آنچه را که احساس می کردید، فعالیت هایی که با آنها درگیر بودید، و افرادی که در طول روز با آنها تعامل داشتید را به اشتراک بگذارید.
به مرور زمان، الگوهای تکرار شونده ای را در رفتار خود مشاهده خواهید کرد که به شما کمک می کند.محرک های افکار و احساسات منفی را شناسایی کنید.
آیا اغلب پس از شکست در انجام یک کار احساس مهجوریت می کنید؟ کارهایی که در روزهایی که این اتفاق میافتد را مرور کنید: شاید بیش از حد سخت کار میکنید، شاید انتظارات غیرواقعبینانهای از خودتان ایجاد میکنید، یا شاید سختتر کار میکنید.
داشتن یک مجله به شما میدهد نمای چشمی از چگونگی روزها، هفتهها و ماههای شما، به شما این امکان را میدهد که با مسائل مربوط به خود تنفری یک روز در یک زمان مقابله کنید.
7) انعطافپذیری درونی خود را بروز دهید
بیزاری از خود زمانی اتفاق می افتد که روی هر چیزی که در مورد خود دوست ندارید تمرکز کنید. شاید از انتخابهایی که در زندگی انجام دادهاید، یا از فرصتهایی که در طول مسیر از دست دادهاید متنفر باشید.
هر چه که باشد، شما را میخورد و زمان آن رسیده است که این کارها را رها کنید. برای غلبه بر همه چیزهایی که در مورد خود دوست ندارید، به یک چیز نیاز دارید:
تاب آوری.
تاب آوری چیزی است که شما را بعد از بهم ریختگی ادامه می دهد. انعطاف پذیری چیزی است که شما را از سخت گیری بیش از حد نسبت به خودتان باز می دارد. این چیزی است که شما را وادار می کند که فرد بهتری باشید، تا بهتر عمل کنید.
من اخیراً متوجه شدم که پس از پایان یک رابطه دچار مشکل شده ام. من عشق زندگی ام را از دست داده بودم و از خودم متنفر بودم که همه چیز را خراب کردم. من یک یا دو چیز در مورد نفرت از خود می دانم.
این تا زمانی بود که ویدیوی رایگان مربی زندگی جنت براون را تماشا کردم.
جینت از طریق سالها تجربه به عنوان مربی زندگی، راز منحصر به فردی برای ایجاد یک ارتجاعی پیدا کرده است.طرز فکر، با استفاده از روشی به همین سادگی، به خودتان لگد می زنید که زودتر آن را امتحان نکرده اید.
و بهترین بخش؟
برخلاف بسیاری از مربیان زندگی، تمام تمرکز ژانت بر این است که شما را در صندلی راننده زندگیتان قرار دهد.
برای اینکه بدانید راز انعطافپذیری چیست، ویدیوی رایگان او را در اینجا ببینید.
8) از درخواست کمک دریغ نکنید
لازم نیست به تنهایی با نفرت از خود مبارزه کنید. انزوا و احساس گناه به طور طبیعی برای افرادی که مستعد نفرت از خود هستند، اتفاق میافتد، که فقط این احساسات منفی را تشدید میکند.
در حالت ایدهآل، باید با یک درمانگر تماس بگیرید تا یک حرفهای روند فکر خود را هدایت کند. در غیر این صورت، میتوانید با یک دوست یا یکی از اعضای خانواده صحبت کنید که میتواند به شما در مدیریت صحبتهای منفی با خود کمک کند.
9) مثبت بودن گنج
یک عادت عجیب در مورد وجود دارد. افرادی که به نظر نمیرسد از پس آنها برآییم، زندگی ما را بسیار دشوارتر از آنچه که باید باشد، میکند: ما بر منفیگرایی تأکید میکنیم در حالی که مثبتاندیشی را نادیده میگیریم.
وقتی کسی یک بار به شما توهین یا انتقاد میکند، آن را به دل میگیرید. و اجازه دهید در درون شما چروک شود.
اما شخص دیگری می تواند در تمام طول روز از شما تعریف کند و شما به هیچ وجه اجازه ندهید که در آن غرق شود.
وقت آن است که جدول ها را برگردانید و شروع به جمع آوری کنید. مثبت بودن، نه منفی بودن همه چیزهای خوبی را که برای شما اتفاق میافتد، بنویسید، از کارهای کوچک مهربانی گرفته تا رویدادهای مهم زندگی.
به خود نشان دهید که زندگی شما همین است.عالی است و اطرافیان شما را دوست دارند. هرچه بیشتر بنویسید، بیشتر به یاد خواهید آورد: زندگی خوب است.
(برای یادگیری 5 روش علمی برای مثبت اندیشی، اینجا را کلیک کنید)
10) تمرکز کنید
در هر کاری که انجام می دهید، تمرکز و تمرکز مطلق مهم است. گاهی اوقات از آن به عنوان "جریان" یاد می شود، و تنها در این حالت ذهنی است که می توانیم بهترین کار ممکن را تولید کنیم.
همه حواس پرتی شما از شک و تردید به خود شما محو می شوند. -آگاهی، و تنها چیزی که اهمیت دارد، وظیفه است.
11) از خود بپرسید
سریع: یک نظر یا موضعی که به آن اعتقاد داشته اید چیست؟ تمام زندگی شما؟ حالا از خود بپرسید - آیا تا به حال این سوال را مطرح کرده اید که این باور واقعا چقدر درست است؟
وقتی چیزی را در سنین جوانی یاد می گیریم، تا آخر عمر بدون هیچ گونه سوالی به آن اعتقاد داریم.
<0 این به این دلیل است که اساس واقعیت ما را تشکیل می دهد. این بخشی از آن پلتفرم اولیه است که ما بقیه دانش و طرز فکر خود را بر روی آن بنا نهاده ایم.اما گاهی اوقات این «حقایق آشکار» آنطور که ما فکر می کنیم درست نیستند، و هر چه زودتر این سؤالات مهم را از خود بپرسید، هر چه زودتر بتوانید ذهن خود را روی چیزهای جدیدتر باز کنید.
12) با کسانی که تحسین می کنید صمیمی شوید
همه ما قهرمانان شخصی خود را داریم. اینها می توانند شخصیت های تاریخی، سیاستمداران یا حتی افراد مشهور باشند.
اما به همان اندازه که ما تحسین می کنیماین که آنها سزاوار موفقیت، شناخت و شادی هستند، بیزاری از خود شما را در حالتی به دام می اندازد که کاملاً برعکس آن را احساس می کنید، و هر اتفاق منفی که ممکن است برای شما بیفتد، تعجب آور نیست، بلکه چیزی است که انتظار دارید و سزاوار آن هستید. .
و نفرت از خود به عنوان یک چرخه معیوب عمل می کند:
منفی بودن و سمی بودن ذهنیت نفرت از خود، فرد را از دستیابی به آنچه که ممکن است بخواهد به دست آورد باز می دارد و منجر به جریانی از شکستها در تمام جنبههای زندگیشان، و این شکستها در نهایت برای توجیه بیزاری از خود استفاده میشوند.
تا زمانی که فرد اساساً از طریق رشد شخصی یا با کمک بیرون از آن خارج شود. مداخله، نفرت از خود می تواند تا زمانی که زندگی می کنند ادامه داشته باشد و با گذشت زمان بدتر و بدتر می شود.
اما چگونه ذهن انسان وارد چرخه خود نفرت می شود؟
بر اساس روانشناسان دکتر رابرت و لیزا فایرستون، رایج ترین علت افکار خودانتقادی در بین افراد این باور است که آنها با دیگران متفاوت هستند.
آنها می بینند که دیگران چگونه رفتار می کنند، احساس می کنند و چگونه به نظر می رسند، و سپس به خود نگاه کنید و روی همه روشهایی که تفاوتهای منفی با هم دارند تمرکز کنید.
این ممکن است آنها را تشویق کند که خودشان را تغییر دهند، اما از بسیاری جهات، بخشهایی از خودشان که «متفاوت» هستند، واقعاً نمیتوانند تغییر، مانند ظاهر یا شخصیت آنها، و این منجر به خودخواهی می شود.آنها، ما نیز تمایل داریم که این تحسین را به نوعی شک و تردید به خود تبدیل کنیم.
ما به این باور می رسیم که فردی مانند استیو جابز چنان مرد درخشان و مبتکری بود که هرگز نمی توانستیم حتی به ذره ای دست پیدا کنیم. از عظمت او به این دلیل که ما پر از عیب ها و نقص های بسیاری هستیم.
اما حقیقت این است که همه با عیب و نقصی مواجه هستند. وقت آن رسیده است که درباره قهرمانان خود بیاموزید: در مورد آنها در کتاب یا آنلاین بخوانید و فردی که پشت این دستاوردها قرار دارد را بیابید.
میبینید که مهم نیست در تاریخ کدام شخص را مطالعه کنید، خواهید یافت. که آنها ناامنی ها و شیاطین شخصی خود را داشتند که باید با آنها مقابله کنند. اما به هر حال آنها همچنان به موفقیت دست یافتند و شما نیز می توانید.
13) اکنون با کسانی که به آنها حسادت می کنید بشناسید
بعد از مطالعه قهرمانان خود، اکنون زمان آن است که آنها را مطالعه کنید. حسادت می کنی این به این دلیل است که نفرت از خود معمولاً از یک مکان تاریک مقایسه میآید.
ما افراد زیباتر یا باهوشتر را در مدرسه یا محل کار میبینیم و به این فکر میکنیم که زندگی آنها چقدر باید عالی باشد، و در مقایسه زندگی شما وحشتناک است.
اما آنها را بشناسید. در مورد آنها بیاموزید، آنها را درک کنید، و مسائلی را که در آن ذهن ها می گذرد، کشف کنید.
می بینید که به محض اینکه کمی از چشمان آنها چشم انداز کنید، متوجه خواهید شد که زندگی آنها اینطور نیست. همانطور که گفته اید عالی است.
14) دلسوز باشید
همه به ما می گویند که با دیگران مهربان باشیم، اما چند وقت یکبارما یادآوری کردیم که با خود مهربان باشیم؟
اولین کسی که باید نسبت به او دلسوز باشید خودتان هستید. هر چه بیش از حد به خود فشار بیاورید، بیشتر خودتان را قضاوت کنید، و هر چه بیشتر توقعات خود را بالا ببرید تا یک بار دیگر آنها را شکست دهید، هر شب که به رختخواب می روید بیشتر از خود متنفر خواهید شد.
بنابراین مهربان باش. درک کنید که به همان اندازه که می خواهید به رویاهای خود برسید، فقط انسان هستید با مقدار مشخصی انرژی و زمان در روز.
هر کجا که بخواهید به آنجا خواهید رسید. فقط صبور باشید، و بگذارید یک روز در یک زمان بیاید.
15) صلح را با شیاطین خود بیابید
در نهایت، بیایید در مورد شیاطین خود صحبت کنیم.
صداهای تند و زننده در سر شما که شما را از خوابیدن باز می دارد. خاطرات تاریک اشتباهات و پشیمانی که شما را آزار می دهد و در تاریک ترین لحظات شما را فرا می خواند.
وقت آن است که چشمان خود را ببندید و از این صداها دور شوید. در عوض، باید یک بار برای همیشه با آنها روبرو شوید.
بپذیرید که آنها در درون شما وجود دارند و به آنها مکانی برای استراحت در ذهن خود بدهید. وجود آنها را فقط به این دلیل که آنها را دوست ندارید انکار نکنید. آنها بخشی از شما هستند و هر چه زودتر یاد بگیرید که حتی با بدترین صداهای درونی خود مهربان باشید، زودتر به آرامش و آرامش خواهید رسید.
16) به زمان حال توجه کنید
یکی از راههای تداوم رفتار و افکار تنفر از خود این است که دائماً بر گذشته متمرکز شوید.
احساسبد کاری که قبلا انجام داده اید، نتیجه را تغییر نمی دهد. در همین راستا، بسیاری از مردم آرزو می کنند که زندگی خود را از دست بدهند به این امید که همه چیز فقط بهتر شود.
بدون انجام کار، آنها شگفت زده می شوند که همه چیز به طور جادویی درست نمی شود.
بلکه به جای نگرانی در مورد آینده یا تمرکز بر گذشته، به آنچه در حال حاضر در حال رخ دادن است و آنچه می توانید در حال حاضر با خودتان انجام دهید توجه کنید.
17) یاد بگیرید چگونه دیگران بر موانع غلبه کردند
از دیگرانی که راه خود را به سوی موفقیت یافته اند الهام بگیرید – نه حسادت کنید. خودتان را با آنها اندازه نگیرید. همه ما متفاوت هستیم.
اما از آنها به عنوان نواری برای درک اینکه می توانید بر مبارزات خود غلبه کنید و آنچه را که در زندگی می خواهید پیدا کنید، استفاده کنید.
زندگی را که می خواهید ایجاد کنید و از درخواست دیگران دست بردارید. تا آن را برای شما انجام دهم. وقتی آنچه را که میخواهید به پایان نرسانید و یاد بگیرید که چگونه دیگران به آن دست یافتهاند، میتوانید در مسیر درست قدم بردارید.
18) با ترس دوست شوید
به جای آن از ترس چیزی که نمی دانید، کنجکاو باشید و بروید پیدا کنید.
ترس فقط حسی است که وقتی جواب چیزی را نمی دانیم، داریم. به محض اینکه پاسخ یا جهتی داشتیم، میتوانیم تصمیمهای جدیدی بگیریم.
بنابراین در مواجهه با ترس مهارت پیدا کنید و خود را از بلاتکلیفی که مدتی در آن بودهاید خارج خواهید کرد. این یک مکان عالی برای بودن است. حتی اگر می ترسید، به هر حال این کار را انجام دهید.
19) آنچه را که فکر می کنید می دانید سوال کنید
بیزاری از خوداغلب آموخته می شود. در طول راه آن را برداشتیم. ما با احساس نفرت از خود به این دنیا نمی آییم.
ما می بینیم که دیگران برای خود متاسف هستند و برای خود متاسفیم.
با زندگی رسانه های اجتماعی ما، این کار آسان است برای مقایسه کارهایی که دیگران انجام می دهند و شما انجام نمی دهید، اما به یاد داشته باشید که شما فقط تصاویری را می بینید که مردم می خواهند شما ببینید.
از خود بپرسید که فکر می کنید در مورد زندگی خود چه می دانید و روی شفاف سازی در مورد آنچه که دارید تمرکز کنید. می خواهید – نه آن چیزی که جامعه می گوید شما باید بخواهید.
20) کارهایی را که دوست دارید انجام دهید
ما در جهانی زندگی می کنیم که همه چیز باید یک فرصت تجاری باشد. بسیاری از مردم سرگرمیهای خود را به کسبوکار تبدیل میکنند به این امید که بتوانند آن را ثروتمند کنند.
حقیقت این است که شادترین افراد کسانی هستند که چنین فشاری را روی سرگرمیهای خود یا خودشان وارد نمیکنند.
داشتن چیزی که بتوانید به آن روی بیاورید، چه برای شما پول درآورد یا نه، بخش مهمی از پایان دادن به فرآیند نفرت از خود است.
کارهایی را که دوست دارید به خاطر انجام آنها انجام دهید. . چه کسی اهمیت می دهد که چگونه به نظر می رسد یا نتیجه نهایی ممکن است چگونه باشد؟ به هر حال این کار را انجام دهید.
21) در کسی که دوست ندارید چیز خوبی بیابید
اگر می خواهید به چرخه نفرت از خود پایان دهید، به کسی مراجعه کنید که شما به خصوص دوست ندارید و چیزی در مورد آنها پیدا می کنید که بتوانید آن را تحسین کنید.
شاید یک دوست یا شریک قدیمی، رئیس یا حتی یکی از نزدیکان شما باشد که دوست داریدبابا 3>
قدردانی چیزهای بیشتری را در اختیار شما قرار می دهد که باید به خاطر آنها سپاسگزار باشید.
وقتی سعی می کنید از چرخه انزجار خود خارج شوید، بررسی چیزهایی که در حال حاضر دارید راهی عالی برای به دست آوردن آن است. در زندگی خود معنا پیدا کنید و تشخیص دهید که اوضاع آنقدرها هم بد نیست.
آن را یادداشت کرده و به نحوی یادداشت کنید.
گاهی به دفترچه های سپاسگزاری خود بازگردید تا به خود یادآوری کنید که چقدر فاصله دارید. شما در طول زندگی خود آمده اید و به کارهایی که تاکنون انجام داده اید افتخار می کنید.
QUIZ: ابرقدرت پنهان شما چیست؟ همه ما یک ویژگی شخصیتی داریم که ما را برای جهان خاص و مهم می کند. با مسابقه جدید من، ابرقدرت مخفی خود را کشف کنید. مسابقه را در اینجا بررسی کنید.
23) اجازه ندهید افکار منفی دچار لغزش شوند
غلبه بر تنفر از خود مستلزم تلاشی آگاهانه و مداوم برای اجتناب از خودگویی منفی است. افکار منفی را با ایستادن در مقابل آنها به چالش بکشید. به خودتان اجازه ندهید فکر کنید که چقدر ناکافی، بیمولد یا غیرجذاب هستید.
بخشی از خود بیزاری ایجاد یک پایه سالم برای احترام به خود است. اگر اجازه دهید این افکار منفی بگذرند و آنها را به عنوان حقیقت بپذیرید، به صدای خودانتقادگر در ذهنتان اجازه میدهید که شما را مشخص کند.
افکار منفی را به عنوان درک کنید.به محض ظاهر شدن و به خود یادآوری می کنند که اینها درست نیستند. سپس آنها را با مانتراهای مثبت خود جایگزین کنید و تکرار کنید تا زمانی که احساس ثبات بهتری داشته باشید.
زندگی شما چگونه تغییر خواهد کرد وقتی شروع به دوست داشتن خود کنید
غلبه بر خود بیزاری چیزی بیش از دستیابی به یک وجود پایدار در طول سالها، آن صدای گیجآمیز، قضاوتآمیز و بیامان در ذهن شما ممکن است شما را متقاعد کرده باشد که نفرت از خود تنها راه محافظت از خود در برابر دنیا و بالعکس است.
اما آنچه را که نمیکنید درک این است که نفرت از خود مانعی غیرقابل نفوذ بین آنچه که خود را چه کسی میدانید و واقعاً چه کسی هستید ایجاد میکند.
با شکستن این موانع، درک دقیقتری از نقاط قوت و ضعف خود به دست میآورید و سلامتی بهتری ایجاد میکنید. نگرش در مورد روابط.
در اینجا به این دلیل است که چرا غلبه بر خود بیزاری ارزش آن را دارد:
- شما شروع به خارج شدن از چارچوب خواهید کرد
- دیگر احساس نخواهید کرد نیاز به تأیید دیگران دارید
- میدانید چگونه با دیگران مرزهای سالم و قابل احترامی تعیین کنید
- احساس میکنید که کنترل بیشتری بر شادی خود دارید
- مستقل تر می شوید
- دیگر نیازی نخواهید داشت که خلاء و سکوت را با افراد دیگر پر کنید
برای غلبه بر خود بیزاری کار کنید نه به این دلیل که این کاری است که باید انجام دهید، بلکه به این دلیل این چیزی است که شما لیاقتش را دارید شما در زمانی زندگی می کنید که هر چیزی با سخت کوشی امکان پذیر است وعزم با گوش دادن به صدایی که به شما می گوید اشتباه می کنید، زندگی و پتانسیل کامل خود را از دست ندهید.
آن کسی که هستید دشمن نیست. عیب و نقصهای شما ارزش شما را بهعنوان یک شخص تشکیل نمیدهد.
به محض اینکه صدایی را که از نظر ذهنی شما را عقب نگه میدارد خاموش کنید، از اینکه تا کجا میتوانید پیش بروید شگفتزده خواهید شد.
این افکار انتقادی و متنفر از خود ما را به فکر کردن به چیزهایی مانند…
- «چرا اصلاً تلاش میکنید؟ می دانید که هرگز موفق نخواهید شد!»
- «شریک شما واقعاً نمی خواهد با شما باشد. دیگر به آنها اعتماد نکنید."
- "چیزهای خوب برای شما اتفاق نمی افتد. این اتفاق خوب دیر یا زود به پایان می رسد، پس از لذت بردن از آن دست بردارید. این بخشی از چیزی است که ما را به افراد پیچیده و جالب تبدیل می کند.
اما تفاوت بین کسانی که در چرخه باطل خود بیزاری به دام افتاده اند و دیگران این است که آنها به صدای انتقادی درونی خود اجازه داده اند که به افکار پلید گوش دهند. و متقاعد می شوند که ارزش و حقیقت بیشتری نسبت به مثبت بودن در ذهن خود دارند.
QUIZ: ابرقدرت پنهان شما چیست؟ همه ما یک ویژگی شخصیتی داریم که ما را برای جهان خاص و مهم می کند. با مسابقه جدید من، ابرقدرت مخفی خود را کشف کنید. آزمون را در اینجا بررسی کنید.
4 نوع مختلف نفرت از خود و افسردگی: کدام یک را ممکن است تجربه کنید؟ از بین بردن احساس خود، اما راههای مختلفی وجود دارد که به صدای درونی انتقادیمان اجازه میدهیم تا ارزش خودمان را از بین ببرد.
این بیشتر به تیپ شخصیتی ما بستگی دارد و بهترین راه برای ضربه زدن به صدای درونی انتقادی ماست. ماجایی که درد دارد.
در اینجا چهار نوع بی نظیر از خود بیزاری و افسردگی آورده شده است:
1) افسردگی عصبی
شایع ترین و آشکارترین نوع خودبیزاری و افسردگی افسردگی روان نژندی است که در آن فرد در درون خود تعارض بیزاری از خود را تجربه می کند.
با افسردگی های روان رنجور، به نظر می رسد که هر زمان که فرصت داشته باشند، "برای بدست آوردن خود" تلاش می کنند. هر فرصتی را که برای انتقاد از خود به دست می آورند، از آن استفاده می کنند.
وقتی در آینه نگاه می کنید، هر نقص و مشکلی را که با خودتان دارید را می بینید: جوش ها، چین و چروک هایتان، چربی هایتان، و هر چیزی که نمی کنید. دوست ندارید.
وقتی در کلاس به سوالی اشتباه پاسخ می دهید، بقیه روز شما خراب می شود زیرا بارها به خود می گویید چقدر احمق هستید.
حتی دوست ندارید با دیگران صحبت کنید. زیرا نمی توانید از فکر کردن در مورد اینکه چقدر ممکن است شما را قضاوت کنند و پشت سرتان از شما متنفر باشند دست بردارید.
2) بی معنی بودن
افرادی که افسردگی بیهوده را تجربه می کنند، هیچ تعارضی را تجربه نمی کنند.
این اتفاق پس از سالها افسردگی روانرنجور یا تجربه نفرت از خود به روشهای دیگر رخ میدهد، و در نهایت توسط ندای درونی سرکوبگر خود رها شدهاید.
برای یک افسرده بیمعنا، هیچ چیز ارزش تجربه کردن ندارد. در دنیا، و هیچ چیز جدیدی که بتواند به شما صدمه بزند.
جهان ناامید و تاریک است، و تنها چیزی که واقعاً شما را آزار می دهد یا آزار می دهد این است که مردم تصور می کنندتوصیه هایی برای تغییر وضعیت خود ارائه دهید، زیرا آنها سال های انتقاد درونی ظالمانه ای که شما تجربه کرده اید را تجربه نکرده اند، و بنابراین نمی دانند که ممکن است چه احساسی داشته باشید.
3) خودشیفتگی
خودشیفتگی ممکن است به نظر برعکس خود بیزاری می آید: خودشیفته ها خود را دوست دارند و از هر فرصتی برای تمجید از خود استفاده می کنند، پس چگونه می توان آنها را قربانی خود بیزاری دانست؟
خود شیفتگی نوعی از خود بیزاری است زیرا عشق به خود آنقدر افراطی است که به سادگی مجبور می شود.
در ته هر خودشیفته یک بی روحی توخالی وجود دارد و آنها عشق و توجه به خود را به عنوان راهی برای نادیده گرفتن مستمر پوچ و مورد بی مهری خود به وجود می آورند. مرکز.
زندگی به یک رژه دائمی از عشق مصنوعی و مادی تبدیل می شود تا از رویارویی با این واقعیت که آنها از درون خود وحشت زده و خجالت زده اند، اجتناب کنند.
خودشیفتگی تقریباً همیشه با یک سقوط نهایی به پایان می رسد. ، که در آن فرد بخار تمام می شود و مجبور می شود با ندای منفور درونی مقابله کند.
4) ناامیدی
برای کسانی که ناامید هستند، تضاد تنفر از خود کاملاً بیرونی است.
بیزاری از خود توسط اطرافیان شما تشویق می شود و فعالانه شما را از تحقیر آنها نسبت به شما آگاه می کنند.
شما ممکن است قربانی دائمی انتقاد و قلدری، انتظارات غیرممکن و خواسته های ناعادلانه باشید.
همچنین ببینید: 12 نشانه اینکه شما فردی بصری هستید (حتی اگر متوجه آن نباشید)ممکن است بدبختی شما موجه به نظر برسد، اما خود شمانفرت باعث می شود احساس کنید که هرگز راهی برای رهایی از منفی نخواهید پیدا کنید، حتی اگر حقیقت این باشد که شما به سادگی باید از افرادی که برای شما منفی می آورند دوری کنید.
یاس شما را هیپنوتیزم می کند تا باور کنید که زندگی همیشه وجود خواهد داشت. به این ترتیب، حتی پس از مدت ها پس از اینکه منتقدان خارجی شما رفته اند، و شما هرگز این واقعیت را درک نمی کنید که بیشتر ظلم و انتقاد شما اکنون از درون سرچشمه می گیرد. به طور کلی سه دلیل اصلی برای اینکه ممکن است از خودتان متنفر باشید. اینها عبارتند از:
محیط خانوادگی ضعیف: شما در خانه ای ناپایدار بزرگ شدید که در آن والدینتان عشق بی قید و شرط شما را دریغ کردند و باعث می شود احساس کنید باید توجه و محبت آنها را جلب کنید.
محیط اجتماعی ضعیف: شما توسط همسالان خود در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفتید به دلیل متفاوت بودن به روش هایی که نمی توانستید یا نمی خواستید تغییر دهید، یا معلمانی شرم گرا و انتقادی داشتید که خود را پرورش می دادند. -نفرت در شما در سنین پایین وجود دارد.
تصرف نفس: شما کاملاً تحت تسخیر نفس خود شده اید و باعث می شود ارتباط شما با بخش های واقعی و معنادار زندگی قطع شود و در نتیجه احساس ناامیدی در شما ایجاد کند. خالی و پر از نفرت از خود است.
اگر فکر میکنید که شما یا کسی که میشناسید ممکن است با نفرت از خود دست و پنجه نرم کنید، در اینجا پرچمهای قرمز رایجی وجود دارد که باید مراقب آنها باشید:
1) شما از خود متنفر هستید زیرا اهداف خود را پایین می گذارید تا احتمال شکست را کاهش دهید
بایدبا خودتان صادق باشید: آیا ترس از شکست دارید؟
نگران نباشید، هیچ کس شکست خوردن را دوست ندارد، اما اگر به طور کامل از آن اجتناب کنید، برای رشد تلاش خواهید کرد.
با با قرار دادن سطح پایین برای آنچه می توانید به دست آورید، همچنین به خود می گویید که به اندازه کافی خوب نیستید که به چیز بزرگی دست یابید.
بنابراین، چگونه می توانید این را تغییر دهید؟
ساده: اهداف دشوار اما قابل دستیابی را تعیین کنید و یاد بگیرید که با شکست راحت باشید.
اکنون می دانم که گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، اما راهی وجود دارد که با شکست راحت باشید.
شما باید طرز فکر خود را تغییر دهید. در مورد معنای واقعی شکست.
شکست زندگی شما را خراب نمی کند. این به رشد شما کمک می کند.
به جای اینکه خودتان را به خاطر انجام کاری اشتباه مورد ضرب و شتم قرار دهید، از آن درس بگیرید و آن را به عنوان پله ای برای موفقیت ببینید. به گفته آلبرت انیشتین، "شما هرگز شکست نمی خورید تا زمانی که تلاش را متوقف کنید."
2) شما برای هر چیز کوچکی که اشتباه پیش می آید عذرخواهی می کنید
آیا احساس نیاز می کنید که حتی برای اشتباهات جزئی عذرخواهی کنید؟
این نه تنها نشان می دهد که شما با شکست راحت نیستید، بلکه نشان می دهد که فکر می کنید همیشه مقصر هستید.
نکته آخر این است که این:
همه اشتباه می کنند و شما نمی توانید همه چیز را کنترل کنید.
در واقع، در بسیاری از موقعیت ها، ما کنترل بسیار کمی داریم. شما نمی توانید خلق و خوی یا اعمال شخص دیگری را کنترل کنید و نیازی به عذرخواهی برای آن ندارید.
عذرخواهی همیشه نشان دهنده کمبود ارزش خود است.گاهی اوقات لازم است از خود دفاع کنید و به دیگران بگویید که تمام تلاش خود را می کنید.
همچنین باید عذرخواهی خود را برای زمانی که واقعاً منظورتان است ذخیره کنید. در غیر این صورت، مردم به شما به عنوان یک راهرو نگاه می کنند.
3) شما با استفاده از عشق سخت به خود انگیزه می دهید
استفاده از انتقاد از خود به عنوان راهی برای ایجاد انگیزه معمول است. خودتان.
به عنوان مثال، اگر می خواهید وزن کم کنید، ممکن است مدام به خود بگویید که چقدر "چاق" هستید تا بتوانید خود را به ادامه ورزش وادار کنید.
در واقع، برخی مطالعات نشان می دهد که این می تواند کارساز باشد.
اما ترس و انتقادی که با این نوع انگیزه همراه است واقعاً سالم نیست. این می تواند منجر به اضطراب و نگرانی شود.
شما فقط به این دلیل این کار را انجام می دهید که می ترسید انگیزه کافی نداشته باشید.
اما اگر بتوانید بر این ترس غلبه کنید، می توانید به خودتان انگیزه سالم تری بدهید.
اگر هدف بالاتری مانند تقویت روابط خود با خانواده خود دارید، می خواهید وزن خود را کاهش دهید زیرا این بدان معناست که برای گذراندن زمان بیشتر با آنها عمر طولانی تری خواهید داشت. .
4) شما به دیگران حسادت می کنید و فکر می کنید که هرگز نمی توانید موفقیت آنها را تکرار کنید
آیا همیشه خود را با دیگران مقایسه می کنید؟ فکر میکنید هرگز نمیتوانید اندازه بگیرید؟
مقایسه کردن برای انسانها معمول است، اما وقتی این کار را اغلب و به شیوهای منفی انجام میدهید، میتواند به عزت نفس شما آسیب برساند.
این عادتی که باید آگاهانه آن را ترک کنید.به جای مقایسه خود با دیگران، شروع کنید به اینکه چگونه اهداف و ارزش های شخصی خود را اندازه می گیرید.
هرکسی متفاوت است و همه ما شرایط بسیار منحصر به فردی داریم. واقعاً هیچ فایدهای برای مقایسه وجود ندارد.
این کلمات از یک استاد معنوی به شما کمک میکند تا متوجه شوید که مقایسه خود واقعاً چقدر بیمعنی است:
«هیچکس نمیتواند درباره شما چیزی بگوید. هر چه مردم می گویند مربوط به خودشان است. اما شما بسیار متزلزل می شوید، زیرا هنوز به یک مرکز دروغین چسبیده اید. آن مرکز کاذب به دیگران بستگی دارد، بنابراین شما همیشه به دنبال این هستید که مردم در مورد شما چه می گویند. و شما همیشه افراد دیگر را دنبال می کنید، همیشه در تلاش برای رضایت آنها هستید. شما همیشه سعی می کنید قابل احترام باشید، همیشه سعی می کنید منیت خود را تزئین کنید. این خودکشی است. به جای اینکه از آنچه دیگران می گویند ناراحت شوید، باید به درون خود نگاه کنید…
هر وقت خودآگاه هستید، به سادگی نشان می دهید که اصلاً از خود آگاه نیستید. نمیدونی کی هستی اگر می دانستید، پس هیچ مشکلی وجود نداشت - پس شما به دنبال نظر نیستید. آن وقت شما نگران نیستید که دیگران در مورد شما چه می گویند - بی ربط است! خودآگاهی شما نشان میدهد که هنوز به خانه نیامدهاید.»
5) شما از رسانههای اجتماعی برای تأیید و تأیید دیگران استفاده میکنید
آیا دائماً این کار را انجام میدهید. حساب های رسانه های اجتماعی خود را چک می کنید؟ به طور منظم